ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد اول

فصل سوم

فصل سوم

۱۳۵ - [۱۱] عن جابر بن عبد الله قال: خرجنا مع رسول الله ج إلى سعد بن معاذ حین توفی، فلما صلى علیه رسول الله ج ووضع فی قبره وسوی علیه، سبّح رسول الله ج، فسبّحنا طویلاً، ثم كبر، فكبرنا. فقیل: یا رسول الله! لم سبحت ثم كبرت؟ قال: " لقد تضایق على هذا العبد الصالح قبره حتى فرجه الله عنه ". رواه أحمد [۲۰۶].

۱۳۵- (۱۱) جابر س گوید: «وقتی سعد بن معاذ س چشم از این جهان فرو بست، با رسول‌خدا ج برای تکفین و تدفین و تشییع جنازه‌اش بیرون شدیم. وقتی پیامبر اکرم ج از نماز جنازه‌اش فارغ شد و وی به دل خاک سپرده شد، رسول‌خدا ج شروع به تسبیح خواندن (سبحان الله گفتن) کرد.

ما نیز به تأسی و اقتدا از ایشان تا مدت زمان طولانی تسبیح می‌گفتیم. دوباره رسول‌خدا ج شروع به تکبیر گفتن (الله اکبر الله اکبر) نمود. ما نیز به پیروی از ایشان تکبیر گفتیم.

وقتی از ایشان سؤال شد؛ دلیل تسبیح و تکبیرگفتنتان چه بود؟ ایشان در پاسخ فرمودند: بر این بنده‌ی صالح و نیک خدا لحظه‌ای قبرش تنگ و فشرده شد (به همین جهت شروع به تسبیح خواندن و تکبیر گفتن نمودم) تا اینکه خداوند آن تنگی و فشردگی را دور و قبرش را گشاد و فراخ و اندوه و غم را از او برطرف نمود».

[این حدیث را احمد روایت کرده است].

۱۳۶ - [۱۲] وعن ابن عمر ب قال: قال رسول الله ج: " هذا الذی تحرك له العرش، وفتحت له أبواب السماء، وشهده سبعون ألفاً من الملائكة، لقد ضم ضمة ثم فرج عنه ". رواه النسائی [۲۰۷].

۱۳۶- (۱۲) ابن عمر ـ ب ـ گوید‌: «پیامبر ج (در شأن حضرت سعدبن معاذ س فرمود: این کسی است که برای مرگش، عرش خدا به لرزه درآمد و (برای استقبال از روح پاک و مطهرش) دروازه‌های آسمان گشوده شد و برای تشییع جنازه‌اش، هفتادهزار فرشته از فرشتگان مقرب خدا مشارکت جستند. (ولی با وجود این همه مناقب و فضائل) لحظه‌ای قبرش تنگ و فشرده شد و بلافاصله خداوند تنگی و فشردگی قبرش را دور و آن را گشاده و فراخ نمود».

[این حدیث را نسائی روایت کرده است].

شرح: از این دو حدیث ثابت شد که فشار قبر حق است. و این فشار و تنگی موقتی برای همه است و همه را در بر خواهد گرفت و همه‌ی مردم، خوبان و بدان بدون استثنا بدین فشار و تنگی دچار می‌شوند. منتهی، خداوند پرهیزگاران و نیکان را رهایی می‌بخشد و ستمگران و بدان را در آن تنگی و فشارها رها و تنها می‌سازد.

شاید کسی بپرسد که فلسفه‌ی این کار از نظر حکمت خداوند چیست؟ آیا با این کار مؤمنان و نیکان و انسان‌های شایسته و صالح آزار و عذاب نمی‌بینند؟

پاسخ این سؤال با کمی دقت روشن است. چرا که در حقیقت مشاهده‌ی این فشار و سختی مقدمه‌ای خواهد بود که مؤمنان از نعمت‌های خداداد بهشت، حداکثر لذت را ببرند. چرا که قدر عافیت را کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید «و بالاضداد تعرف الأشیاء». به علاوه این فشار و تنگی چنان سریع از انسان‌های پرهیزگار و مؤمن می‌گذرد که کمترین اثری در آنها نمی‌تواند داشته باشد. از این گذشته، دوزخیان و انسان‌های کافر و منافق، نیز از مشاهده‌ی این صحنه‌ها (که فشار و تنگی قبر با سرعت از انسان‌های مؤمن و نیک می‌گذرد و بر ایشان باقی می‌ماند،)مجازات و درد و رنج بیشتری می‌بینند. «والله اعلم».

۱۳۷ - [۱۳] عن أسماء بنت أبی بكر ب قالت: قام رسول الله ج خطیباً. فذكر فتنة القبر التی یفتتن فیها المرء، فلما ذكر ذلك، ضج المسلمون ضجة. رواه البخاری هكذا، وزاد النسائی: حالت بینی وبین أن أفهم كلام رسول الله ج، فلما سكنت ضجتهم قلت لرجل قریب منی: أی بارك الله فیك! ماذا قال رسول الله ج فی آخر قوله؟ قال: " قد أوحی إلی أنكم تفتنون فی القبور قریبا من فتنة الدجال " [۲۰۸].

۱۳۷- (۱۳) اسماء دختر ابوبکر صدیق ـ ب ـ گوید: «پیامبر اکرم ج برای ایراد خطبه بلند شد و پیرامون آزمون سخت قبر، که انسان‌ها در قبرهای خویش آزموده می‌شوند، ایراد سخن کرد.

چون از این آزمون (سخت و خطرناک و چالش‌آفرین و بحران‌ساز) سخن به میان آورد، مسلمانان به شدت داد و فریاد و سروصدا به راه انداخته و سخت از این موضوع مضطرب و پریشان و گریان و نالان و حیران شدند».

[این حدیث را بخاری اینگونه روایت کرده است و نسائی این جملات را نیز در روایتش اضافه نموده است که اسماء بنت ابی بکر ـ ب ـ گفت:] به جهت داد و فریاد و سروصدای مردم نتوانستم سخنان پیامبر ج را درست فهم و درک کنم و این سروصدا میان من و درک و فهم کلام رسول‌خدا ج حائل و فاصله ایجاد کرد و چون سروصدا فروکش نمود، به مردی از نزدیکان و بستگان خویش گفتم: خداوند به تو خیر و برکت عنایت فرماید. به من بگو که پیامبر ج در پایان سخنانش چه گفت؟ او در پاسخ گفت: پیامبر ج فرمود: به من وحی شده که شما در گورهای خویش آزمایش و آزموده می‌شوید و این آزمایش (در سختی و شدت و ترس و وحشت فوق العاده) به سان آزمون سخت و بزرگ فتنه‌ی دجال است.

(در اینجا پیامبر ج فتنه و آزمایش عالم قبر را بسان آزمایش و فتنه‌ی دجال معرفی نمود. چرا که در حقیقت فتنه‌ی دجال، سخت‌ترین، وحشتناک‌ترین، بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین آزمایش و آزمون است. از این‌رو، پیامبر ج آزمایش قبر را در سختی و ترس و وحشت و خطرناکی فوق العاده، و بسان فتنه‌ی دجال معرفی کرده است).

۱۳۸ - [۱۴] وعن جابر عن النبی ج قال: " إذا أدخل المیت القبر مثّلت له الشمس عند غروبها، فیجلس یمسح عینیه، ویقول: دعونی أصلی ". رواه ابن ماجه [۲۰۹].

۱۳۸- (۱۴) جابر س گوید: «پیامبر ج فرمود: وقتی مرده در گور گذارده می‌شود، خورشید چنان به نظرش می‌رسد که می‌خواهد غروب کند (بدین جهت سریع از جای خود بلند می‌شود و) می‌نشیند و چشمانش را دستی می‌کشد و (به فرشتگان الهی) می‌گوید: رهایم کنید تا نماز (مغرب) را بخوانم».

[این حدیث را ابن ماجه روایت کرده است].

شرح: از این حدیث دو نکته را می‌توان برداشت کرد:

۱. اینکه انسان مؤمن و خداشناس در گورش راحت و آسوده است. چنانچه گمان می‌کند که در خانه و در میان اهل و خانواده‌اش بسر می‌برد و راحت و آسوده در خواب و استراحت است که در موقع نماز از جای خویش بر ‌خیزد و دستی بر سروصورت بکشد و وضویی بسازد و به راحتی نمازش را اقامه ‌کند.

۲. این حدیث بیانگر پایبندی و استقامت مؤمنان و مسلمانان بر اجرای اوامر و فرامین خداوند و تعالیم و آموزه‌های نبوی و احکام و دستورات تابناک شرعی می‌باشد که چنان به اجرای دستورات خدا از قبیل نماز در دنیا پایبند‌اند و آن را نصب‌العین و آویزه‌ی گوش خویش قرار داده‌اند که حتی در عالم برزخ و در عالم سخت و وحشتناک و مخوف قبر از آن غافل نیستند و پیوسته به فکر ادای نماز و نیایش و شکر و سپاسگذاری خداوند هستند و به حدی به این مهم اهمیت می‌دهند که به فرشتگان خدا می‌گویند: رهایم کنید و سؤال و جوابتان را به بعد موکول کنید تا من به عبادت و نیایش و پرستش و کرنش پروردگارم بپردازم و مزاحم نماز و عبادتم نشوید.

۱۳۹ - [۱۵] وعن أبی هریرة عن النبی ج قال: " إن المیت یصیر إلى القبر، فیجلس الرجل فی قبره من غیر فزع ولا مشغوب، ثم یقال: فیم كنت؟ فیقول:كنت فی الإسلام. فیقال: ما هذا الرجل؟ فیقول: محمد رسول الله جاءنا بالبینات من عند الله، فصدقناه. فیقال له: هل رأیت الله؟ فیقول: ما ینبغی لأحد أن یرى الله، فیفرج له فرجة قبل النار، فینظر إلیها یحطم بعضها بعضاً، فیقال له: انظر إلى ما وقاك الله، ثم یفرج له فرجة قبل الجنة، فینظر إلى زهرتها وما فیها، فیقال له: هذا مقعدك، على الیقین كنت، وعلیه مت، وعلیه تبعث إن شاء الله تعالی. ویجلس الرجل السوء فی قبره، فزعاً مشغوباً، فیقال: فیم كنت؟ فیقول: لا أدری! فیقال له: ما هذا الرجل؟ فیقول: سمعت الناس یقولون قولا فقلته، فیفرج له قبل الجنة، فینظر إلى زهرتها وما فیها، فیقال له: انظر إلى ما صرف الله عنك، ثم یفرج له فرجة قبل النار، فینظر إلیها یحطم بعضها بعضاً، فیقال له: هذا مقعدك، على الشك كنت، وعلیه مت، وعلیه تبعث إن شاء الله تعالى ". رواه ابن ماجه [۲۱۰].

۱۳۹- (۱۵) ابوهریره س گوید: «پیامبر ج فرمود: مرده در گور نهاده می‌شود و به عالم برزخ قدم می‌گذارد و نخستین مرحله از مراحل آخرت را با آن می‌آغازد. (آنگاه اگر میت، فردی مؤمن و خداشناس باشد) در گورش بدون هیچ‌گونه ترس و وحشت و آشوب و بلوایی نشانده و از وی پرسیده می‌شود: در دنیا بر چه آئین و مکتبی بودی؟ گوید: بر آئین و مکتب مقدس اسلام.

پرسند‌: این مرد کیست؟ گوید‌: محمد ج رسول و فرستاده‌ی خداست که از نزد خدا معجزات و دلایل وحیانی و براهین شرعی (و کتاب متقن و مشتمل بر احکام و مسائل و مواعظ و اندرز و روشنگر راه حق و حقیقت) را برای ما به ارمغان آورد و ما نیز به او ایمان آوردیم و تصدیقش نمودیم.

از وی پرسند: آیا (در دنیا) خداوند را دیده‌ای؟ (تا به او ایمان آوری؟) گوید‌: خیر. هیچ‌کس را نسزد که (در دنیا) خدا را ببیند (و ما نیز نادیده، چون به عالم غیب باور داریم، به او ایمان آورده ایم).

پس از آن، دریچه‌ای از دوزخ به روی وی گشوده می‌گردد و او نیز به آتش سوزان و بسیار درهم شکننده‌ی آن که بعضی از آن برخی دیگر را در هم می‌شکند، به نظاره می‌نشیند (و ترس و وحشت و هول و دهشت سراپای وجودش را به لرزه در می‌آورد). ولی به او گفته می‌شود‌: به این آتش سوزان و بسیار درهم‌شکننده نگاه کن که خداوند تو را از شر و بلا و از عذاب و آزار و رنج و درد آن نگاه داشت و دور نمود.

پس از آن دریچه‌ای از بهشت به روی وی گشوده می‌گردد و او نیز به بهجت و زیبایی، آراستگی و پیراستگی و باغ‌های زیبا و فرح‌افزای آن به تماشا می‌نشیند (و آرایش و زیبایی و رنگ و حسن ظاهر و نعمات و احسانات والای آن، وی را مات و مبهوت و حیران می‌کند).

آنگاه به او گفته می‌شود: جایگاه و پایگاه تو همین جا خواهد بود. (چرا که تو در دنیا) بر یقین استوار و خالص (توحید و خداشناسی و محمدباوری و قرآن‌پویی) زندگی کردی و بر آن مرام و کیش مُردی و اگر خدا بخواهد بر آن نیز در روز رستاخیز زنده و مبعوث خواهی شد.

اما اگر مرده، فردی بد و ستمگر و بدطینت و کافر بود، وی را با ترس و دهشت و آشوب و بلوا در گورش می‌نشانند و از وی می‌پرسند: در دنیا بر چه آیین و کیشی بودی؟ گوید: نمی‌دانم.

از وی می‌پرسند: این مرد (محمد ج کیست؟ گوید: در دنیا آنچه را که مردم می‌گفتند و من نیز می‌شنیدم می‌گفتم.

پس از آن دریچه‌ای از بهشت و نعمت‌های والای آن بر وی گشوده می‌گردد و او نیز به بهجت و زیبایی و آراستگی و پیراستگی آن به تماشا می‌نشیند (ولی این تماشایش به درازا نمی‌کشد که) به او گفته می‌شود: به (آرایش و زیبایی و باغ‌های زیبا و فرح‌افزای بهشت) نگاه کن که خداوند تو را از آن (به خاطر کفر و شرک و چندگانه‌پرستی) راند و دفع نمود.

آنگاه دریچه‌ای از دوزخ به روی وی گشوده می‌شود و او نیز آتش سوزان و بسیار درهم شکننده و خرد کننده‌ی آن را که برخی از آن برخی دیگر را در هم می‌شکند به نظاره می‌نشیند.

پس از آن به او گفته خواهد شد: منزل و جایگاه تو همین جا خواهد بود. چرا که تو در دنیا بر شک و تردید (از رستاخیز مردگان و زندگانی دوباره‌ی آنها و بر شرک و تردید از حقانیت آئین محمدی و کتاب آسمانی و دلایل وحیانی) زندگی به سر کردی و بر همین شرک و تردید خویش مردی و پا به عرصه‌ی برزخ گذاشتی و به مشیت و خواست خدا در روز رستاخیز بر همین شک و تردید زنده و مبعوث خواهی شد.

[این حدیث را ابن ماجه روایت کرده است]. [۲۰۶]- مسند احمد ۳/۳۶۰. [۲۰۷]- نسائی، ح۲۰۵۵. [۲۰۸]- بخاری ح۱۳۷۳، نسائی ح۲۰۶۲ با اندکی زیاده روایت کرده است. [۲۰۹]- ابن ماجه، ح۴۲۷۲. [۲۱۰]- ابن ماجه ح۴۲۶۸.