تحقیق در عقیده اهل سنت و جماعت

مبحث اول:

مبحث اول:

۱. تعریف عقیده و موضوع آن

۲. تعریف اهل سنت و جماعت

(۱) تعریف عقیده و موضوع آن:

عقیده در لغت از عقد به معنی محکم کردن با قوت و قدرت می‌باشد و به عهد و پیمان و تأکید نمودن سوگند نیز، عقد گفته می‌شود لذا عقیده آن چیزی است که انسان دلش را بطور قطعی بدان می‌بندد.

اما در اصطلاح عام عقیده عبارت است از : ایمان قطعی به خدا و آنچه در الوهیت و ربوبیت و اسماء و صفاتش واجب است و ایمان به ملائکه و کتاب‌ها و پیامبران و روز آخرت و قضا و قدر و خیر و شر آن و به هر آنچه نصوص صحیح در مسائل اصول دین و امور غیب و خبرهای آن و آنچه سلف صالح بر آن جمع شده‌اند و تسلیم شدن به خداوند متعال در حکم و امر و قدر و شرع و اطاعت و فرمانبری و تبعیت از رسولش را عقیده می‌نامند.

موضوع علم عقیده:

عقیده از دیدگاه اهل سنت و جماعت از آن جهت که یک علم است شامل موضوعات : توحید [۱]، ایمان و اسلام، امورات غیب، نبوت، قدر، اخبار، اصول احکام قطعی، بقیه اصول دین و عقیده و رد و ابطال اهل اهواء و اهل بدعت و بقیه ادیان و گروه‌های گمراه و چگونگی موضع گیری در مقابل آن‌ها می‌باشد.

علم عقیده با نام‌های دیگری نیز که مرادف آن است خوانده می‌شود که اهل سنت با بقیه در مورد آن نامها اختلاف دارند که از جمله نام‌های این علم نزد اهل سنت عبارتند از:

۱. عقیده یکی از نام‌های این علم است که به عقیده سلف و عقیده اهل اثر و امثال آن یاد شده است. [۲]

۲. توحید یکی دیگر از نام‌های این علم نزد اهل سنت است چون این علم بر توحید الله تعالی در الوهیت و ربوبیت و اسماء و صفات دور می‌زند لذا توحید، شریف‌ترین مباحث علم عقیده و هدف آن می‌باشد این علم در نزد سلف در بیشتر موارد توحید نامیده شده است. [۳]

۳. سنت یکی دیگر از این نامهاست و به خاطر پیروی و تبعیت از شیوه و روش رسول خداصو اصحاب او به عقیده سلف، نام سنت اطلاق شده است و این نام یک کاربرد عام و فراگیر در سه قرن آغازین و طلائی اسلام است [۴].

۴. یکی دیگر از نام‌های این علم اصول دین می‌باشد که منظور همان ارکان ایمان و اسلام و مسائل قطعی دین و چیزهایی است که امامان هدایت یافته بر آن اجماع نموده اند [۵].

۵. فقه اکبر که مرادف اصول دین و در مقابل فقه اصغر که همان احکام اجتهادی می‌باشد بکار رفته است. [۶]

۶. به آن شریعت گفته‌اند یعنی آنچه را که الله تعالی و رسولشصاز راه‌های هدایت که عظیم‌ترین آن‌ها اصول دین است تشریع کرده‌اند. [۷]

۷. ایمان که شامل بقیه امورات اعتقادی است.

این‌ها مشهورترین نام‌های اهل سنت و جماعت است که در مورد علم عقیده بکار برده‌اند و گاه کسانی دیگر از غیر اهل سنت و جماعت چون اشاعره و کسانی از اهل حدیث که اشعری بوده‌اند به تبعیت از اهل سنت در اطلاق این نامها مشارکت نموده اند.

ولی اصطلاح دیگری نیز که گروه‌های غیر از اهل سنت در مورد علم عقیده بکار برده‌اند وجود دارد که از جمله مشهورترین آن‌ها عبارتند از:

۱. علم کلام: این نام نزد سایر فرق کلامی چون معتزله و اشاعره [۸]و پیروانشان در مورد علم عقیده کاربرد دارد ولی بکار بردن این نام صحیح نیست چون علم کلام یک امر جدید و بدعی است و بر پایه نسبت دادن مسائل به خداوند متعال بدون آگاهی استوار است و در اثبات عقیده مخالف منهج سلف است.

۳. فلسفه: فلاسفه و پیروانشان این نام را در مورد عقاید بکار می‌برند. ولی به دلیل اینکه فلسفه مبنایش را بر اوهام و عقلیات تخیلی و تصورات خرافی در امور غیب که از ما پنهان است قرار داده است عقیده را با آن مامگذاری کردن صحیح نیست.

۴. تصوف: بعضی از متصوفه و فلاسفه و مستشرقین وکسانی دیگر این نام را در مورد عقیده بکار می‌برند در حالی که این نامگذاری بدعت است، چون مبنای تصوف بر شطحات صوفیه و گمان‌ها و خرافات آن‌ها در عقاید قرار داده شده است.

۵. الهیات: اهل کلام و فلاسفه و مستشرقین و پیروانشان و غیر از آن‌ها نیز این نام را در مورد عقیده بکار می‌برند درحالیکه این نامگذاری خطاست چون مقصودشان از الهیات امورات فلسفی و کلام متکلمین و ملحدین در مسائل متعلق به الله تعالی می‌باشد.

۶. ماوراء الطبیعه یا متافیزیک: نامی است که فلاسفه و نویسندگان غربی و امثال آن‌ها در مورد عقیده بکار می‌برند [۹]که نزدیک به معنی الهیات است و هر آنچه را مردم به آن ایمان دارند و در مقابل مبادی و افکارش تسلیم شده‌اند هرچند باطل و یا مستند به هیچ دلیل عقلی و یا نقلی نباشد را عقاید می‌نامند در حالی که عقیده دارای یک مفهوم صحیح می‌باشد که حق است و آن عقیده اهل سنت و جماعت می‌باشد چیزی که مستند به کتاب و سنت ثابت و اجماع سلف است و از طرف دیگر این تعریف، یک مفهوم و معنی باطل و نادرستی هم در ضمن خود دارد و آن اینکه همه اعتقاداتی را که معارض و مخالف امر نازل شده پروردگار متعال و حدیث ثابت رسول گرامیصرا شامل می‌شود. بنابراین بکار بردن مفهوم عقیده چون مفهوم دین است که فقط کاربدش در مورد حق صحیح است لذا دین حق همان دین الله تعالی است وکاربردش درمفهوم باطل آن شامل دین مشرکین میباشدچنانکه دین مشرکین نیز که متدین به غیر الله هستند دین نامیده میشود. چنانکه می‌فرماید: ﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ٦[الكافرون: ۶].

همانگونه که کمونیستی، بودایی، یهودی و نصرانی را هرچند تسلیم یک سری آراء و اهواء باطل هستند را عقیده و دین می‌نامند.

هرگاه بصورت مطلق عقیده اسلامی بکار رود منظور همان عقیده اهل سنت و جماعت است چون تنها این عقیده، همان اسلامی است که خداوند آن را برای بندگانش انتخاب کرده و برگزیده است. بنابراین نسبت دادن آراء مردم و گروه‌ها و هر نوع اندیشه مخالف سلف را به اسلام نباید جزو عقاید حقه اسلام شمرد. بلکه این‌ها عقایدی هستند که به صاحبانش تعلق دارند و حق از آن‌ها بری و بیزار است.

بعضی از صاحبان اندیشه بخاطر نسبت‌های جغرافیایی و تاریخی و گاه به صرف ادعای انتسابی که صاحبان و معتقدین به اندیشه‌ای داشته‌اند آن را اسلامی نامیده‌اند در حالیکه هنگام تحقیق و بررسی احتیاج به عرضه کردنشان بر کتاب و سنت هستیم و در آخر چیزی که موافق کتاب و سنت و از آن‌ها سرچشمه گرفته باشد حق و این از جمله عقاید اسلامی است ولی اگر اینگونه نباشد به صاحبش برگردانده شده و به او نسبت داده می‌شود.

[۱] - شامل توحید ربوبیت، الوهیت و اسماء و صفات می‌باشد. [۲] - من ذلک : کتاب عقیدة السلف أصحاب الحدیث - للصابونی - ت * : ۴۴۹. وشرح أصول اعتقاد أهل السنة و الجماعة - للالکائی، ت : ۴۱۸. والاعتقاد للبیهقی، ت : ۴۵۸. [۳] - من ذلک : کتاب التوحید فی الجامع الصحیح - للبخاری- ت : ۲۵۶ وکتاب التوحید وإثبات صفات الرب، لابن خزیمة، ت : ۳۱۱. وکتاب اعتقاد التوحید، لأبی عبدالله محمد بن خفیف، ت : ۳۷۱. وکتاب التوحید، لابن منده، ت :۳۵۹. وکتاب التوحید للإمام محمد بن عبدالوهاب. [۴] - من ذلک : کتاب السنة، للإمام أحمد، ت :۲۴۱. وکتاب السنة، لعبدالله بن أحمد بن حنبل، ت : ۲۹۰. والسنة، للخلال، ت : ۳۱۱. والسنة، للعسال، ت : ۳۴۹. والسنة، للأشرم، ت : ۲۷۳. والسنة، لأبی داود، ت : ۲۷۵. [۵] - من ذلک: کتاب أصول الدین، للبغدادی، ت:۴۲۹. والشرح والإبانة عن أصول الدیانة، لابن بطة، ت: ۳۷۸. والإبانة عن أصول الدیانة، للأشعری، ت : ۳۲۴. [۶] - من ذلک : کتاب الفقه الأکبر المنسوب لأبی حنیفة، ت : ۱۵۰. [۷] - من ذلک : کتاب الشریعة، للآجری، ت : ۳۶۰. والإبانة عن شریعة الفرقة الناجیة، لابن بطة، ت : ۳۷۸. [۸] - من ذلک : شرح المقاصد فی علم الکلام، للتفتازانی، ت : ۷۹۱. [۹] - أنظر : الموسوعة العربیة المیسرة ( میتافیزقیا ) ص ۱۷۹۴.