مبحث دوم:
تاریخ عقیده و اصول آن شامل موضوعات زیر میباشد:
۱. تاریخ عقیده(عقیده توحید) و زمان شکل گیری انحراف از آن
۲. عقیده توحید در دعوت پیامبران
۳. عقیده توحید بطور خاط در دعوت محمد مصطفی ص
۴. سرچشمهها و مصادر عقیده نزد اهل سنت
۵. ویژگیها و خصوصیات عقیده(عقیده اهل سنت و جماعت)
تاریخ عقیده(عقیده توحید) و زمان شکل گیری انحراف از آن
عقیده توحید همان دین پاک و حنیف و دین استوار و پایدار و دین فطرت است که خداوند انسان را بر اساس آن سرشته است و چنانکه بوسیله دلایل قطعی در قرآن کریم که معتمدترین مصدر تاریخ است ثابت شده است این دین همراه با انسان تحقق یافته است و همزمان و همراه با پیدایش انسان تحقق عینی یافته است. الله تعالی میفرماید: ﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ٣٠﴾[الروم: ۳۰]. «به سوی دین پاکی که خداوند انسان را بر اساس آن آفرید، توجه کن. آفرینش پروردگار دچار تبدیل و تغییر نمیگردد و این دین پایدار و پابرجاست اما بیشتر مردم نمیدانند»خداوند متعال آدم را بر عقیده سالم آفرید و از مسائل مربوط به دین و دنیا آنچه را نمیدانست به او آموخت لذا آدم موحد بود و توحید خالص را برای الله تعالی به جای آورد.
تعظیم و اطاعت و خوف و امید را که واجب است برای الله تعالی قرار داد انجام و به همه آنها معتقد بود و خداوند متعال نیز او را به عنوان یکی از بندگان صالح خویش برگزید چنانکه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ٣٣﴾[آل عمران: ۳۳]. «خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و عمران را بر جهانیان برگزید». خداوند متعال او را شرافت بخشید و ملائکههایش را مأمور سجده به وی نمود و فرمود: ﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٤﴾[البقرة: ۳۴]. «به ملائکه گفتیم که برای آدم سجده کنید».
خداوند متعال از بنی آدم عهد و پیمان مؤکد گرفت که او پروردگار آنهاست و در اصل خلقت و آفرینششان آن را بر خود شاهد نمود چنانکه میفرماید: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِينَ١٧٢ أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَكَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِكُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ١٧٣﴾[الأعراف: ۱۷۲-۱۷۳]. «و هنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم. تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این غافل بودیم».
مردم همگی تولدشان بر اساس فطرت است و اگر عوامل شر و گمراهی چون تربیت بر اساس کفر و انحراف و هواها و وسوسههای شیطانها و شبهههای ملحدین و آرزوها و شهوات دنیوی نباشد بر همان فطرت پاک نشو نما میکنند، پروردگار متعال در حدیث قدسی میفرماید: "... وَإِنِّي خَلَقْتُ عِبَادِي حُنَفَاءَ كُلَّهُمْ وَإِنَّهُمْ أَتَتْهُمْ الشَّيَاطِينُ فَاجْتَالَتْهُمْ عَنْ دِينِهِمْ وَحَرَّمَتْ عَلَيْهِمْ مَا أَحْلَلْتُ لَهُمْ وَأَمَرَتْهُمْ أَنْ يُشْرِكُوا بِي مَا لَمْ أُنْزِلْ بِهِ سُلْطَانًا" [۲۶]«من همه بندگانم را بر فطرتی پاک آفریدم و شیطانها به سوی آنها آمدند و آنها را از دینشان منحرف کردند و بر آنان آنچه را حلال کردهام حرام نمودند و آنها را امر کردند که چیزی را شریک من قرار دهند که بر آن هیچ دلیلی نازل نکردهام» و پیامبر صخبر میدهد که: (مَا مِنْ مَوْلُودٍ إِلَّا يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ أَوْ يُنَصِّرَانِهِ أَوْ يُمَجِّسَانِهِ) [۲۷]«هر انسانی که متولد میشود بر فطرت است و این پدر و مادرش هستند که او را یهودی، نصاری یا مجوسی میکنند».
وقتی که این امر شامل هر مولودی از انسان میشود متوجه اولین انسان یعنی آدم÷به طریق اولی میگردد. بنابراین عقیده توحید و خیر و صلاح اصلی است که آدم÷و قرون آغازین از نسل او بر آن بودهاند و آنها بر توحید خالص بودهاند. ولی شرک و گمراهی اموری بودهاند که بعد از مدت زمانها و قرنهای متمادی که بشر بر اساس توحید زیسته است به تدریج ایجاد شدهاند. از ابن عباسببه ثبوت رسیده است که فرموده است: (كان بين نوح وآدم عشرة قرون، كلهم على شريعة من الحق، فاختلفوا فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين) [۲۸]«بین نوح و آدم ده قرن بوده که همگی بر شریعت حق زیستهاند پس دچار اختلاف گشته و به دنبال آن خداوند متعال پیامبران را که بیم دهنده و بشارت دهنده بودهاند را ارسال نموده است». فرموده خداوند متعال به این جریان اشاره دارد: ﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ٢١٣﴾[البقرة: ۲۱۳]. «مردم مجتمع واحدی بودند آنگاه خداوند پیامبران را که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند را ارسال داشت». یعنی در آغاز یک امت واحد و دارای یک دین و بر حق بودند اما بعدها دچار اختلاف شدند و بسیاری از سلف به همین صورت آیه را معنی کردهاند [۲۹]. در زمان نوح÷ شرک قدرت گرفت و حاکم شد و عبادت اصنام و بتها جای عبادت الله را گرفت لذا خداوند متعال در مورد نوح÷ میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ إِنِّي لَكُمۡ نَذِيرٞ مُّبِينٌ٢٥﴾[هود: ۲۵]. «ما نوح را به سوی قومش فرستادیم(به آنها گفت) من برای شما هشدار دهنده آشکاری هستم».
با این توضیحات قطعاً معلوم میگردد که عقیده سالم و توحید خالص در تاریخ بشری اصل هستند و گمراهی و شرک و بت پرستی امورات حادث و ایجاد شده بعد از مدت زمانهای طولانی از وفات آدم÷ بوده است. والله اعلم.
[۲۶] - أخرجه مسلم فی صحیحه، کتاب الجنة وصفة نعیمها وأهلها، باب الصفات التی یعرف بها فی الدنیا أهل الجنة وأهل النار. الحدیث / ۲۸۶۵، ج ۳ / ۲۱۹۷. [۲۷] - متفق علیه. انظر : صحیح البخاری – کتاب الجنائز – باب إذا أسلم الصبی – فتح الباری ۳ / ۲۱۹. ومسلم – کتاب القـدر – باب معنى کل مولود یولد على الفطرة. الحدیث / ۲۶۵۸، جـ ۳ / ۱۰۴۷. [۲۸] - ممن قال بهذا - أیضاً – قتادة وابن جریر الطبری وابن کثیر وغیرهم، هامش (۳). وتؤیده قراءة ( کان الناس أمة واحدة فاختلفوا ). [۲۹] - راجع الآیة السابقة فی: تفسیر الطبری۲ / ۱۹۴ – ۱۹۵. وتفسیر ابن کثیر ۱ / ۲۱۸. وانظر دعوة التوحید، للدکتور محمد خلیل هراس، ص ۱۰۶ – ۱۱۹.