۴. نمونههای واقعی از حرکتها و دعوتهای معاصر پیرامون عقیده اهل سنت و جماعت
این مستلزمات احتیاج به تطبیق دادن با واقعیت را دارد تا مقصود بیان گردد، لذا مثالهایی از واقع که بیشتر حرکات و مجتمعات دعوی بر آن هستند را بطور عام بیان میداریم تا مخالفات آنها با عقیده اهل سنت و جماعت و منهج و روش آن بیان و روشن گردد.
ترس از مشهور گشتن و پرهیز از ایجاد ظن در دیگران به خاطر شماتت و سرزنش آنها مرا بر آن داشت تا خطاها و اشتباهاتی را بدون ذکر نام و عناوین بیان دارم و به این قاعده تأسی کردم که رسول گرامیصهرگاه در بعضی از اصحاب عیبی مشاهده مینمود آنها را به اسم نام نمیبرد و بطور مطلق قومی را که دارای چنین ویژگی باشند مورد سرزنش قرار میداد و میفرمود: (ما بال أقوام) [۸۷]«وضع و حال اقوامی چگونه است که…».
و در اطراف واقعیتهای این دعوات و موضعگیریهایشان پیرامون این مسئله سؤالاتی را مطرح و میگویم:
الف: چگونه خود را به اهل سنت منتسب مینماید کسی که صفات را تأویل کرده و بدون علم در مورد خداوند متعال سخن میگوید و در چیزی که سلف صالح از آن برحذر داشته است از مقدم داشتن عقل بر کلام خدا و رسولشصدر صفات الله تعالی و قدر و بقیه مسائل و امورات غیب، گرفتار میشود؟ بعضی از دعوتهای زمان ما بر این اساس بنا شدهاند و در همان حال مدعی اهل سنت بودن هستند [۸۸].
ب: و بسیار باعث تعجب است که دعوتگرانی ادعای انتساب به اهل سنت را دارند ولی در همان حال از بدعت دفاع و آن را ترویج و یا بدان راضی هستند و یا آن را یک مسئله کوچکی پنداشته و اظهار میدارد که این مسئله جزء مسائل مهم دین نیست مانند بدعت مولودیها و اعیاد بدعی دینی، این امر کی جزو عقیده سلف بوده است در حالیکه بعضی از داعیان آن را انجام و بعضی امر آن را ساده و بی خطر میداند.
ج: و مصیبت بارتر از آن این است داعیانی که منتسب به حرکات اسلامی مشهور هستند که به قبور و گور اولیاء مرده تبرک جسته و نجات از گرفتاریها و جلب منافع را از آنها خواستارند و در غم و شادی به آنها پناه میبرند.
د: چگونه میتواند مدعی حمل شعایر اهل سنت باشد کسی که عقیده اهل سنت را نمیداند و گاهی در مورد بدیهیات عقیده قادر به جواب نیستند و در صورت جواب اشتباه میکنند.
هـ : چگونه از اهل سنت محسوب میگردد کسی که بعضی از اصحابشو تابعین و امامان هدایت و سلف امت مخصوصاً عالمان سنت و حدیث از گزند زبان و قلم و تعرض آنها در امان نیستند؟!!
و: با کمال تأسف در اینجا کسانی از داعیان بزرگ یا از آنهایی که مدعی دعوتگری هستند موجودند که بدون ضرورت نماز فرض را به تأخیر انداخته یا به نماز جماعت اهمیت نمیدهند و کسانی هستند که خوردن ربا را حلال و گوش دادن به موسیقی و آواز خوانی را مباح و حلال میدانند و یا به وجود مجسمه و تصاویر فتوا داده و دخانیات استعمال مینمایند و بدون هرگونه ضرورتی ریش میتراشند [۸۹]و در لباس و کارهای روزانه در رفت و آمدها به کفار تشبه میجویند و از آنها کسانی هستند که به حجاب شرعی اهتمامی نمیدهند و اختلاط نامحرم را تأیید و به آن رضایت میدهند.
و موارد دیگری که همگی در دین اخلال ایجاد مینمایند یا باعث عیبگیری در عدالت و یا منافی فضیلت هستند و از کسانی که در رأس حرکات دعوی قرار دارند و مورد تأسی قرار میگیرند چنین مسائلی پذیرفتنی نیست.
ز: آیا درست است کسانی به اهل سنت منتسب گردند ولی از جمله اهداف خود و دعوتش را یادگیری و تعلیم عقیده اهل سنت و برافراشتن پرچم آن، دعوت به سوی آن و دفاع از آن قرار ندهد؟
ح: چگونه کسانی از جمله اهل سنت محسوب میگردند در حالیکه از جمله اهداف خویش را پرهیز از تظاهر به اعتقاد اهل سنت و خودداری از رد و ابطال گروهها و فرق مخالف و انکار بدعت مبتدعین قرار دادهاند و رواج اختلاف بین مسلمین را بهانه این کار قرار داده اند.
ط: از میان داعیان کسانی هستند که تلاش میکنند که مسلمانان را بر غیر کلمه توحید متحد گردانند وبا حفظ همان اختلاف اعتقادی و گمراهیها و بدعیات چون پوشش شب آنها را به دور هم جمع نمایند؟ بدون شک جمع و اتحاد مسلمانان هدف بزرگواری است و از جمله اصول دین است و جز گمراه و جاهل منکر آن نیست اما اتحاد مسلمانان باید بر اساس حق و کتاب و سنت و اعتصام به الله تعالی صورت گیرد و صرف شعارات اسلامی فارغ از اعتقادات حق نمیتواند وسیله تحقق آن باشد.
ی: از آنها کسانی هستند که امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت رهبران امور را بی اهمیت نشان داده و آن را یک کار ظاهری و در حد پوسته تلقی مینمایند در حالیکه این امر چنانکه گذشت مخالف منهج اهل سنت و جماعت و اصول آنهاست.
این مسائل که مورد اشاره قرار گرفت در واقعیت حرکات دعوی امروز تنها از جمله ظواهر و تصرفات فردی نیست بلکه از جمله نشانهها و موضعگیریها و مناهج و اهداف است و نزد بعضی از جماعتها و دعوتگران یک شیوه و روش عام محسوب میگردد.
میدانم که لزوم نصحیت و خیرخواهی بیشتر از این را از من طالب است و اینکه با تفصیل و براهین بیشتری به توضح آن بپردازم اما در این وقت محدود بیشتر از آن مقدور نمیباشد و به امید پروردگار اگر برایم ممکن و مقدور باشد در آینده بدان میپردازم و یقین دارم کسانی که تواناتر از من و لایق تر به این بررسی هستند هم اکنون موجودند ولی این امر باعث نمیشود که به تناسب توانایی در این میدان تلاش ننمایم. و الله الموفق.
[۸۷] - كان النبي - ج - إذا عاب شيئاً من بعض الصحابة - رضوان الله عليهم - لا يسميهم بأسمائهم، ولا يشهر بهم، بل يقول: " ما بال أقوام "، من ذلك قوله ج: " ما بال أقوام يتنزهون عن الشئ أصنعه... " الحدیث. [۸۸] - یتجه ذلک إلى الأشاعرة، أکثر من غیرهم لانتشار مذهبهم فی أغلب بلاد المسلمین. [۸۹] - قلت:"دون ضرورة" لعلمي أن بعض المسلمين في بعض البلدان الإسلامية ربما يُعذبون، ويُؤذون، وُتنتهك حقوقهم بسبب إعفاء اللحية، ولاحول ولاقوة إلابالله.