تحقیق در عقیده اهل سنت و جماعت

۳. حقیقت وابستگی جماعات معاصر به اهل سنت و جماعت و لوازم این انتسابات

۳. حقیقت وابستگی جماعات معاصر به اهل سنت و جماعت و لوازم این انتسابات

کسی که در واقعیت حرکت‌ها و جمعیت‌های اسلامی موجود در صحنه‌های اجتماعی زمان حال بیندیشد متوجه می‌شود که بیشتر آن‌ها مدعی انتساب و وابستگی به اهل سنت و جماعتند. این حرکت‌ها که در شرایط فعلی رواج یافته‌اند گاه در دعوت خویش صادق و گاه دروغگویند. بیشتر آن‌ها مدعی چیزی هستند که معنی آن را نمی‌دانند، چنانچه رافضه مدعی اسلام و حال آنکه اسلام از آن‌ها بری است و به همین صورت جهمیه و خوارج و باطنیه و غلاة صوفیه و غلاة فلاسفه و همیطور قادیانی ها، بهائیه، بریلویه، بهره، نصیریه، اسماعیلیه و بسیاری دیگر همگی مدعی اسلامند و حتی بعضی از آن‌ها ادعا می‌نمایند تنها آن‌ها لایق به مسلمان بودن هستند.

پس چنانچه این حرکت‌ها و دعوت‌ها را ملاحظه می‌نمائید به همین شکل حرکات و دعوت‌های موجودند که مدعی انتساب به اهل سنت و جماعتند هرچند در نوع دعوت‌ها و شیوه عمل با همدیگر فرق دارند. گرچه بعضی از حرکات معاصر در انتساب به اهل سنت و جماعت لایق و شایسته‌اند اما بعضی از آن‌ها بسیار زیاد از اهل سنت و جماعت دور افتاده‌اند و بعضی نیز چون اشاعره و ماتریدیه [۸۵]و امثال آن‌ها نزدیکترین فرق به اهل سنت هستند بعضی از حرکات نیز هنوز خود را نیافته است و نمی‌داند منتسب به چیست و بعضی نیز برایشان مهم نیست که به چه عقیده‌ای منتسب هستند با این حال بصورت مختصر مهمترین مستلزمات مترتب بر انتساب به اهل سنت و جماعت را تا جایی که حضور ذهن دارم بیان می‌نمایم که از آن جمله موارد زیر می‌باشد:

۲. از مهمترین آنچه لازمه انتساب به اهل سنت مخصوصاً اگر دعوتگر باشد این است که عقیده اهل سنت را فرا گیرد و اصول آن را فی الجمله بدانند و طالب علوم شرعی باشند و نزد علما و مشایخ در امور دین فقه حاصل نمایند تا آگاهانه و با بصیرت دعوت کنند و پیروان خویش را متوجه فراگیری علوم شرعی از مشایخ مربوط نمایند.

۳. بعد از آن باید دعوت کردن به سوی آن و توضیح دادنش را وظیفه خویش بدانند و به خاطر حقانیتش از آن حمایت نمایند.

۴. بر دعوتگری که مدعی انتساب به اهل سنت و جماعت است باید سعی کند آثار این اعتقاد بر افکار و اهداف و اقوال و تألیفاتش آشکار و ظاهر گردد بلکه در رفتار و اعمالش خود را بنمایاند و در اصول عام آن [۸۶]بصورت تفصیلی چون ایمان و توحید و اسماء و صفات و قضا و قدر و حقوق اصحاب آن را فرا گیرد و متمسک به سنن و اخلاق فاضله و هدایت نبوی باشد و نشانه سلفیت را چنانکه در اخبار آمده در خود ظاهر نماید.

۵. بر دعوتگر لازم است منهج اهل سنت در دعوت کردن و امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت برای امامان مسلمانان و عامه مردم و تربیت و پرورش داعیان و منتسبان به دعوت را با تمام توان و جدیت پیروی کنند.

۶. منتسبین به اهل سنت باید دعوت اهل سنت و دعوتگران آن و امامان گذشته و معاصر آن چون دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب و کسانی از جماعت‌ها و افراد که بر منهج او سیر می‌کنند را دوست بدارند که براستی در این دعوت‌های زمان معاصر دعوت محمد بن عبدالوهاب پاکترین دعوتی است که راه اهل سنت و جماعت را در عقیده و رفتار طی کرده است لذا شایسته است از طرف جمیع کسانی که خود را منتسب به اهل سنت و جماعت می‌دانند مورد محبت و دوستی قرار گیرد.

[۸۵] - دعوى الأشاعرة والماتريدية ومن انتسب إليهم أنهم هم أهل السنة أو أنهم من أهل السنة فيها شيئ من المغالطة واللبس والإيهام، ولذلك سأعقد لها فصلاً لاحقاً يلي هذا الفصل. فليراجع. [۸۶] - أقصد بذلك الدعاة وطلاب العلم والعلماء. أما عامة الناس، فالسلف يرون أنهم لا يكلفون بمعرفة العقائد على التفصيل وإنما على الإجمال. انظر : شرح العقيدة الطحاوية، ص ۱۰ – ۱۱. ودرء تعارض العـقل والنقل، لابن تيمية، ص ۱ / ۵۱.