خلاصه موضوع
اصلاح کردن احوال مسلمانان و بیرون آوردن آنها از آنچه در آن افتادهاند از جهل و فساد و انحراف و تخلفات قبل از هر چیز به اصلاح عقیده و پایداریشان به دین خداوند متعال و عبادت خالصانه برای الله و تقوا و پرهیزکاری خداوند سبحان و اطاعتش و فرمانبری از رسولشصوابسته و مرتبط است. و این منهج پیامبران و منهج قرآن و سنت و منهج صالحان هدایت یافته است.
و دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب به نسبت زمان ما چندان دور نیست ولی با این حال توجه نمودنشان به غیر آن، که به نسبت این اصول فرع میباشد مانند این است که کسی در سدد معالجه زخم و جراحاتی سری بر آید که از لاشه و تن جدا شده باشد.
چهارم: در اینحا یک خلل و تصور اشتباهی موجود است که بعضی از منتقدین در آن افتادهاند کسانی که مسیر حرکات و دعوتهای اسلامی معاصر را پیگیری میکنند و آن این است که آنها موفقیت و شکست هرکس را بوسطه پیروان و انتشار آن یا بوسیله آشکار شدن و ظاهر گشتن اخبارشان یا به سبب مطرح شدنشان در مجامع سیاسی یا به سبب سخنرانیها و انتشار کتابها یا سردادن شعارهای اسلامی و درخواست تطبیق دادن شریعت اسلامی یا مبارزه با الحاد و قومیت و … میدانند همه اینها امورات خوب و مفید هستند اما به نظر من این شیوه با موازین و اصول اسلامی توافق ندارد. میزان ارزش در دین ما برای هر دعوت فردی و یا گروهی و جماعتی یا حکومتی تنها و تنها به سبب موافقت نمودنشان با کتاب خدا و سنت رسولشصو هر آنچه از عقیده صحیح و سلامت منهج از لحاظ شرعی تابع آن است میباشد، پیروی کردن از هدایت رسول خداصدر احکام و سنن و آداب و مسائل دیگر و پیروی نمودن از هدایت سلف صالح و به دنبال علوم شرعی بودن اساس آن است که غیر از این صرفاً شعاری تنهاست همانند شعارهای قرار دادی که در میدان حرکت اجتماعی سرداده میشود.
از جمله مسائلی که نظر مرا تأیید مینماید این است که: دعوت نمودن به اخلاق نیکو و اصلاح و بیداری و پیشرفت و حل مشکلات مسلمانان در سایه شریعت اسلامی و همچنین سردادن شعائر اسلامی در جوانب متعدد حیات بشری وجه مشترک بین تمامی دعوتگران و حرکتهای اسلامی در تمامی نقاط دنیاست و اختصاص به فرد و گروه خاصی ندارد. چنانکه رافضیها پرچمدار این شعایر دینی هستند، تحریریون(معتزله جدید)، ترابیون، تجدیدیون و عصرانیون این شعایر را سر میدهند. قادیانیها، بابیها، بهائیها، باطنیها، افراطیون تصوف و اهل بدعت همگی این شعایر اسلامی را سر میدهند و حتی شعایر اسلامی تبدیل به کالایی شده است که ملی گرایان و پیروان اشتراکیت و حتی کمونیستها گاهاً متعرض آن میشوند و در کنار اینها ماسونیها و سازمانهای اطلاعات جهانی در انواع متعددش نیز خود را به آن مشغول مینمایند.
بنابراین آنچه عامل اعتبار و تحقق امر است همان کتاب و سنت و آنچه که رسول خداصو اصحاب و امامان هدایت بر آن بودهاند میباشد.
لذا مسئله تنها سردادن شعایر اسلامی و برانگیختن عواطف و بیان نمودن عبارات زیبا و مسائلی از این نوع نیست بلکه آنچه مایه اعتبار است تحقق دادن به عبودیت خالصانه برای الله تعالی و تبعیت از رسولشصدر منهج و عقیده و سلوک است.
بنابراین این مسئله احتیاج به یک بررسی و تأمل دارد که باید از طرف رهبران دعوتها مورد محاسبه قرار گیرد چون این امر بسیار مسئلهای مهم و خطیر است و یک امانت بسیار سنگینی است و راه راست نیز آشکار و واضح است.
والحمد لله في الأولى والآخرة، وله العقبى.
وفقني الله وجميع المسلمين إلى ما يحبه ويرضاه، وجنبنا طريق الضلالة.
ربنا آتـِنا في الدنيا حسنةً وفي الآخرةِ حسنة وقـِنا عذاب النار. ربنا اغـفر لنا ولإخواننا الذين سبـقونا بالإيمان ولا تجعـل في قلوبنا غلاً للذين آمنوا ربنا إنك رؤوف رحيـم.
اللهم صلي وسلم على نبينا محمد، وآله وصحبه، وأتباعه إلى يوم الدين، واجعلنا معهم على الحق، برحمتك وتوفيقك.
سبحانك ربك رب العزة عما يصفـون، وسلام على المرسلين.
والحمد لله رب العالمين
كتـبه: ناصر بن عبدالكريم العـقـل
الأستاذ المشارك بقسم العقيـدة والمذاهـب المعاصرة كلية أصول الدين – الرياض