تجوید آسان

درس هشتم
بقیة انواع مدّ

درس هشتم
بقیة انواع مدّ

ثانیاً: سکون

سبب دوم از اسباب مدّ، سکون است و بر اثر آن یکی از دو نوع مدّ زیر، بوجود می‌آید:

۱- مدّ لازم

أ-ألضَّآلِّینَ ءَآلئَنَ الطَّآمَّةُ أتُحَآجُّونِّی

ب-ق ص حم المّ طسمّ

با خواندن کلمات فوق، چند چیز ملاحظه می‌شود:

۱- سکون، پس از حرف مدّ آمده است.

۲- سکون، ثابت است و نمی‌افتد، حتی اگر کلمه را به ما بعد، متصل سازیم، مثلاً: اگر «قَآفْ وَ ألْقُرْءَانِ وألْـمَجِیدِ» را قراءت کنیم، می‌بینیم سکون روی فا (ف) ثابت است (حتی اگر ما روی آن وقف نکنیم و فوراً ما بعد را بخوانیم).

و همچنین اگر «ءَآلئَنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ» را بخوانیم سکون روی لام را ثابت می‌یابیم.

از این رو،این نوع مدّ را «مدّ لازم» می‌نامند.

اگر به مجموعه «أ» نگاه کنیم، می‌بینیم مدّ لازم در کلمه آمده، لذا این نوع را «مدّ لازم کلمی» می‌گویند. و با توجه به مجموعه «ب» مدّ لازم را در حروف پراکنده اوایل سوره‌ها می‌بینیم و از این رو، این نوع را «مدّ لازم حرفی» می‌نامند.

هر کدام از انواع مدّ لازم ـ چه کلمی چه حرفی ـ به دو بخش تقسیم می‌شود:

۱- مُثَقَّل (سنگین). ۲- مُخَفَّفْ (سبک).

مثقّل گفته می‌شود؛ زمانی که پس از حرف مدّ شدّﻩ (ـّ) آید؛ مثل «ألطَّآمَّةُ» «أَلضَّآلِّینَ» یا ادغام آید؛ مثل «الـمّ» زیرا اصل این حرف در لفظ به این صورت است: «أَلِفْ لاَمْ مِیمْ» که میم ساکن اولی در میم دومی ادغام می‌شود.

در همین هنگام، ملاحظه می‌کنیم: مدّ لازم دیگری در، یایی که قبل از میم آخری قرار دارد، موجود است و از آنجاكه بعد از حرف مدّ، تشدید یا ادغام نیامده است، مدّ لازم از نوع مُخَفّف است.

مقدار کشیدن مدّ لازم با تمام انواع چهارگانه، اشباع است، یعنی،باید به مقدار شش حرکت کشیده شود.

ملاحظه:

امکان دارد، این سؤال پیش آید که سکون بعد از حرف مدّ در مثال «أَلضَّآلِّینَ» «ألطَّآمَّةُ» «أَتُحَآجُّوَنَّی» کجا قراردارد؟

در جواب می‌گوییم: حرف مشدّد، همیشه عبارت از دو حرف است که اولی ساکن و دوّمی حرکت دارد؛ لذا «لام» در «الضّآلین» نیز، تشدید دارد و عبارت از دو لام است: اولی ساکن و دومی کسره دارد. همچنین «میم» در «ألطَّآمَّةُ» و «جیم» و «نون» در «أَتُحَآجُّوَنَّی» .

۲- مدّ عارض

ألْعَلَمِینَ ألرَّحِیمْ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ألـْمَصِیرٌ

ألْخُرُوجِ مَرْصُوصٌ تَعْلَمُونَ وَمَاتُعْلِنُونَ

مَتَابِ ألْحِسَابُ ألرَّحْمَنُ لِلْأَنَامِ

با خواندن کلمات بالا، به امور زیر نیز، توجه می‌کنیم:

۱- هنگامی که بر حرف آخر این کلمات وقف می‌کنیم، حرف آخر به سبب وقف، ساکن می‌شود و در نتیجه سکون، بعد از حرف مدّ واقع می‌شود.

۲- هنگامی که کلمات مذکور را به ما بعد، متصل کرده، پشت سرهم بدون وقف می‌خوانیم، هیچ سکونی حاصل نمی‌شود و باید کلمه را با حرکت قبل از وقف خود بخوانیم، مثل «ألْعَلَمِینَ، الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، مَلِكِ ...» و مثل «وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ ألْـمُرْمِنِینَ».

و از این رو؛ این نوع را «مدّ عارض» گفته‌اند؛ یعنی، مدّی که سکون آن به سبب وقف، عارض می‌شود و با وصل، از بین می‌رود.

حکم مدّ عارض ـ نزد همه قُرَّا ـ کشیدن، به مقدار دو یا چهار یا شش حرکت است.