درس نهم
همزﮤ وصل
[با توجه به حرکت و سکون اول کلمات قرآن ممکن است حرف اول کلمه، متحرّک یا ساکن باشد]
در صورتی که، حرف اول کلمه، حرکتدار باشد برای ابتدا به آن کلمه، مشکلی وجود ندارد و از آن حرکت برای ابتدا، استفاده میکنیم.
اما در صورتی که، حرف اول کلمه ساکن باشد،ابتدا غیرممکن است و باید برای ابتدا از همزه وصل استفاده کرد تا بتوان حرف ساکن را تلفظ نمود و از این رو آن را «همزه وصل» نامیدهاند.
این همزه، در وسط کلام میافتد (زیرا حرف ساکن را میتوان به کمک حرکت حرف آخر کلمه قبلی تلفظ کرد و در این صورت ابتدا نیست)، لذا در تعریف همزه وصل گفتهاند:
«همزه وصل، همزهای است که بواسطه آن، حرف ساکن (اول کلمه در حال ابتدا) تلفظ میشود، یعنی، در ابتدای کلام ثابت است و در وسط آن میافتد».
همزه وصل، ممکن است در اسم یا در فعل یا در حرف باشد:
اولاً: فعل
همزه وصل اول فعل گاهی مکسور آید و گاهی مضموم.
۱- حالات کسر همزه وصل فعل
همزه وصل فعل در دو حالت کسره میگیرد:
أ- هرگاه حرف سوم فعل، مکسور باشد، مثل:
إهْدِنَا الصِرَاطَ ألـْمُسْتَقِیمَ. إِرْجَعْ إِلَیْهِمْ. إِکْشِفْ عَنَّا ألْعَذَاب.
همچنین، اگر حرف سوم فعل به اعتبار اصل کلمه مکسور باشد حتی اگر ظاهراً حرکت دیگری داشته باشد. این نوع در چهار فعل در قرآن واقع شده است:
﴿ٱمۡشُواْ﴾در آیه: ﴿أَنِ ٱمۡشُواْ وَٱصۡبِرُواْ عَلَىٰٓ ءَالِهَتِكُمۡ﴾[ص: ۶].
﴿ٱئۡتُونِي﴾در آیه: ﴿ٱئۡتُونِي بِكِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ هَٰذَآ﴾[الأحقاف: ۴].
﴿ٱبۡنُواْ﴾در آیه: ﴿قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡيَٰنٗا﴾[الصافات: ۹۷].
﴿ٱقۡضُوٓاْ﴾در آیه: ﴿ثُمَّ ٱقۡضُوٓاْ إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ﴾[یونس: ۷۱].
اصل این افعال به ترتیب، چنین است:
(إمْشِیُوا) (إیْتِیُوا) (إبْنِیُوا) (إقْضِیُوا)
ب- هرگاه حرف سومی فعل مفتوح باشد؛ مثل:
﴿ٱنطَلَقَ﴾در آیه: ﴿وَٱنطَلَقَ ٱلۡمَلَأُ مِنۡهُمۡ﴾[ص: ۶].
﴿ٱذۡهَبۡ﴾در آیه: ﴿قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَكَ مِنۡهُمۡ﴾[الإسراء: ۶۳].
﴿ٱرۡتَضَىٰ﴾در آیه: ﴿وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ﴾[الأنبیاء: ۲۸].
﴿ٱسۡتَحَقَّ﴾در آیه: ﴿مِنَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَحَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَوۡلَيَٰنِ﴾[المائدة: ۱۰۷].
﴿ٱسۡتَغۡفَر﴾در آیه: ﴿فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاكِعٗاۤ وَأَنَابَ۩﴾[ص: ۲۴].
و در آیه: ﴿وَٱسۡتَغۡفَرَ لَهُمُ ٱلرَّسُولُ﴾[النساء: ۶۴].
﴿ٱسۡتَكۡبَرَ﴾در آیه: ﴿إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ﴾[البقرة: ۳۴].
و در آیه: ﴿وَٱسۡتَكۡبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُۥ﴾[القصص: ۳۹].
۲- ضم همزه وصل فعل
هرگاه حرف سوم فعل ضمه اصلی داشته باشد، همزه وصل آن ضمه میگیرد، مثل:
﴿ٱشۡكُرۡ﴾در آیه: ﴿أَنِ ٱشۡكُرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيۡكَ﴾[لقمان: ۱۴].
﴿ٱتۡلُ﴾در آیه: ﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ﴾[العنكبوت: ۴۵].
﴿ٱسۡتُهۡزِئَ﴾در آیه: ﴿وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِكَ﴾[الرعد: ۳۲].
﴿ٱجۡتُثَّتۡ﴾در آیه: ﴿كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ﴾[ابراهیم: ۲۶].
﴿ٱؤۡتُمِنَ﴾در آیه: ﴿فَلۡيُؤَدِّ ٱلَّذِي ٱؤۡتُمِنَ أَمَٰنَتَهُۥ﴾[البقرة: ۲۸۳].
﴿ٱضۡطُرَّ﴾در آیه: ﴿فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَيۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ﴾[البقرة: ۱۷۳].
﴿ٱسۡتُضۡعِفُواْ﴾در آیه: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ﴾[سبأ: ۳۳].
ثانیاً: اسم
همزه وصل اول اسم، همیشه مکسور است، چه اسمهای قیاسی، یعنی، مصادر فعلهای خُمَاسِی (پنج حرفی) و سُدَاسِی (شش حرفی). چه اسمهای سماعی هفتگانه که در قرآن آمده و عبارتند از:
۱- إبْن ۲- إبْنَة ۳- إمْرِیْ ۴- إثْنَیْنِ ۵- إمْرَأَة ۶- إسْم ۷- إثنَنتینت.
- مثال مصادر فعلهای خُمَاسِی و سُدَاسِی:
﴿ٱفۡتِرَآءً﴾مثلاً در: ﴿ٱفۡتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِ﴾[الأنعام: ۱۴۰].
﴿ٱسۡتِكۡبَارٗا﴾مثلاً در: ﴿ٱسۡتِكۡبَارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَكۡرَ ٱلسَّيِّيِٕ﴾[فاطر: ۴۳].
و در آیه: ﴿وَٱسۡتَكۡبَرُواْ ٱسۡتِكۡبَارٗا﴾[نوح: ۷].
- مثال اسمهای سماعی هفتگانه:
﴿ٱبۡنُ﴾مثلا در: ﴿عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ﴾[الصف: ۱۴].
﴿ٱبۡنَتَ﴾مثلا در: ﴿ٱبۡنَتَ عِمۡرَٰنَ ٱلَّتِيٓ أَحۡصَنَتۡ فَرۡجَهَا﴾[التحریم: ۱۲]
و در آیه: ﴿إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ﴾[القصص: ۲۷].
﴿ٱمۡرِيٕٖ﴾مثلا در: ﴿أَيَطۡمَعُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ﴾[المعارج: ۳۸].
و در آیه: ﴿إِنِ ٱمۡرُؤٌاْ هَلَكَ﴾[النساء: ۱۷۶].
﴿ٱثۡنَيۡنِ﴾مثلا در: ﴿لَا تَتَّخِذُوٓاْ إِلَٰهَيۡنِ ٱثۡنَيۡنِ﴾[النحل: ۵۱].
﴿ٱمۡرَأَتَ﴾مثلا در: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱمۡرَأَتَ نُوحٖ وَٱمۡرَأَتَ لُوطٖ﴾[التحریم: ۱۰].
﴿ٱسۡمُ﴾مثلا در: ﴿ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِيحُ﴾[آلعمران: ۴۵].
و در آیه: ﴿وَٱذۡكُرِ ٱسۡمَ رَبِّكَ﴾[المزمل: ۸].
و در آیه: ﴿يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِي ٱسۡمُهُۥٓ أَحۡمَدُ﴾[الصف: ۶].
﴿ٱثۡنَتَيۡنِ﴾مثلاً در: ﴿فَإِن كَانَتَا ٱثۡنَتَيۡنِ فَلَهُمَا ٱلثُّلُثَانِ﴾[النساء: ۱۷۶].
و در آیه: ﴿مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَيۡنٗا﴾[البقرة: ۶۰].
هرگاه همزه استفهام بر همزه وصل وارد شود، همزه وصل باید حذف گردد. این حالت در هفت کلمه از قرآن آمده است:
۱- قُلۡ أَتَّخَذۡتُمۡ عِندَ ٱللَّهِ عَهۡدٗا﴾[البقرة: ۸۰].
۲- ﴿أَطَّلَعَ ٱلۡغَيۡبَ﴾[مریم: ۷۸].
۳- ﴿أَفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا﴾[سبأ: ۸].
۴- ﴿أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ﴾[الصافات: ۱۵۳].
۵- ﴿أَتَّخَذۡنَٰهُمۡ سِخۡرِيًّا﴾[ص: ۶۳].
۶- ﴿أَسۡتَكۡبَرۡتَ أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡعَالِينَ﴾[ص: ۷۵].
۷- ﴿أَسۡتَغۡفَرۡتَ لَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ﴾[المنافقون: ۶]
اصل این کلمات به این صورت است:
(أإتَّخَذْتُمْ) (أإطَّلَعَ) (أإفْتَرَی) (أإصْطَفَی) (أإتَّخَذْنَهُمْ) (أإسْتَکْبَرْتَ) (أإسْتَغْفَرْتَ).
همزهای که اوایل این کلمات دیده میشود، همزه استفهام است، یعنی، همزه قطع است که هیچگاه نمیافتد چه در ابتدای کلام چه در وسط آن.
اما،اگر همزه استفهام بر همزه وصلی وارد شود که بعد از آن لام تعریف آمده است، واجب است همزه وصل باقی گذارده شود،اما به حالت اصلی خود تلفظ نمیشود. حفص و دیگران به دو شکل خواندهاند:
وجه اول: تبدیل کردن همزه وصل به الف و اشباع کردن آن به مدّ (شش حرکت به شکل مدّ لازم).
وجه دوم: تسهیل بین بین [۲۴].
این نوع، در سه کلمه و در شش جای قرآن آمده است:
- ﴿ءَآلذَّكَرَيۡنِ﴾در دو جا از سوره انعام، آیههای: ۱۴۳-۱۴۴.
- ﴿ءَآلۡـَٰٔنَ﴾در دو جا از سوره یونس،آیههای: ۵۱ و ۹۱.
- ﴿ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡ﴾در سوره یونس، آیه ۵۹.
- ﴿ءَآللَّهُ خَيۡرٌ أَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾ در سوره نمل، آیه: ۵۹.
ثالثاً: حرف
از بین حروف، فقط لام تعریف با همزه وصل آمده است، در موارد زیر:
۱- لامهایی که در این آیه میبینیم [مثل]:
﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِينَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِينَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِينَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِينَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِينَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِينَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِينَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِينَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰكِرِينَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَٱلذَّٰكِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمٗا ٣٥﴾[الأحزاب: ۳۵].
۲- لام زایدی که همیشه با کلمه همراه است مثل:
(ألَّذِی) (أللَّذَانِ) (ألَّذِینَ) (ألَّتِی) (أللاَّتِی) (أللاَّئِی) (ألْئَنَ) (ألْیَسَع).
۳- لام تعریف مثل:
(ألشَّمْس) (ألتَّوَّاب) (ألرَّحْمَن) (ألرَّحِیم) (ألْقَمَر) (ألأَرْض) (ألْجِبَال) (ألْحَمْدُ) (ألْقُرءَان).
همزه در تمام این موارد، فتحه میگیرد.
***
در اینجا به جا است به یک نکته لطیف اشاره کنیم:
اگر بر سبیل امتحان روی لفظ «بئس»
در آیه: ﴿بِئۡسَ ٱلِٱسۡمُ ٱلۡفُسُوقُ بَعۡدَ ٱلۡإِيمَٰنِۚ﴾[الحجرات: ۱۱].
وقف کنیم، چگونه به ﴿ٱلِٱسۡمُ﴾ابتدا میکنیم؟
برای ابتدا دو وجه جایز است:
۱- آنکه بگویی: «اَلِسْمُ ألْفُسُوقُ بَعْدَ ألإْیمَنِ».
۲- آنکه بگویی: «لِسْمُ ألْفُسُوقُ بَعْدَ ألإْیمَنِ».
[۲۴] مقصود، خواندن همزه وصل به صدایی بین صدای همزه و الف است.