تجوید آسان

درس یازدهم
احکام متفرقه

درس یازدهم
احکام متفرقه

۱- باید نون ساکن را در «ألدُّنْیَا» «صِنْوَان» «قِنْوَان» اظهار کرد هرچند، قاعده ادغام موجود است اما،به علت اجتماع نون ساکن و حرف ادغام در یک کلمه، ادغام ممنوع است.

۲- یک نوع سکوت به مقدار دو حرکت [بدون تنفس که آن را سَکْت می‌نامند] در چهار جا از قرآن [از حفص روایت شده است]:

- ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ ١ قَيِّمٗا لِّيُنذِرَ...[الكهف: ۱-۲].

- ﴿مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜ ۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ[یس: ۵۲].

- ﴿كَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلتَّرَاقِيَ ٢٦ وَقِيلَ مَنۡۜ رَاقٖ ٢٧[القیامة: ۲۶-۲۷].

- ﴿كَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ١٤[المطففین: ۱۴].

۳- واجب است «ها»ی کنایه [۲۶]را برخلاف قاعده قصر به مقدار دو حرکت بکشیم، در آیه:

﴿وَيَخۡلُدۡ فِيهِۦ مُهَانًا[الفرقان: ۶۹].

۴- «الف» در: ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا[هود: ۴۱].

اماله می‌شود [یعنی، الفی که بعد از «را» واقع است بطرف «یا» تلفظ می‌شود، به عبارت دیگر، فتحه «را» با صدایی بین صدای فتحه و صدای کسره و الف بعد از «را» با صدایی بین صدای الف و صدای یا خوانده شود.]

۵- اول سوره براءت (توبه ۹، «بسم الله الرحمن الرحیم» گفته نمی‌شود، بلکه در صورت ابتدا، به گفتن «أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ ألشَّیْطَانِ ألرَّجِیمِ» اکتفا می‌کنیم و در صورت وصل به سوره انفال، قبل از آن کمی سکوت می‌کنیم.

۶- در ابتدای تلاوت، گفتن: «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و در اول هر سوره[غیر ازتوبه] گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» واجب است.

[۲۶] «ها»ی کنایه، عبارت از ضمیری است که برای مفرد مذکر غایب به کار می‌رود و ممکن است به آخر حرف بپیوندد، مثل لَهُ، بِهِ، علیه، یا به آخر اسم، مثل أسْمُهُ، عِنْدَهُ، إلَی أهْلِهِ، یا به آخر فعل: مثل یُحَاوِزُهُ، خَلَقَهُ، خُذُوهُ. «ها»ی کنایه دو حالت دارد: ۱- کشیدن آن به شکل مد طبیعی (دو حرکت ). ۲- قصر (کوتاه ساختن) آن به مقدار یک حرکت. هرگاه بین دو حرف حرکت دار واقع شود به مقدار دو حرکت کشیده می‌شود و آن را (مدّ صله) می‌نامند؛ مثل إنَّهُ هُوَ، خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ که اگر حرف متحرک دومی همزه بود حکم مدّ منفصل داشت؛ مثل إذْقَالَ لَهُ رَبَّهُ وَ أسْلِمْ. و در حالت‌های دیگر، قصر می‌شود، یعنی، اگر بین دو حرف ساکن بود، مثل ألَیْهِ ألْمَصِیرُ یا بین ساکن و حرکت دار، مثل لَهُ ألمُلْكُ، خُذُوُهُ فَعُلُّوهُ ثُمَّ ... مثال بالا از این نوع است.