مبحث ششم: فرود آمدن حسینس به سرزمین كربلا
عبدالرزاق موسوی مقرم گوید: امام حسین در دوم محرم سال ۶۱ هجری به کربلا فرود آمد [۸۰].
و عباس قمیگوید: «در مورد روز ورود امام حسین به کربلاء اختلافاتی وجود دارد، صحیحترین قول این است که در دوم محرم سال ۶۱هجری وارد کربلاء شده و چون به آنجا رسید، پرسیدم نام اینجا چیست؟ گفتند: کربلاء، گفت: «خداوندا ! از کرب (مشکل) و بلاء (آزمایش) به تو پناه میبرم» [۸۱].
محمد تقی آل بحر العلوم میگوید: سیره نویسان گفتهاند: آنگاه که حسینس به کربلاء فرود آمد، یاران و اهل بیتش را جمع کرد و سخنرانی نمود، پس از حمد و ثنای خداوند گفت:
از خبرهای که به ما رسیده، میبینید که کار ما به کجا کشیده است! دنیا از ما روی برگردانده و خوبیهای آن به ما پشت کرده و همچنان دورتر میشود. دورهی زندگانی به آخر رسیده و از آن جز تری آب ظرفی که خالی شده، بر جای نماند، آنهم همانند گیاهی که بر زباله روییده، مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از عمل به باطل باز نمیآیند، اگر مؤمن به ملاقات پروردگارش رغبت کند، رواست و من مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز هلاکت و محنت و بلا نمیدانم» [۸۲].
دکتر احمد راسم نفیس شیعی فراخوان و دعوت امام حسین [۸۳]س از شیعیان و یادآوریش از دعوت آنان که از امام خواسته بودند بیاید و وعده داده بودند که نصرتش کنند. اما سرانجام او را تنها گذاشتند، نقل میکند و میگوید: آنان - اهل کوفه و مدعیان طرفداری اهل بیت - بر مزاحمت و ناراحتی ابی عبدالله الحسینس اصرار کردند تا نتواند پیامش را ابلاغ و حجتش را تمام کند، لذا امام با خشم و ناراحتی به آنان گفت: «شما را چه شده، چرا ساکت نمیشوید؟ آیا سخنانم را نمیشنوید؟ فقط من شما را به راه هدایت میخوانم، هرکس از من اطاعت کند از هدایتیافتگان است و هرکس نافرمانی کند از هلاک شوندگان است همهی شما مرا نافرمانی کردید و به سخنانم گوش ندادید، اموالتان از حرام جمع شده و و شکمهایتان پر از حرام است، لذا خداوند بر دلهایتان مهر نهاده؛ وای بر شما چرا سکوت کردید؟ مگر نمیشنوید؟ گوید: مردم سکوت کردند. امام گفت: «وای بر شما؛ هلاک و نابود شوید، آنگاه که ما را به یاری طلبیدید و اکنون خوار و زبونید؛ ما با آمادگی تمام به یاریتان آمدیم، اما شما شمشیرهایتان را برای گردن زدن ما، از نیام کشیدید و بر ما آتش فتنهای را برافروختید که دشمن ما و شما دست به جنایت میزند، شما، دوستانتان را تحریک کردید و سرانجام با دشمنانتان علیه آنان دست به یکی شدید؟! و این امر به نا حق در میانتان منتشر شده و شما کسانی هستید که در میانتان آرزویی جز حرام و مسائل دنیوی نیست و فقط همین عایدتان میشود و لذت محدودی از زندگی دنیا نصیبتتان خواهد شد. چنین زندگیای برایتان زشتباد! که طواغیت امت - اسلامی-، تکروان - خارج شوندگان از دین - و پشتکنندگان به قرآن، دستیاران شیطان، جماعت گنهکار و جنایتکار با قرآن و نابودکنندگان سنتها و قاتلان فرزندان پیامبر هستید» [۸۴].
این لفظی است که این شخصیت شیعه آن را ذکر کرده است و اصل خطبهی بالا شیخ ایشان علی بن موسی بن طاووس در (اللهوف ص۵۸) و عبدالرزاق مقرم در (مقتل الحسین ص۲۳۴) و فاضل عباس الحیاوی در (مقتل الحسین ص۱۶) و هادی النجفی در (یوم الطف ص۲۸) و حسن الصفار در (الحسین و مسؤولیة الثورة ص۶۱) و محسن الأمین در (لواعج الأشجان ص۹۷ و ما بعد آن) و در آن چیزی ذکر شده که میرساند ایشان نه با او صحبت میکردند و نه به ایشان گوش میدادند. و عباس قمیدر (منتهی الآمال ص ۱/۴۸۷) و دیگران که بسیار هستند [۸۵].
قابل توجه است که امام حسین÷، کسانی را که ادعای پیروی از او را داشتند به القابی چون؛ اموالتان از حرام جمعآوری شده، شکمهایتان از حرام پر شده، خداوند بر قلبهایتان مهر نهاده و قابل توجه است که امام میگوید: «شما شیعیان مایید که ما را به یاری طلبیدید و اکنون خوارمان کردید ... . و آتش فتنه را شما بر ما افروختید، آری! اینها بودند که ادعای پیروی اهل بیت را داشتند و ابی عبدالله در توصیف آنها میگوید: «شذاذ الاحزاب»: گروههای منحرف «نبذة الکتاب»: به قرآن پشت کننده. «عصبة الاثام»: جماعت گنهکار هستید. «مجرموا الکتاب»: جنایتکاران به قرآن. «مطفئوا السنن»: سنتها را نابود میکنید. «قتله الاولاد الانبیاء»: قاتلان فرزندان پیامبرانید؟؟؟
[۸۰] مقتل الحسین/۱۹۳. [۸۱] منتهی الامال/۱/۴۷۱. [۸۲] مقتل الحسین بحر العلوم/۲۶۳. [۸۳] اصل این روایت در الاحتیاج طبرسی است. ۲/۲۴ با اندکی تفاوت. [۸۴] علی خطی الحسین۱۳۰/۱۳۱. [۸۵] در این باره رجوع شود به معالم المدرستین ۳/۱۰۰ و کربلاء الثوره والماساة. احمد امین یعقوب /۲۸۳-۲۸۴.