مبحث دوم: به سر و صورتزدن جایز نیست
امام محمد باقر؛ میگوید: «بدترین نوع بیصبری فریاد کشیدن با واویلا و زدن به سر وصورت و سینه، وکشیدن موی پیشانی است و هرکس نوحهخوانی کند قطعا بیصبری کرده و از راه وروش ما خارج شده است» [۱۶۳].
امام صادق؛ میفرماید: «هر کس در هنگام مصیبت دستش را به رانش بزند، پاداشش از بین میرود و نابود میشود» [۱۶۴].
بدیهی است که وقتی با زدن به پا و ران اجر و پاداش مصیبت زده از بین برود، زدن به سر وصورت و سینه به طریق اولی موجب از بین رفتن اجر و پاداش خواهد شد.
پیامبرصمیفرماید: «ليس منا من ضرب الخدود وشق الجيوب»: هرکس به صورت بزند و گریبان چاک کند، از جماعت ما مسلمانان نیست [۱۶۵].
تیجانی میگوید:
از باقر صدر دربارهی صحت و سقم این حدیث سؤال کردم، گفت: شکی نیست که این حدیث صحیح است [۱۶۶].
از یحیی بن خالد روایت میکنند که مردی به خدمت پیامبر آمد و گفت: چه چیز موجب نابودی اجر و پاداش در مصیبت میشود؟
فرمود: اینکه مرد هر دو دستش را بهم زند، و صبر حقیقی آن است که در اولین مصیبت و یا آغاز مصیبت، صبر کنی و هرکس به مصیبت راضی باشد، خداوند از او راضی است و هرکس خشمگین و ناراضی باشد، همان نارضایتی نصیب او خواهد بود و پیامبرصمیفرماید:
«از کسی که به خاطر مصیبت، سر و موهایش را بتراشد و صدایش را بلند کند، بیزارم» [۱۶۷].
جعفر بن محمد؛ از پدرانش از پیامبر روایت میکند که پیامبرصاز بلند کردن آواز در هنگام مصیبت و نوحهخوانی و گوشدادن به این آواز نهی کرد و نیز از زدن به سر وصورت نهی کرده است [۱۶۸].
محمد مکی عاملی میگوید: «زدن به سر و صورت و خراشیدن صورت و کندن مو، به اجماع شیعیان حرام است، این را در مبسوط گفته است، چون این اعمال نشانهی عدم رضایت از قضا و قدر الهی است» [۱۶۹].
شیرازی میگوید: «در هنگام مصیبت، زدن به صورت و کندن مو حرام است» [۱۷۰].
تیجانی سماوی -شیعی- با اشاره به گریهکردن پیامبرصبر عمویش ابوطالب، حمزهس و همسرش خدیجه، میگوید: «پیامبرصدر تمام حالات اشک رحمت میریخت ....».
اما از اینکه فرد مصیبت زده، اندوهش را به حدی برساند که به سر و صورت بزند و گریبانش را بدرد، نهی کردهاند، وقتی از این نهی کرده، حال آن کسی که بدنش را با آهن و زنجیر میزند تا جایی که از آن خون جاری میشود، چگونه است؟! [۱۷۱].
و نیز تیجانی میگوید: «امیر المؤمنین علی÷، آنچه عوام شیعه امروزه بنام عزاداری انجام میدهند انجام ندادهاند و امام حسنس حسینس و سجاد؛ نیز انجام ندادهاند [۱۷۲].
تیجانی در خصوص امام سجادسمیگوید:
«او شاهد صحنهای بوده است که کسی از مردم آنچنان صحنهای را ندیدهاند، آری فاجعهی غم انگیز کربلاء را با چشمانش مشاهده کرد که در آن پدر، عموها و تمام برادرانش کشته شدند، و مصیبتهایی دید که از دیدنشان کوهها نابود میشد. و در تاریخ نیامده که کسی از ائمه چیزی از این – عزاداریها را انجام داده باشد و یا به پیروان و شیعیان دستور داده باشد که به این صورت عزاداری کنند [۱۷۳].
و نیز میگوید: «اغلب اهل سنت و جماعت از کارهایی که شیعیان در عاشوراء انجام میدهند؛ مانند: زنجیر زنی، قمهزنی و دیگر انواع عزاداری، انتقاد میکنند، علی رغم اینکه شیعیان در هند و پاکستان بیشتر از جاهای دیگر این کارها را انجام میدهند، اما رسانههای نمایشگر مانند تلویزیون فقط بر بخش عزاداریهای که در ایران میشود، متمرکزند. و آن هم بخاطر حاجتی که در دل یعقوب است که تمام افرادی که حوادث را دنبال میکنند و به امور اسلام و مسلمانان اهمیت میدهند، از آن آگاه هستند» [۱۷۴].
تیجانی اضافه میکند که حق را باید گفت: آنچه برخی از شیعیان انجام میدهند، در دین هیچ جایگاهی ندارد، هرچند تلاش گران برای دینی معرفیکردن آنها تلاش نمایند و یا مجتهدان، اجتهاد کنند و فتوادهندگان فتوا دهند، تا آن را در ثواب بزرگ و پاداش عظیمی قرار دهند، اینها فقط عادات و رسوم و عواطفی است که افراد را به طغیان کشانده و از حالت عادی خارج نموده و در نتیجه به یکی از رسوم ملی که فرزندان از پدران به ارث میبرند، تبدیل شده که کورکورانه و بدون درک، تقلید میکنند و حتی برخی از عوام گمان میکنند که ریختن خون با زدن موجب نزدیکی به خداوند میشود، و برخی بر این باورند که هرکس این کارها را نکند، حسین را دوست ندارد» [۱۷۵].
تیجانی میگوید: «این صحنههای ناراحت کننده که انسان قلبا از آنها بیزار و عقل سالم از آنها متنفر است [۱۷۶]مرا قانع نمیکند، و آن زمانی است که فردی خودش را نیمه عریان میکند و آهنی بدست میگیرد و با حرکاتی دیوانه وار خودش را میزند و با آواز بسیار بلند فریاد میزند حسین! حسین! حیسن!، آنچه در این موضوع شگفتانگیز شک برانگیز است این است که میبینی آنها از حالت عادی خارج میشوند و گمان میرود که سراپا وجودشان را غم فراگرفته، اما اندکی بعد از عزاداری میبینی که میخندند و حلوا، شربت و میوه میخورند و به مجرد تمام شدن کار دستهها و رسیدن به مقصد، همه چیز تمام میشود و شگفتانگیزتر این که بیشتر اینها به دین پایبند نیستند، به همین دلیل به خودم اجازه دادم که بارها مستقیما از آنها انتقاد کنم و به آنان گفتم آنچه انجام میدهید، یک رسم ملی و تقلید کورکورانه است [۱۷۷].
شیخ حسن مغنیه نیز سخنان و حرفهایی شبیه، حرفهای تیجانی دارد و میگوید:
واقعیت این است که با خنجرها و شمشیرها به سرزدن و خونریختن، در هیچ جای اسلام جایی ندارد و هیچ نص صریحی در این مورد نیست، لیکن عواطفی با ارزش است که در دل مؤمنان به خاطر خونهای پاکی که در کشتارگاه فاجعهی کربلاء ریخته شده، میجوشد [۱۷۸].
گفتنی است که جمعکردن بین دو مقولهی: زدن با خنجرها و شمشیر به سر و.... در اسلام جایگاه ندارد وهیچ نص صریحی در این این مورد نیست».
این که میگوید: «لیکن عواطف ارزشمندی است ...» امری غیر ممکن است و این دوبا هم هیچ تناسبی ندارد.
[۱۶۳] الکافی /۲۲۲، ذکری الشیعه ۲/۹۱۵، بحار ۸۲/۸۹، الحدائق ۴/۱۶۷، جامع احادیث شیعه ۳/۴۸۳ـ۴۸۴ و جواهر کلام ۴/۳۷۱. [۱۶۴] کافی ۳/۲۲۵ ذکری الشیعه ۷۱ و الوسائل ۲/۹۱۴. [۱۶۵] مستدرک الوسائل ۱/۱۴۴، جامع احادیث الشیعه ۳/۴۸۹ و جواهر الکلام ۴/۳۷۰. [۱۶۶] ثم اهتدیت ۵۸. [۱۶۷] جامع احادیث الشیعه ۳/۴۸۹و مستدرک الوسائل ۱/۱۴۴. [۱۶۸] صدوق در من لا یحضره الفقیه ۴/۴_۳، بحار ۸۲/۱۰۴ و وسائل الشیعه ۱۲/۱۹. [۱۶۹] الذکری ۷۲ و الجواهر ۴/۳۶۷. [۱۷۰] الفقه ۱۵/۲۶۰. [۱۷۱] کل الحلول ۱۵۱ تیجانی باید این را در هنگام مصیبت بیان کنند و نه اینکه آن را زنده کند. متأسفانه شیعیان نه تنها مخالفت میکنند بلکه آن را نیز زنده نگاه میدارند. [۱۷۲] آن چه که شیعیان امروز بنابر فتاوای علمای بزرگشان انجام میدهند و قبل از این هم بعضی از این فتاوی را ذکر کردیم که هیچ گونه انکاری از طرف علمایشان در این مورد صورت نگرفته است بنابر گفتار آیت الله مرتضی فیروز آبادی. مراجعه شود: مقتل حسین: مرتض عیاد ص ۱۷۰ چاپ دار الزهراء. [۱۷۳] کل الحلول۱۵۱ عند آل الرسول صلی الله علیه وآله وسلم ص ۱۵۱:«الحمدلله که ایشان اعتراف کردند آنچه را که شیعیان امروزی انجام میدهند در تاریخ ائمه ای که به آنان منتسب هستند ذکر نشده است». [۱۷۴] کل الحلول عند آل الرسول ۱۴۸ـ۱۴۷. [۱۷۵] کل الحلول ۱۴۸. [۱۷۶] آیت الله مرتضی فیروزآبادی میگوید: «سینه زنی و مانند آن از مسائلی است که سیرت و رفتار شیعیان در عصر های گذشته و زمان های پیش بر آن بوده که در آن مراسم بزرگان و اکابر فقهای گذشتهی شیعه و متأخرین حضور دارند و هرگز شنیده نشده که کسی از آنان این امر را منکر بداند و منع کرده باشد و اگر فرض کنیم که کسانی بدلیل شبهات پیش آمده یا به خاطر فهم نادرست، از سینه زنی و امثال آن نهی کرده که اینها هم نادر و کم هستند و نادر همانند معدوم است و اعتباری ندارد. مقتل الحسین /۱۸۹ـ۱۸۸ چاپ چهارم ۱۹۹۶ م/۱۷۰ چاپ دار الزهراء. معنای این آن است که: علمای بزرگ شما بر جایز بودن آنچه که انسان قلبا از آنها بیزار و عقل سالم از آنهامتنفر است اتفاق دارند. ای تیجانی: آیا به آنچه که قبلا نوشته اید مراجعه نمیکنید؟؟!. [۱۷۷] کل الحلول ۱۴۹. [۱۷۸] آد اب المنابر ۱۸۲.