قاتلان حسین رضی الله عنه را بشناسید

فهرست کتاب

مبحث هشتم: شیعیان روزه‌ی روز عاشوراء را قبول ندارند و انكار می‌كنند

مبحث هشتم: شیعیان روزه‌ی روز عاشوراء را قبول ندارند و انكار می‌كنند

شیعیان روزه‌ی روز عاشوراء را قبول ندارند و اموی‌ها را متهم می‌کنند که روایات فضیلت روز عاشوراء را جعل کرده‌اند، یکی از شیعیان بنام جمال الدین بن عبد الله کتابی تحت عنوان روزه‌ی عاشوراء نوشته و در آن روایات و احادیثی که در خصوص امر یا نهی روزه‌ی عاشوراء است را مورد بحث قرار داده و تلاش نموده مذهبش را اثبات کند، اما توفیقی نداشته است.

من تعدادی از این روایت‌ها را برای شما نقل خواهم کرد، این روایات به لطف خداوند متعارض و متناقض هستند و همدیگر را نفی و تکذیب می‌کنند.

یکی ازآن روایات این است:

روایت کرده‌اند که از امام رضا؛ پرسیدند:

جریان روزه‌ی عاشوراء و آنچه مردم در این باره می‌گویند، چیست؟

گفت: از روزه‌ی پسر مرجانه می‌پرسی؟

آن روزه‌ای است که ادعا کنندگان از خانواده‌ی زیاد در آن روز به خاطر قتل حسین؛ روزه گرفتند، در حالی که آن روزی است که مرد، شیعه بود نشان را نسبت به آل محمد اظهار می‌کنند و مسلمانان در آن اعلان طرفداری می‌کنند، نباید روزه گرفت و به آن تبرک جست و روز دوشنبه روز نحسی است که خداوند در آن پیامبرش را قبض روح کرده .... لذا هرکس این دو روز را روزه بگیرد یا متبرک بداند، خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که قلبش مسخ شده وبا کسی حشر خواهد شد که سنت روزه‌گرفتن این روز را پایه‌گذاری کرده و این دو روز را متبرک دانسته است [۲۱۲].

از زید نرسی روایت کرده‌اند که گفت:

«شنیدم عبید بن زراره از ابو عبد الله؛ درباره روزه‌ی روز عاشوراء سؤال می‌کند، در پاسخ گفت:

هرکس این روز را روزه گیرد بهره‌اش از آن همان بهره‌ی پسر مرجانه و آل زیاد است.

گوید: گفتم: بهره‌اش از آن روز چیست؟ گفت:

آتش، خدا ما را از آتش و عملی که ما را به آتش نزدیک می‌کند، پناه دهد [۲۱۳].

از ابو جعفر و ابو عبد الله؛ روایت است که گفتند: در روز عاشوراء و روز عرفه در مکه روزه نگیر [۲۱۴].

از نجیه روایت است از ابو جعفر؛ پرسیدم:

روزه‌ی روز عاشوراء چگونه است؟

گفت: روزی است که با نزول حکم رمضان ترک شده، و متروک بدعت است.

نجیه گوید: به من همان جوابی را داد که پدرش داده بود وسپس گفت:

بدانید که آن روزه‌ای است که خداوند در قرآن بر آن چیزی نازل نکرده و در سنت به آن عمل نشده، بجز سنت آل زیاد به خاطر قتل حسین بن علی [۲۱۵]. باید توجه داشت که در این روایت تصریح می‌کند که روزه‌ی روز عاشوراء روزه‌ای است که آل زیاد آن را روزه گرفته‌اند.

و همین مؤلف در روایت دیگر از جعفر صادق؛ آورده که:

پس از این که حسین؛ کشته شد، مردم در شام خودشان را به یزید نزدیک کردند و برایش اخبار کشته شدن حسین؛ را توصیف کردند و برای این کارشان جوایزی دریافت نمودند؛ لذا این از عواملی بود که موجب شد

تا این روز را گرامی‌بدارند و این برایشان روز برکت بود تا مردم را از بی‌تابی، گریه، مصیبت و اندوه باز دارند و به خوشی و شادمانی سرگرم کنند» [۲۱۶].

اگر کسی دقت کند، این روایات با هم در تضاد و تناقض هستند؛ چون در برخی می‌گویند این روز را آل زیاد از خودشان ساختند و به مناسبت شهادت امام حسینسبرای خودشان عید گرفتند و در برخی دیگر از روایات می‌گویند:

این روزه‌ی آل ابو سفیان و عید آنهاست. و در نوع سوم روایاتشان می‌گویند:

این روزه پیش از رمضان بوده و با آمدن رمضان متروک شده و متروک بدعت است، حال این سؤال به ذهن می‌رسد که آیا واقعا ائمه‌ی بزرگوار اینگونه با تناقض گویی پاسخ مردم را می‌دادند؟!!!

مانند آن دو، روایت دوم و سوم است و اما روایت چهارم دو روایت گذشته را از بیخ بر می‌کند و نابود می‌سازد زیرا ثابت می‌کند که روزۀ روز عاشورا قبل از واجب شدن روزۀ ماه رمضان بوده است یعنی روزۀ عاشورا قبل از به شهادت رسیدن حسین وجود داشته است.

خوانندۀ گرامی! توجه داشته باشید که چگونه باطل، باطل دیگری را از بین می‌برد.

و تیجانی روزه‌ی این روز را به اموی‌ها نسبت داده و می‌گوید:

«و سماوی می‌گوید برای ما روشن شد که اهل سنت و جماعت، روز عاشوراء را جشن می‌گیرند چون از سنت یزید بن معاویهس و بنی امیه که در آن روز بر امام حسین؛ پیروز شدند و انقلابش را که هستی آنان را تهدید می‌کرد، خاموش کردند و به گمان خودشان سر و صدا را از بین بردند.... لذا علمای سوء اهل سنت به خاطر نزدیک شدن به آنان احادیثی جعل کردند که حکایت از فضیلت عاشوراء دارد و می‌گویند:

این روزی است که خداوند توبه‌ی آدم را قبول کرده و کشتی نوح÷ بر قله‌ی کوه جودی فرود آمد و در همین روز آتش نمرود بر ابراهیم؛ سرد شد و یوسف؛ از زندان آزاد گردید و یعقوب؛ بینایی‌اش را باز یافت و موسی؛ بر فرعون پیروز شد و از آسمان به عیسی؛ سفره‌ای آورده شد ...

و بر درغگویی ادامه دادند تا جایی که گفتند:

در همین روز پیامبرصبه مدینه هجرت کرد و ورودش با روز عاشوراء مصادف بوده است،‌ و دیدکه یهودیان مدینه روزه دارند. وقتی سبب را جویا شد؟

گفتند: این همان روزی است که موسی بر فرعون پیروز شد؛ لذا پیامبرصفرمود: ما از شما به پیروی از موسی؛ سزاوارتریم و سپس به مسلمانان دستور داد در عاشوراء و تاسوعا روزه بگیرند تا با یهودیان مخالفت کرده باشند و این دروغی رسوا است» [۲۱۷].

تیجانی در مخالفت با اهل سنت به خاطر روزه‌ی عاشوراء به اهل سنت حمله کرده و بر این باور است که روزه‌ی عاشوراء سنت اموی‌هاست که به هدف نابودی نام و یادواره‌ی امام حسین این رسم را بپا کردند، تیجانی این سخنان را که در نواری کاست ضبط شده، می‌گوید: او در این نوار بحثی طولانی دارد و از جمله می‌گوید:

«این در حالی است که روایات اهل بیت، روزه‌ی عاشوراء را تحریم می‌کنند».

حال با توجه به سخنان تیجانی و روایاتی که ذکرشان گذشت به سراغ کتب و منابع اصلی و مورد قبول شیعیان می‌رویم تا ببینیم واقعا اهل بیت در خصوص روزه‌ی عاشوراء چه گفته‌اند.

ابو جعفر محمد بن حسن طوسی که مطلقا شیخ طائفه است، در دو کتاب «تهذیب الاحکام» و در «الاستبصار» که از کتاب‌های اصول چهارگانه‌ی شیعه است که عبد الحسین شرف الدین عاملی [۲۱۸]در خصوص آنها می‌گوید: «کافی، تهذیب، استبصار من لا یحضره الفقیه، متواتر هستند و مضامین آنها بصورت قطعی صحیح‌اند» [۲۱۹].

از ابو عبد الله؛ از پدرش روایت می‌کند که علی؛ فرموده: «روز عاشوراء را روزه بگیرید، نهم و دهم را چون روزه این دو روز گناهان یک سال را محو می‌کند» [۲۲۰].

از ابو الحسن؛ روایت است که فرمود: رسول اللهصروز عاشوراء را روزه گرفت» [۲۲۱].

از جعفر از پدرش روایت است که فرمود: «روزه‌ی عاشوراء موجب کفاره‌ی گناه یک سال می‌شود» [۲۲۲].

از صادق: روایت است که می‌فرماید: «هرکس که بتواند ماه محرم را روزه بگیرد، این روزه او را از هر بدی و پلیدی محافظت می‌کند».

از پیامبر روایت است: «بهترین نماز پس از نمازهای فرض، نماز در دل شب است و افضل‌ترین روزه پس از ماه رمضان روزه‌ی، ماه خداوند است که آن را محرم می‌نامند» [۲۲۳].

در اینجا این سؤال به ذهن می‌رسد که آیا باز هم برای فرد و یا افرادی مجال این هست که بگویند، روزه‌ی روز عاشوراء را آل زیاد، آل ابو سفیان و ..... از خودشان ساخته‌اند؟!!

آیا این ادعا بی‌جا نیست که می‌گویند: اهل بیت از روزه‌ی، روز عاشوراء نهی کرده و آن را تحریم نموده؟

از علی روایت است که فرمود: «عاشوراء را روزه بگیرید، نهم و دهم آن را بطور احتیاط روزه بگیرید، چون گناهان سال قبل خواهد بود و حتی اگر کسی از شما بی‌خبر بود که این روز عاشورا است و چیزی خورد، پس از اینکه خبر شد، دیگر نخورد تا آن روز را به پایان ببرد [۲۲۴].

ای دروغگو! آیا توجه داری که چگونه امیر المؤمنین علیس بر روزه‌ی این روز - عاشوراء - که تو و امثال تو، تلاش می‌کنید مسلمانان را از اجر آن محروم نمایید، حریص بوده است. پس بدان که امیر المؤمنین امر کرده که حتی اگر کسی در این روز غذا خورد، روزه‌اش را بگیرد و تمام کند.

و از ابن عباسبروایت است که: هرگاه هلال ماه محرم را دیدی، خودت را آماده کن و چون روز نهم شد روزه بگیر. راوی گوید: پرسیدم: آیا رسول اللهصبه همین صورت روزه می‌گرفت؟ گفت: آری [۲۲۵].

تیجانی ادعا کرده بود که علمای اهل سنت روایات روزه‌ی عاشوراء را بنام پیامبر جعل کرده‌اند و فضایلی برای آن بافته‌اند، مبنی بر اینکه این روزی است که خداوند در آن توبه‌ی آدم را پذیرفته و کشتی نوح بر کوه نشسته است.

این ادعا دلالت بر جهل و نادانی گوینده دارد ویا آگاهانه خودش را به بی‌خیری می‌زند، چون شیخ طائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسی از ابو جعفر روایت می‌کند که فرموده: «در روز عاشوراء کشتی نوح بر جودی نشست بنابر این نوح به جن‌ها و انسان‌هایی که با او بودند دستور داد، روزه بگیرند و ابو جعفر گفت: آیا می‌دانید این روز چه روزی است؟ این روزی است که خداوند در آن توبه‌ی آدم÷و حوا را پذیرفت و در همین روز دریا برای بنی اسرائیل شکافته شد و فرعون و کسانی که با او بودند غرق شدند و موسی بر فرعون غلبه کرد و در همین روز ابراهیم متولد شد و خداوند توبه‌ی یونس و قومش را پذیرفت و عیسی بن مریم در آن متولد شد [۲۲۶].

رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن طاووس شیعه آن را روایت کرده است، چنانکه می‌گوید: «و اخبار بسیار زیادی که تشویق بر روزه محرم می‌کند را آورده و ذکر کرده‌ام» [۲۲۷].

و این روایت را حر عاملی [۲۲۸]و نوری طبرسی [۲۲۹]و حسین بروجردی [۲۳۰]و یوسف بحرانی [۲۳۱]ذکر کرده‌اند.

نوری طبرسی از جعفر بن محمد روایت می‌کند که فرمود: کشتی در روز عاشوراء بر جودی فرود آمد، نوح به آنانی که از جن و انسان‌ها با او بودند دستور داد روزه بگیرند و در این روز خداوند توبه آدم را قبول کرد» [۲۳۲].

آیا این‌ها هم روایت اهل سنت است؟ این‌ها را چه کسی یا چه کسانی جعل کرده‌اند؟

و صدوق در «المقنع» روایت می‌کند که در روز عاشوراء خداوند توبه آدم را قبول کرد و کشتی نوح بر جودی فرود آمد و موسی از دریا عبور کرد و عیسی بن مریم متولد شده و خداوند در آن یونس را از شکم ماهی بیرون نموده و در همین روز خداوند یوسف را از چاه بیرون کرده است و توبه‌ی قوم یونس را پذیرفته و داود، جالوت را کشته، لذا هرکس این روز را روزه بگیرد، گناهان هفتاد سالش بخشیده می‌شود و اعمال پوشیده یا گناهان پوشیده‌اش بخشیده می‌شود» [۲۳۳].

و در حدیثی، زهری از علی بن حسین؛ روایت می‌کند که ایشان فرمودند:

روزه‌ی عاشوراء از روزهایی است که فرد در گرفتن و نگرفتن آن صاحب اختیار است [۲۳۴].

و در الفقه الرضوی مانند این روایتی آورده است [۲۳۵].

تیجانی بعد از این چه می‌گوید؟!

خوب است که تیجانی بداند روایات روزه عاشورا با اسانید معتبر و صحیحی از طریق شیعه روایت شده است در حالی که روایات نهی‌کننده از روزۀ عاشورا با اسانید ضعیفی روایت شده است همچنانکه شیخ شیعه حاج سید محمد رضا حسینی حائری در کتابش «نجاه الأمه في اقامه العزاء علی الحسین والأئمه» صفحه ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۶۸ چاپ قم در ایران سال ۱۴۱۳هـ به این امر اعتراف کرده است.

پس تیجانی بعد از این چه می‌گویند؟

سید محمد رضا حسینی در کتاب «نجاة الامة في اقامة العزاء علي الحسين والائمة» در صفحه‌ی ۱۴۵/۱۴۶/۱۴۸ چاپ سال ۱۴۱۳ هـ. می‌گوید: روایاتی که مؤید و مشوق روزه‌ی عاشوراء است با سند‌های معتبر از طرق شیعه روایت شده، اما سند روایاتی که روزه گرفتن را نهی می‌کند، همه ضعیف هستند.

و این حقیقت، نظریه‌ی دکتر احمد راسم نفیس را رد می‌کند که گفته است:

«ابزار تبلیغاتی دستگاه اموی‌ها، حقایق را عوض کرده و روز مصیبت بزرگ را به روز عید و خوشحالی تبدیل نمود و این همان است که تا امروز ادامه دارد و متداول است [۲۳۶].

شایان ذکر است که هیچکس از اهل سنت روز عاشورا را عید نمی‌گیرد و عید نمی‌داند، چگونه فردی که خودش را پیرو سنت پیامبر و پیروان راستینش که بی‌شک امام حسین؛ یکی از افضل‌ترین آنهاست، می‌داند، باز در روز شهادتش اظهار سرور و خوشحالی کنند؟!

هرگز چنین نیست.

و آیا شیخ طوسی، صدوق، حر عاملی، نوری طبرسی، ابن طاووس وتمام مراجع و علمای شیعه که روایات روزه‌ی روز عاشوراء را روایت کرده‌اند، از مزدوران و ترویج دهندگان تبلیغات اموی‌ها هستند که حقایق را منقلب کرده‌اند؟؟؟

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که روایات تشویق به روزه‌ی عاشوراء را هم اهل سنت وهم شیعیان از رسول اللهصو ائمه روایت کرده‌اند و از نظر هر دو گروه این روایات صحیح‌اند و آنان با اقتدا به پیامبرشان این روز را روزه می‌گیرند.

برخی اعتراض می‌کنند که چرا اهل سنت همانند شیعیان روز عاشوراء را عزا نمی‌گیرد؟

با توجه به آنچه گفته شد پاسخ از دو جهت روشن است:

اول اینکه: پیامبر به اتفاق اهل سنت و شیعیان، روزه گرفتن این روز را سنت قرار داده است و الحمد لله، اهل سنت به پیروی از پیامبر و ائمه این روز را روزه می‌گیرند.

دوم اینکه: پیامبر دستور نداده که این روز ویا روز مخصوص دیگر را روز عزا، نوحه و غم و اندوه قرار دهیم و حتی طبق روایات صحیحی که از طریق اهل سنت و شیعه نقل شده، از این اعمال نهی فرموده و می‌فرماید که: «النیاحة من عمل الجاهلیة»مورد اتفاق هر دو گروه است و به علاوه روایات دیگری نیز وجود دارد که ما در مبحث «ناجایز بودن نوحه خوانی» آوردیم.

وانگهی، بزرگترین مصیبت برای مسلمانان، مصیبت از دست دادن رسول اللهصاست؛ چون خود رسول اللهصآن را بزرگترین مصیبت معرفی کرده است و فرمود: «من أصیب بمصیبة فلیذكر مصیبته بی فانها اعظم المصائب»: [۲۳۷]هرکس به مصیبتی گرفتار شد، باید به یاد مصیبتش بیافتد که بخاطر از دست‌دادن من به آن گرفتار شده، چون این بزرگترین مصیبت‌ها ست».

علی رغم این باز هم مسلمانان و حتی اهل بیت در طول زمانه‌ی گذشته بویژه سه قرن اول، در سالگرد وفات رسول اللهص، عزا نگرفتند و نوحه‌خوانی نکردند.

و سؤال اینجاست که آیا امام علی؛ و امام حسین؛ هر سال به مناسبت وفات رسول اللهصعزاداری می‌کردند و جلسات نوحه‌خوانی برپا می‌کردند و آن روز را تعطیل می‌نمودند آن چنانکه شیعیان امروزی انجام می‌دهند؟

و همچنین مسلمانان سالروز وفات ابوبکر صدیق و شهادت عمر فاروق و عثمان ذی النورین و علی مرتضی رضی الله عنهم أجمعین را روز ناراحتی و نوحه‌خوانی قرار ندادند، آنچنانکه شیعه این کار را هر ساله انجام می‌دهند.

چرا شیعه در روز وفات پیامبر عظیم الشأن اسلام عزاداری نمی‌کنند؟ مگر این مصیبت از شهادت حسینسبزرگتر نیست؟!

چرا حسن و حسینبهر ساله برای پدرشان علیسعزاداری نمی‌کردند؟!

مگر منزلت علیساز حسن و حسین بالاتر نیست؟! [۲۳۸].

در این بحثی نیست که ائمه‌ی بزرگوار چنین کارهایی نکرده‌اند. این در حالیست که خود شیعیان، حسین را دعوت کردند سپس خلف وعده کرده، ایشان را حمایت نکردند و در نهایت هم خودشان ایشان را به شهادت رساندند، این فرموده حسینساست که خود شیعیان روایت کرده‌اند:

بسم الله الرحمن الرحیم

أما بعد:

خبر بسیار دردآور کشته‌شدن مسلم بن عقیل و هانئ بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسیده است و شیعیان ما، ذلیل‌مان کرده‌اند پس هرکدام از شما دوست داشت که برگردد، برگردد و هیچ ذمتی بر ایشان نیست، سپس تمام مردم متفرق شدند و هرکدام به سمتی رفتند و ایشان را رها کردند تا اینکه فقط یارانش که با ایشان آمده بودند باقی ماندند. (تعداد بسیار کمی‌که به ایشان گرویده بودند) [۲۳۹].

پس شیعیان پیشین بودند که حسین را رها کرده و ایشان را خوار و ذلیل کردند.

مگر شما نگفته بودید: «.... شیعیان مسلمان هستند... منصفان به کتاب‌های عقیدتی شیعیان برگردند تا از افکار و عقایدشان اطلاع یابند نه اینکه کتاب‌های مخالفین را بخوانند که در آن بر ما افتراء و دروغ بسته شده است که هیچ صاحب دیانتی به آن راضی نمی‌شود و هیچ عاقل منصفی آن را قبول نمی‌کند [۲۴۰].

ما حرف شما را قبول کردیم و از کتاب‌های مخالفین هم استدلال نکرده‌ایم بلکه تمام روایت‌ها را از کتاب‌های خودتان ذکر کرده‌ایم و همین کتاب‌های عقیدتی شماست که روزه‌ی عاشورا را ثابت کرده و از نوحه‌خوانی منع می‌کند در حالی که شما با آن مخالفت می‌کنید.

همه این روایت‌ها از کتاب‌های خودتان است در حالی که شما به دروغ آن را به امویان نسبت می‌دهید!.

مخالفان شیعه برای رد خرافات شیعه به کتاب‌ها و سخنان علمای شیعه استناد کرده و می‌کنند، به عنوان مثال اتهام قول به تحریف قرآن کافی است، زیرا دلیل مخالفین برای نسبت دادن قول به تحریف قرآن به شیعه روایت‌های متواتری است که علمای شیعه آن را به صراحت اعلام کرده‌اند که جزو ضروریات دین شماست و رد و عدم پذیرش این همه روایات و اخبار وارده در کتاب‌هایتان, مستلزم مردود دانستن تمامی‌روایات وارده در این کتاب‌هاست و گمان نمی‌کنم شما متوجه این مسأله نباشید.

متأسفانه یکی از مشکلات تشیع هم تقیه است که امام شما خمینی در این باره می‌گویند: «اگر تقیه نبود مذهب شیعه در معرض نابودی و انقراض قرار می‌گرفت» [۲۴۱].

و همچنین جعفر صادق/فرموده‌اند: - البته از دیدگاه ما این سخنان به ایشان نسبت داده شده است و ایشان از چنین گفتاری مبرا هستند- «شما بر دینی هستید که اگر آن را پنهان کنید خداوند شما را عزیز می‌گرداند و اگر آن را پنهان نکنید خدا شما را خوار و ذلیل می‌کند» [۲۴۲].

و در روایتی دیگر - که به ایشان نسبت داده‌اید -: «کسی که تقیه نکند از شیعۀ علی نیست» [۲۴۳].

همچنین کلینی و کاشانی از ابوعبدالله (جعفر صادق) روایت کرده‌اند که فرموده است: «کسی که روزش را با افشا کردن سر و راز ما شروع کند خداوند گرمی‌آهن و تنگی مجالس را بر او مسلط می‌کند» [۲۴۴].

در روایتی دیگر از صادق: «کسی که خود را ملزم به تقیه نکند از ما نیست» [۲۴۵].

آیا این اخلاق کسیست که در گفتارش راستگوست؟

ممکن است علمای شما توجیه کنند که جایزبودن تقیه فقط در وقت خطر بر جان و خطر مرگ است ولی امام شما خمینی حتی در حالت عادی هم آن را جایز دانسته‌اند.

امام شما خمینی گفته‌اند: «جایزبودن تقیه، بلکه واجب بودن آن فقط در هنگام ترس نیست حتی مصلحت‌های خیلی کوچک هم سبب واجب شدن تقیه در مقابل مخالفین می‌شود. اگر چه در امن و امان باشید و از کسی هم ترسی نداشته باشید [۲۴۶].

حال خودتان قضاوت کنید چگونه می‌شود ما بدانیم که شما تقیه (نفاق) می‌کنید یا راست می‌گویید؟!

آیا می‌توانید جواب این سؤال را که هر انسان عاقلی به حیرت می‌اندازد، را بدهید؟!

آیا ممکن است سر و راز این پنهان کاری که در مذهب شما واجب است برای مسلمانان بیان کنید؟!

آیا این روایات از کتاب‌های شماست یا از کتاب‌های مخالفان؟

آیا شما می‌دانید چه کسی اولین بار شیعیان را به نوحه‌خوانی و گریه و زاری و برگزاری عزاداری بر حسینسدر کوچه و بازار و حسینیه امر کرده است؟

آیا می‌دانید اولین بار چه کسی شیعیان را به تبریک گفتن در روز غدیر امر کرده است؟.

عالم شیعی به اسم معز الدوله که در زمان آل بویه می‌زیسته است برای اولین بار شیعیان را به این خرافات و گمراهی کشاند و نه اهل بیتش [۲۴۷].

و قطعا اهل بیت بر خلاف حدیث پیامبرصکه می‌فرماید: «نوحه‌خوانی از اعمال جاهلیت است». عمل نمی‌کنند.

واینکه پیامبر صبه فاطمهلفرموده:

وقتی من مُردم بر من روی مخراش و مو پراکنده نکن و آه و واویلا و مجلس نوحه‌خوانی بر پا مکن .....» [۲۴۸]. رفتار نکرده‌اند؛ چون اهل بیت از همه به پیروی از حدیث رسول اللهصسزاوارترند.

مگر شیخ شیعیان ابو جعفر طوسی اجماع بر تحریم نوحه‌خوانی و مداحی را نقل نکرده‌اند [۲۴۹]؟؟!

علی رغم آنچه گفته شد، گفتنی است که در نقل اخبار و حوادث، مبالغه و تناقض‌گویی فراوان شده، بطور مثال احمد حسین یعقوب می‌گوید: «بخاطر کشتن امام حسین و نابودی اهل بیت، ابن زیاد ۰۰۰/۳۰ سی هزار جنگجو گرد آورد» [۲۵۰]. و در جای دیگر از قول امام حسین نقل می‌کند که در شب عاشوراء که صبحش به شهادت رسید، خطاب به همرا هانش گفت: «ای خانواده و شیعیانم! این شب را برای خود شتری بحساب آورید و خودتان را نجات دهید که هدف این‌ها کسی غیر از من نیست و اگر مرا بکشند، در فکر نابودی شما نیستند،خداوند به شما رحم کند، خودتان را نجات دهید که شما از بیعت من آزادید» [۲۵۱].

در این روایت مشاهده می‌کنید که امام حسین؛ تصریح می‌کند که هدف مخالفانش نابودی شخص امام است. در حالی که آقای احمد حسین می‌گوید:

عبد الحسین حلی با اشاره به موضوع تحریف تاریخ و تناقض‌گویی‌ها می‌گوید:

آری! راست بودن این اخبار روشن نیست و به همین صورت تمام روایات بدون استثناء به دو دسته هستند؛ دسته دروغ بودنشان روشن است و دسته‌ی دیگر راست‌بودن آنهامشخص و قطعی نیست و اگر مردم بر خودشان لازم بگیرند که کسی از آنها بجز از فرد راستگو و کسی که راستگویی‌اش مشخص است روایت نکند هر چند با شیوه آشکار و معروف در کتاب‌های اصول و حدیث، با اقوال مورخان باطل می‌شود» [۲۵۲].

و نیز اینکه نقل می‌کند که امام حسین؛ شب عاشوراء را خطاب به همراهان و خانواده‌اش گفت: «ای خانواده‌ام و ای... این شب را شتری به حساب آورید بروید...‌».

با روایتی که آقای دکتر احمد راسم نفیس و کسان دیگر نقل کرده‌اند که امام حسین، خطاب به محمد بن حنیفه [۲۵۳]. از جدش رسول الله و دیگران که او را از بردن زنان وخانواده‌اش منع می‌کردند، گفت:

«همانا خداوند خواسته که زنانت را اسیر ببیند». در تناقض است؛ چون وقتی امام حسین - ‌آن طور که ادعا می‌شود - می‌دانست خداوند خواسته زنانش را اسیر ببیند، چگونه خطاب به آنها می‌گفت: «ای اهل و شیعۀ من این شب را بیدار باشید در عبادت کردن....».

و نیز عبد الحسین حلی می‌گوید:

«حوادث طف به ما نرسیده تا اینکه ما آنها را بوسیله شیخ مفید و شیخ سعید و شیخ طوسی و سید و امثال این‌ها بصورت مرسل (حدیثی که منقطع باشد) از آنها گرفتیم و از همه‌ی مورخان، ابن جریر طبری بیشتر روایات مرسل را از ابو مخنف نقل کرده که که از همه موثق‌تر است و ابو مخنف هم در حادثه حضور نداشته است» [۲۵۴].

[۲۱۲] صیام عاشوراء /۱۱۸ـ۱۱۷. [۲۱۳] صیام عاشوراء/ ۱۱۸. [۲۱۴] صیام عاشوراء /۱۱۴. [۲۱۵] صیام عاشوراء /۱۱۴. [۲۱۶] صیام عاشوراء/ ۱۲۲ و در ص ۱۸۸ در روایتی دیگر آورده که از امام صادق÷روایت است: «..... همانا بنی امیه نذر کردند که اگر حسین کشته شود، آن روز را عید بگیرند و به شکرانه‌ی آن روز، روزه باشند و فرزندانشان در آن اظهار خوشحالی می‌کنند، لذا این موجب شد که تا امروز ال ابو سفیان این روز را روزه بگیرند». [۲۱۷] الشیعه هم اهل السنة تیجانی /۳۰۱ـ ۳۰۲، انتشارات شمس المشرق بیروت و مؤسسه الفجر در لندن و باز همین ها را در کتابش فسیروا فی الارض /۲۷۶ تکرار کرده است. [۲۱۸] یکی از مهمترین مراجع مورد قبول شیعه‌ی اثنا عشر است. [۲۱۹] المراجعات المراجعه ۱۱۰ص ۳۱۱. [۲۲۰] طوسی این روایت را در تهذیب الاحکام ۴/۲۹۹ و در الاستبصار ۲/۱۳۴ آورده است و نیز فیض کاشانی در «الوافی» و حر عاملی در «وسائل الشیعه» ۷/۳۳۷ و بروجردی در «جامع احادیث الشیعه» ۹/۴۷۴ـ۴۷۵ و جمال الدین در «صیام عاشوراء» ۱۲۲/آورده اند. [۲۲۱] تهذیب الاحکام ۴/۲۹، استبصار ۲/۱۳۴، الوافی ۷/۱۳ وسائل الشیعه ۷/۳۳۷ و جامع احادیث الشیعه ۹/۴۷۵، حدائق الناضره ۱۳/۳۷۰ـ۳۷۱ و در صیام عاشوراء ۱۲۲. [۲۲۲] تهذیب الاحکام ۴/۳۰۰ و استبصار ۲/۱۳۴ و جامع احادیث الشیعه ۹/۴۷۵ و الحدائق الناضرة ۱۳/۳۷۱ و صیام عاشورا ء۱۲۲، الوافی ۷/۱۳ و وسائل الشیعه ۷/۳۳۷. [۲۲۳] منابع قبلی. [۲۲۴] نوری طبرسی این روایت را در مستدرک الوسائل ۱/۵۹۴ و بروجردی فی جامع احادیث الشیعه ۹/۴۷۵. [۲۲۵] اقبال الاعمال۵۵۴، وسائل الشیعة۷/۳۴۷، مستدرک الوسائل۱/۵۹۴، جامع احادیث الشیعة۹/۴۷۵. [۲۲۶] تهذیب الاحکام ۴/۳۰۰. [۲۲۷] در اقبال الاعمال ص۵۵۸ چاپ: دارالکتب الاسلامیة تهران. [۲۲۸] وسائل الشیعه ۷/۳۳۸. [۲۲۹] نوری آن را در مستدرک الوسائل ذکر کرده است. ۱/۵۹۴. [۲۳۰] جامع احادیث الشیعه ۹/۴۷۵-۴۷۶. [۲۳۱] در الحدائق الناضرة ۱۳/۳۷۱ آنچنان که شیخ جمال الدین بن عبدالله در کتاب روزه عاشورا ص ۱۱۲-۱۱۳ ذکر کرده اند. [۲۳۲] مستدرک الوسائل ۱/۵۹۴ مراجعه کنید تا بدانید که ایشان چقدر به امانت علمی ‌پایبندی دارند. [۲۳۳] المقنع /۱۰۱ و صیام عاشوراء /۱۱۳ بصورت مختصر آورده است. [۲۳۴] الهدایه للصدوق /۳۰۳. [۲۳۵] صیام عاشوراء /۱۱۳. [۲۳۶] علی خطی الحسین /۱۰۶. «علی خطی الحسین» ص ۱۶۰: توجه داشته باشید به بی پروایی این مرد در افتراء و بهتان! آیا هیچ سنی ای در سطح زمین وجود دارد که روز شهادت حسین را جشن بگیرد. [۲۳۷] صحت این حدیث مورد اتفاق فریقین است و کلینی آنرا در الکافی ۳/۲۲۰ و عاملی در وسائل الشیعه ۲/۹۱۱ و این عبارت منبع دوم است و با رجوع به دو منبع مذکور در می‌یابید که الفاظ در هر دو جا به هم نزدیکند. [۲۳۸] به مبحث: "عزاداری حسینی در زمان ائمه نبوده است"مراجعه کنید. [۲۳۹] این را عبدالحسین شرف الدین در کتاب «المجالس الفاخره» ص ۸۵ ذکر کرده است این مطلب را قبلا از ایشان و دیگران ذکر کردیم. [۲۴۰] الطریق إلى مذهب أهل البیت ص ۲۷. [۲۴۱] الرسائل، خمینی ۲/۱۸۵. [۲۴۲] الکافی ۲/۲۲۲، الرسائل ۲/۱۸۵. [۲۴۳] جامع الأخبار للشعیری ص۹۵. [۲۴۴] الکافی ۲/۳۷۲، الوافی ۳/۱۵۹. [۲۴۵] وسائل الشیعه ۱۱/۴۶۶. [۲۴۶] الرسائل خمینی ۲/۲۰۱. [۲۴۷] آنچنان که شیخ شما محمد باقر خوانساری در کتاب روضات الجنات ۳/۱۳۹ و محدث شیعیان عباس قمی‌در کتاب الکنی و الالقاب ۲/۴۳۰. [۲۴۸] به فصل النساء و الحسینیات مراجعه کنید. [۲۴۹] مراجعه کنید به مبحث: چه کسانی نوحه خوانی را جایز دانسته‌اند. [۲۵۰] کربلاء ثورة و الماساة /۲۸۰ و نیز به صفحات و۲۶۹ رجوع کنید تا بدانید که چگونه حوادث تاریخی دستخوش بازی و تحریف شده است. [۲۵۱] کربلاء ثورة و الماساة /۲۹۷ و نیز به صفحات و/۲۹۵/۲۹۶. [۲۵۲] الشعائر الحسینیه فی المیزان الفقهی /۲۹. [۲۵۳] على خطى الحسین ص ۹۷-۱۰۱. [۲۵۴] علی خطی الحسین ۹۷-۱۰۱.