خلافت و امامت

فهرست کتاب

ابوبکر صدیق سخلیفه‌ی رسول خدا ج:

ابوبکر صدیق سخلیفه‌ی رسول خدا ج:

اسمش عبدالله [۴]یا عتیق است. او را به خاطر زیبارویی‌اش عتیق گفته‌اند. و برخی هم گفته‌اند: عتیق لقب اوست. کنیه‌اش ابوبکر و لقبش صدیق است. اسم پدرش عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب ابن ربیعه بن تیم، و کنیه‌ی پدرش ابوقحافه است (و اسم مادرش سلمی و مشهور به ام الخیر) و در شب سه شنبه ۲۲ جمادی الاخر سال سیزدهم هجری در سن ۶۳ سالگی در گذشت، و در کنار رسول خدا جدفن شد. و اولین مردی بود که اسلام را پذیرفت، و مدت خلافتش دو سال و سه ماه و بیست روز بود.

۱- دلایل افضلیت ابوبکر صدیق س: خداوند متعال او را در قرآن کریم ستوده است، چون او (هنگام هجرت در غار) همراه رسول خدا جبوده و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا[التوبة: ۴۰]. «اگر پیغمبر را یاری نکنید (خدا او را یاری می‌کند همان گونه که قبلاً) او را یاری کرد، آنگاه که کافران او را (از مکه) بیرون کردند در حالی که (دو نفر بیشتر نبودند و) او دومین نفر بود هنگامی که آن دو در غار ثور (ثور جای گزیدند و در آن سه روز ماندگار) شدند (ابوبکر نگران بود که از سوی قریشیان به جان پیغمبر گزندی رسد) در این هنگام پیغمبر خطاب به رفیقش گفت: غم مخور که خدا با ماست».

و آیا بزرگواری و شرافتی والاتر و برتر از بزرگی و مقام کسی که (در آن روزهای سخت) جزو دو نفری که یکی از آنها پیامبر جبوده است (و خداوند آنها را ستوده) وجود دارد؟

۲- و خداوند در‌شان او فرموده: ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ١٨ وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٠ وَلَسَوۡفَ يَرۡضَىٰ٢١[اللیل: ۱۷-۲۱] «و لیکن پرهیزگارترین انسان‌ها از آن (آتش هولناک) به دور داشته خواهد شد، آن کسی که دارایی خود را (در راه خدا) می‌دهد تا خویشتن را (از آلودگی بخل) پاکیزه بدارد، هیچ کس بر او حق نعمتی ندارد تا (بدین وسیله به نعمتش پاسخ گوید و) جزای او داده شود بلکه تنها هدف او جلب رضای ذات پروردگار بزرگوارش می‌باشد و قطعاً (از پاداشی که از پروردگار خود می‌گیرد) خشنود و راضی خواهد شد» [۵].

۳- جبیر بن مطعم سروایت می‌کند که:

زنی خدمت رسول خدا جآمد و حضرت به او گفت که به نزد او باز گردد. زن گفت: «أَرَأَيْتَ إِنْ جِئْتُ وَلَمْ أَجِدْكَ كَأَنَّهَا تَقُولُ الْمَوْتَ، قَالَ ج«إِنْ لَمْ تَجِدِينِى فَأْتِى أَبَا بَكْرٍ» [۶]. «چه می‌گویی: اگر آمدم و شما را نیافتم - گویی که به مرگ اشاره می‌کرد- حضرت جفرمود: اگر مرا نیافتی به نزد ابوبکر بیا».

۴- (ابوسعید خدری و ابن عباس شروایت می‌کنند چند روزی قبل از رحلت پیامبر جفرمود: «إِنَّ أَمَنَّ النَّاسِ عَلَىَّ فِي صُحْبَتِهِ وَمَالِهِ أَبُو بَكْرٍ، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا مِنْ أُمَّتِى خَلِيلاً لاَتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ، وَلَكِنْ خلة الإِسْلاَمِ (أفضل) لا ينبغي فِى الْمَسْجِدِ خوخة إِلاَّ خوخة أَبِى بَكْرٍ» [۷]. «واقعاً کسی بیشتر از ابوبکر با جان و مال خود به من کمک نکرد، و اگر از میان امتم خلیل و یاری صمیمی بر می‌گزیدم همانا ابوبکر را بر می‌گزیدم ولی دوستی اسلام برتر است، و سزاوار نیست که در این مسجد دری باشد جز درِ ابوبکر».

(در روایت دیگری آمده است: پیامبر جفرمود: همه‌ی درهایی که به مسجد باز می‌گردند مسدود کنید، مگر درِ ابوبکر که در میان یارانم هیچ کس را از او بهتر نمی‌دانم)). نگاه: سیمای صادق فاروق اعظم - ملا عبدالله احمدیان ص/۱۱۲ مترجم).

۵- از عبدالله بن عمر بروایت شده است که می‌گوید: رسول خدا جبه ابوبکر سفرمود: «أَنْتَ صَاحِبِي فِي الْغَارِ وَأَنْتَ مَعي على الخوض» [۸]. «تو دوست و همراه من بودی در غار (ثور) و تو همراه منی در کنار حوض کوثر».

۶- محمد بن حنفیه پسر حضرت علی س(مادرش خوله نام داشت از قبیله‌ی حنفیه) گوید: به پدرم گفتم: چه کسی بعد از رسول خدا جبهتر و افضل است؟ گفت: ابوبکر، گفتم: بعد چه کسی؟ گفت: عمر. و ترسیدم که بگوید: عثمان (پس پیش دستی کردم) و گفتم: سپس تو؟ گفت: من تنها مردی از جمله‌ی مسلمانانم [۹].

۷- فداکاریش در خدمت به رسول خدا جو بذل و انفاق تمام اموالش در راه تبلیغ اسلام. (ابوهریره ساز رسول خدا جروایت می‌کند که حضرت فرمود: «مَا نَفَعَنِي مَالٌ قَطُّ مَا نَفَعَنِي مَالُ أَبِى بَكْرٍ». «هرگز مال کسی به اندازه‌ی مال ابوبکر مفید به حال من نبود». ترمذی آن را با سند حسن روایت کرده است. (نگاه: التاج۳/۳۱۰).

۸- خریداری و آزاد کردن تعدادی از بردگان مسلمان و رهانیدن‌شان از شکنجه و آزار کفار.

۹- حضرت جفرمود: «لَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلًا لاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ وَلَكِنْه أَخِي وَصَاحِبِي، وَقَدِ اتَّخَذَ اللَّهُ صَاحِبَكُمْ خَلِيلًا» [۱۰]«اگر خلیل و یاری صمیمی بر می‌گزیدم همانا ابوبکر را انتخاب می‌کردم ولی او برادر و دوست من است، و بی‌تردید خداوند خود دوست شما را به عنوان خلیل بر گزیده است» [۱۱].

و همین مقدار برای کسی که منصف است کافی است تا افضلیت ابوبکر صدیق را دریابد.

[۴] قبل از اسلام اسمش عبدالکعبه یا عبدالعزی بوده است، پیامبر جاو را عبدالله نامید و به او فرمود «أَنْتَ عَتِيقُ اللَّهِ مِنَ النَّارِ» یعنی «تو از آتش جهنم مصون و اهل بهشتی». از آن روز مشهور به عتیق گردید. نگاه: تاریخ شیخین – سید عبدالرحیم خطیب ص ۶ مترجم. [۵] جلال الدین سیوطی می‌نویسد: آیه ای که در مورد معینی نازل شده و لفظ آن هم عمومیت ندارد، مسلماً باید آن را فقط به همان مورد بسنده کرد و شامل موارد دیگری نساخت مثل آیه‌ی ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُکه درباره‌ی ابوبکر صدیق نازل شده و درباره‌ی آن ادعای اجماع کرده‌اند. امام فخر رازی با توجه به آیه بالا و آیه‌ی: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ[الحجرات: ۱۳]. استدلال کرده است که برترین مردم بعد از رسول خدا جابوبکر ساست. و هر کسی که گمان کند این آیه، به واسطه کلمه‌ی أَتۡقَىٰكُمۡکه با الف و لام ذکر شده عمومیت دارد و شامل هر کس که با آن صفت متصف است، می‌گردد اشتباه کرده است، زیرا که در این آیه صیغه‌ای که دلالت بر عموم کند نیست، و الف و لام وقتی افاده‌ی عموم می‌کند که موصول و یا معرفه در صیغه‌ی جمع باشد و بعضی اضافه کرده‌اند یا مفرد باشد، به شرط آنکه الف و لام عهد نباشد و حال آنکه ((الف و لام)) در کلمه‌ی ((اتقی)) موصول نیست، زیرا که اجماعی است که الف و لام موصول به افعل تفضیل متصل نمی‌شود و کلمه‌ی ((اتقی)) هم جمع نیست، بلکه مفرد است، مخصوصاً صیغه‌ی افعل تفضیل وقتی که با الف و لام ذکر شد، افاده‌ی قطع مشارکت دیگری را می‌کند، بنابراین قول کسانی که آیه را عام می‌دانند باطل است، و فقط شامل ابوبکر صدیق سمی‌شود. نگا: دائره المعارف قرآن، ترجمه‌ی الاتقان سیوطی - دکتر محمد جعفر اسلامی ۱/۱۲۲ مترجم. [۶] بخاری ۵/۷۳. [۷] بخاری ۵/۷۳ (و مختصر صحیح البخاری (تحقیق دیب البغا) حدیث ۲۸۶ و ۲۸۷ و التاج ۳/۳۰۷). [۸] ترمذی آن را روایت کرده است، نگا: مشکاة المصابیح ۳/۲۲۲ (و التاج ۳/۳۰۹). [۹] بخاری ۴/۱۹۲ و مسلم ۷/۱۰۹ (لازم به ذکر نیست که این نهایت تواضع و فروتنی حضرت علی ساست). [۱۰] بردگان آزاد شده‌ی ابوبکر سعبارتند از: بلال بن رباح (موزن پیامبر ج)، عامر بن فهیره، نهدیه، و دخترش (به نام لبنیه) و ام عمیس، زنیره و کنیز بنی مومل که همه را با مال خود خرید و در راه خدا آزاد کرد. [۱۱] و این نیز بیانگر منزلت ابوبکر سدر نزد خداوند است زیرا خلیل لقب ابراهیم ÷است فرمود ﴿وَٱتَّخَذَ ٱللَّهُ إِبۡرَٰهِيمَ خَلِيلٗا[النساء: ۱۲۵]. مترجم.