خلافت و امامت

فهرست کتاب

خلافت عمر س

خلافت عمر س

مهمتر خدمتش آن نیک بنیاد
عمر را در خلافت کرد آزاد
علی نرم و علی دل گرم و عاطف
همی جوشید از او نور عواطف
عمر با هیبت و پر شخص بودی
همه کس ز او به حال ترس بودی
به حال مردمان اهل آن روز
عمر بودی مناسب در شب و روز
عمر با حزم و عزم و دور ز وسواس
شده مشغول کار خود به اخلاص
چو دیدی اضطراب قلب در ناس
مجهز کرد جیش ابن وقاص
مدائن را به همت فتح بنمود
به سلمان کار و بارش کرد محدود
به امر جنگ و سوق الجیش بیدار
حدود کار را دادی به سر کار
به شور و شوق صحب پاک افکار
شدی دنیای او دنیای پر کار
به اندک مدتی او کارها کرد
کسان از ناکسان بد رها کرد
به عدل و داد و تدبیر مهمات
کرامت زنده شد، بی‌قیمتی مات
سپاه او جزیره پاک فرمود
دگر فکرش فتوحات دیگر بود
به جیش او عبادان تا به اهواز
جنوب خاک ایران تا به شیراز
عراق پر فوائد تا شمالش
به اسلام شاد و واصل تا کمالش
به سال هجده‌ی هجری پر نور
گرفتی شهر زور آن جیش منصور
عزیمت کرد به‌سوی فتح ایران
به شمشیر شرافتمند شیران
به هر جا رفت عدلش آن در آن جا
نماندی بین مردم کار بی‌جا
عراق آورد زیر حکم اسلام
سوادش کرد وقف مسلمین عام
عبادن تا مدینه حد غربی
زکوفه تا به حلوان حد شرقی
مبادا فاتحان دنیا پرستند
ز ارشاد و جهاد حق نپرستند
فتوح ملک شام و ماورا کرد
به قصد خاک اردن حمله‌ی برد
فلسطین جملگی بیت المقدس
بیامد زیر حکم دین اقدس
عمر خود رفت و فرمودی زیارت
زیارت بهر دارینش تجارت
همانا فتح ملک مصر فرمود
همه مردم در آن عالم بیاسود
به فتحش پر شد از انوار اسلام
به علم عالمان دین و احکام
خلاصه فتحها در عصر او بود
که توفیق خدا در نصر او بود
مرتب کرد کار و بار اسلام
به عدل و علم و عقل و نشر احکام
از او دار القضا معمور کردند
ز مردم‌ها رضا مشهور کردند
به کوفه خود فرستاد ابن مسعود
محدث، عالم معروف دین بود
به استقرار شخص ابن مسعود
فرودی علم در اشخاص مشهود
ابو موسی قضای بصره را داد
به نص نامه‌ی او گشت دل شاد
فرستادی به شام ابن جبل زود
که شخصی جامع علم و عمل بود
ز مکه لکه‌ها برداشت از دل
ز حکمت پر نمود هر جا و منزل
یمن پر یمن و پیروزی به او داد
بلاد مصر عصری شد به ارشاد
به هر جا میفرستادی به همت
کسی دارای عقل و علم و حکمت
نباش مخفی از جمهور یاران
بماند چون سند در روزگاران
که حیدر یاور شخص عمر بود
به هر دم خواستی می‌آمدی زود
فدای عقل و علم و فضل حیدر
سرم، چون بود با حق یار و یاور
به کار حرب و سوق الجیش ابطال
وزیر و مستشار شد به هر حال
به قصد آن مودت باد معلوم
به عقدش کرد بنتش ام کلثوم
تولد شد از او آنجاب چندی
پسر با دختران ارجمندی
که از (جنی) نبوده ام کلثوم
ز نسل حیدر زهرا است معلوم
فدای حیدرم چون با عمر بود
همیشه چون درخت پر ثمر بود
عمر در عهد حکمش کارها کرد
امور دین به اوج منتها برد
به شرق و غرب شد جا گیر اسلام
فروزان شد کلام علم اعلام
در آن ده سال ایام خلافت
جهان شد مثل جان پر لطافت
به آخر شد مشرف از سعادت
چشیدی از عطا شهد شهادت
ز عقل و علم و عدل و حزم و عزمش
در آن اوقات آمد ختم قلمش
به شوری امر فرمود از شرافت
معین تا شود صاحب خلافت
که شوری نص قرآن کریم است
مطیعش صاحب عقل سلیم است