شرح اجمالی:
قریشی باشد و این شرط بنا به روایتی است که امام علی سهنگامی که مهاجرین و انصار در تعیین امام اختلاف نظر پیدا کردند (و گفتند امیری از ما و امیر از شما) روایت کرد و گفت: رسول خدا جفرمود: «الأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ» «امامان از قریشاند» [۵۷].
و این حدیث اگر چه خبری است واحد، اما چون کسی از صحابه منکر آن نشد پس در حکم خبری است که متفق الرای و قطعی است، و نیز بنا به حدیثی که بخاری و مسلم از رسول خدا جروایت کردهاند که حضرت فرمود: «لاَ يَزَالُ هَذَا الأَمْرُ فِى قُرَيْشٍ مَا بَقِىَ مِنَ النَّاسِ اثْنَانِ» [۵۸]. «پیوسته این امر (امامت و خلافت) در قریش باقی است تا زمانی که دو نفر از مردم باقی باشند» با وجود این لازم نیست که امام فقط از بنی هاشم و فرزندان علی سباشد. چون خلفاء سه گانه (ابوبکر و عمر و عثمان ش) از بنی هاشم نبودند بلکه قریشی بودند [۵۹].
[۵۷] حاکم و بیهقی آن را روایت کرده و صحیح دانستهاند. و ابن حجر /گوید: حدیثی است حسن. نگا: فیض القدیر ۳/۱۸۹ (قول دیگر این است که این روایت را حضرت ابوبکر سبیان کرد زیرا وقتی که مهاجر و انصار در سقیفه جمع شدند و به بحث دربارهی خلافت پرداختند علی سحضور نداشت. منتهی حضرت امیر در خطبهی ۱۴۴ به این مطلب اشاره میکند و میفرماید: «إن الأئمة من قريش غرسوا في هذا البطن من هاشم». «همانا امامان از قریش و ثابت در بطن هاشم اند». ((نگا: نهج البلاغه ص ۳۷۲ ترجمهی محمد علی انصاری). [۵۸] بخاری: ۴/۱۵۵ چاپ مکتبه الاسلامیة استانبول و مسلم ۳/۱۴۵۲ نشر و توزیع توسط رئاسه البحوث والافتاء در عربستان سعودی. [۵۹] اصل این است که امام و رهبر از قریش باشد اما در صورت عدم وجود فردی از قریش که واجد الشرایط باشد، هر کس دیگری که نسبت به زمام بهتر بود انتخاب میشود. نگاه: شریعت اسلام - ملا عبدالکریم مدرس - جلد چهارم بحث پیشوای مسلمانان ص ۱۲۲ - مترجم.