خلافت علی س
جمیع اهل حل و عقد اسلام
به او بیعت نمودندی به اکرام
علی با رتبهی عز و شرافت
نشستی بر سر تخت خلافت
علی نعم الولی صاحب معالم
از او گشتی منور قلب سالم
علی پاکیزه و پاکیزه اخلاق
به مردی فرد بود از روی آفاق
قریشی، هاشمی، عالی نسب بود
ولید خاندان خوش حسب بود
علی ده ساله بودی وقت عصمت
که وحی آمد به شاه عالی همت
ز معصومان علی اول بشر بود
به نیل نور ایمان خوش ثمر بود
علی در مکه تا اوقات هجرت
ملازم بود دائم نزد حضرت
شب هجرت فداکارانه آمد
به رختخواب آن جانانه آمد
علی (من کنت مولاه) به جایش
(فمولاه علی) شد جزایش
پس از هجرت به میدان مواخات
برادر بود با سردار سادات
به علم نحو دین را حفظ فرمود
جمیع قاریان را کرد مسعود
به علم و حلم و اوصاف جمیلش
بسی کم بود در دنیا مثیلش
ز خدمتهای برجسته به یاران
نبوده مثل او در روزگاران
شریف آمد وجودش در شرافت
به نکته فرد بود اندر لطافت
شرف در عقل و علم و دین و اخلاق
بود مر مرد را در روی آفاق
فرید عقل و حکم و علم بودی
فرید غیرت و پر حلم بودی
به میدان امانت مرد بودی
به وجدان کرامت فرد بودی
یکی اینها بشد در او محقق
نباید بر زبانش غیر از حق
بپرس از مجلس و محراب و منبر
ثنایش بر همه یاران رهبر
ابوبکر و عمر ورد زبانش
به عثمان میشدی شیرین دهانش
اگر همدم نمیشد در وقایع
تلف گشتی شرف در کار ضایع
جز از بحث ثنا و مدح یاران
نشد صادر از او در روزگاران
حقیقت کار مردان جمله مردی است
نه چون نامردها گفتار سردی است
رضای حق ببارد مثل باران
به جان حیدر و ارواح یاران
در آخر دست ناپاک خوارج
که بودی دست پست دیو مارج
کشیده شد به سه اشراف الناس
علی و معاویه با عمرو بن عاص
شهادت یافت حیدر از همان دست
دوم مجروح و سوم بیجفا رست
قضای حق چنین بود از سعادت
بنوشد حیدر از آب شهادت
چو یاران خودش عثمان و فاروق
که بودندی یکایک مرد موثوق