عقيده به جواز لواط كردن با زنان
ابوجعفر محمدبن حسن طوسی در كتاب استبصار گفته است: عبداللهبن ابی یعفور گفته است: از ابو عبدالله در ارتباط با مردی كه از پشت با زنش دخول میكند، سؤال كردم، گفت: اشكالی ندارد اگر آن زن راضی باشد. گفتم پس با این قول خدا چه كار میكنی: ﴿فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُ﴾[البقرة: ۲۲۲]. «پس از جایی كه الله تعالی به شما دستور داده با آنها جماع كنید» گفت: این برای طلب كردن فرزند است. پس فرزند را در جایی طلب كنید كه الله تعالی به شما دستور داده است. خداوند ی فرماید: «زنان شما كشتزار شما هستند، پس از هر جا كه میخواهید به سراغ كشتزارتان بروید» [۱۲۴].
و ایضاً در كتاب استبصار از موسیبنعبدالملیک نقل كرده. كه مردی گفت: مردی از حضرت ابوالحسن رضا درباره حكم لواط كردن مرد با زنش سؤال كرد، او گفت: آیهای از كتاب الله آن را حلال كرده است. و آن گفته لوط ÷است:
﴿هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطۡهَرُ لَكُمۡ﴾[هود: ۷۸].
«آنها دختران من هستند، آنها برای شما پاكتر هستند».
لوط حقیقتاً دانسته بود كه آنها فرج را نمیخواهند (بلكه معقد را میخواهند) [۱۲۵].
و ایضاً در استبصار آمده: یونسبن عمار گفته است: به ابو عبدالله یا ابوالحسن ÷گفتم، من چه بسا كه با جاریهای از پشت جماع كنم و او ترشح میكند، با خود عهد كردم كه اگر دوباره این كار را انجام دهم، باید پولی را بهعنوان صدقه بپردازم. و البته این كار هم برای من زحمت آفرین است. گفت: چیزی بر تو نیست، و این حق تو است (كه چنین كاری انجام دهی) [۱۲۶].
و ایضاً در استبصار از علیبن حكم آمده: از صفوان شنیدم كه میگفت: به رضا گفتم، مردی از خدمتكاران چون خودش رویش نمیشود، از من خواسته كه از شما سؤالی بپرسم. گفت: چه سؤالی؟! گفتم: آیا مرد میتواند در مقعد زنش دخول كند؟! گفت: آری، این حق را دارد [۱۲۷].
و ایضاً در استبصار از حماد بن عثمان نقل شده كه گفت: از ابو عبدالله ÷پرسیدم، یا اینكه كسی كه از او درباره حكم كسی كه با زنش لواط میكند، به من خبر داد، و در آن خانه جماعتی حضور داشتند، با صدایی بلند به من گفت: پیامبر جفرموده است: كسی كه بندهاش را به كاری وا دارد، كه از عهده آن خارج است، پس او را بفروشد. پس در چهرههای اهل بیت نگاه كرد، سپس به گوش من نزدیک شد و گفت: اشكالی ندارد» [۱۲۸].
و نویسنده استبصار، در شرح دو روایتی كه لواط با زنان را منع میكنند، میگوید: «این دو روایت دال بر کراهیت این كار میباشند. چه بهتر است كه از این كار خودداری شود اگر چه حرام نباشد. و احتمال دارد كه این دو روایت از باب تقیه ذكر شده باشند زیرا ، كسی از «عامه» [ اهل سنت] این كار را جایز نمیداند». [۱۲۹]
و ما میگوئیم: آیا روایتهایی كه در باب جواز این كار آمدهاند، این احتمال را ندارند كه از باب تقیه ذكر شده باشند چون مردم به عمومی این كار را دوست دارند؟! و ائمه هم بخاطر آنها و بخاطر كسب رضایت آنها، در این مسأله تقیه را انتخاب كردهاند. تقیه در هر چیز و در هر روایتی از آنها انتظار میرود.
در هر حال، این كار حرام و اساساً باطل است و با هدی نبوی جور در نمیآید. و همه اینها چیزی جز پیروی كردن از تمایلات نفسانی نیست.
[۱۲۴] الاستبصار ج ۳ ص ۲۴۳. [۱۲۵] مرجع سابق. [۱۲۶] مرجع سابق. [۱۲۷] مرجع سابق ج۳ ص ۴۴۴. [۱۲۸] مرجع سابق ص ۲۴۳. [۱۲۹] مرجع سابق