اصول علمی در حرکت دعوت اسلام راستین

مقدمه‌ی چاپ دوم

مقدمه‌ی چاپ دوم

الله را شکر و ستایش می‌کنیم، زیرا که شایسته‌ی ذاتِ مبارکش می‌باشد و حمد و شکرگزاری خود را زیاد می‌کنیم، تا جایی که زیاد شدن احسانش را در پی دارد، که خود آغاز مجدد نو ساختن نعمت‌ها و بخشایش می‌باشد.

و درود و سلام بر پیام‌آور و فرستاده‌اش، که دعوت کننده‌ای به راه مستقیم و هدایت کننده‌ای به دین صحیحِ الله می‌باشد، گواهی می‌دهم که معبود بر حقی جز الله نمی‌باشد و محمد بنده و فرستاده‌ی اوست.

چند سالی است که چاپ اول این کتاب، توسط برادران سلفی ما به بهره برداری رسیده است، و به فضل و کَرَمِ الله این مطالب به شکل نسخه‌برداری با قلم و یا فتوکپی و طرق دیگر از فردی به فرد دیگر انتقال یافته است.

با وجود حجم کمش به شکر الله تعریف جامعی از موضوع مورد بحث را در بر می‌دارد. بیان کننده‌ی کلیت منهج سلفی، راهنمائی برای اهداف رسالت اسلام، واضح کننده‌ی قصد نهائی دعوت سلفیت، بیان کننده‌ی منهج سلفیت، که همان منهج صحیح در فهم اسلام و عمل به آن، و رهایی امت و سبیل عزت و پیروزی است.

همانا به حمد الله شاهد برکاتِ منهج سلفی و راهنمائی‌هایش بوده‌ایم، نخبگان سلفی که بر این منهج تربیت یافته بودند، با اخلاق و صفات و اعمال و عِلمشان، حقانیت راه سلف صالح را ثابت کرده‌اند، که مثال محکم آن بهترین امت، که همان مسلمانان قرون اولیه هستند، می‌باشند. دین‌داری آنان عجایبش تمام نشده است و ذخایرش همچنان باقی خواهد ماند و همواره طائفه‌ای از این امت، از روی حق، همواره چیره خواهند بود تا با آخرین پیرو باطل که همان دجال است، وارد جنگ شوند.

به حمد الله برادران سلفی خود را دیده‌ایم که بر این منهج درس خوانده و اسلام را بطور بی‌نقص و صحیح شناخته و بین خود و اطرافیانشان آن را نشر داده‌اند.

بر وجوب دعوت بسوی الله با علم و بصیرت همت گمارده و در مقابل اهل باطل به اَشکالِ مختلفِ جهاد ایستادگی کرده‌اند و از ورود هرگونه انحراف در عقیده، راه و سلوک جلوگیری کرده‌اند، و درخشندگی، زیبائی، حیات، حرکت، جوانی و تازگی را به اسلام برگردانده‌اند، و به الحمد الله تعداد این اهل خیر هر روز بیشتر می‌شوند [۱].

[۱] پیامبر اسلامجبا الفاظ مختلف، فرموده‌اند: «الدين النصيحة»(و بر خلاف معنی کلمه‌ی «نصیحت» در فارسی ترجمه آن بدین صورت است: دین، فقط «خیرخواهی» است) و وقتی از ایشان سؤال شد برای چه کسی، فرمودند: «برای الله و کتابش و رسولش و پیشوایان مسلمان و عموم آنها» (صحیح مسلم ۲۰۵، صحیح الجامع شیخ آلبانی ۱۶۱۰، ۳۴۱۷، سنن ابوداود ۴۹۴۶، سنن نسائی ۴۱۹۷، ۴۱۹۸، ۴۱۹۹، ۴۲۰۰)، با توجه به این حدیث صحیح و احادیث صحیح دیگر در این باب و قول تمامی علمای مسلمان، هر مسلمانی باید سرلوحه‌ی نیاتِ اعمالِ خویش را بر خیرخواهی بنا نهد؛ به شکلی که در مقابل خداوندِ سبحانی که به هیچ وجه من الوجوه نیازی، به خیرخواهی ما ندارد، به آن چیزی که امر فرموده و از آن چیزی نهی کرده است چه در مسائل طاعت باشد و چه محبت و دوستی، و یا دعا کردن و یا هر چیز دیگری، سر تعظیم فرود آورده، و به آن عمل نماید؛ کتابش، را کلام وحی دانسته و آن را بزرگ بشمارد و همراه تدبر قلبی، و بر پا داشتن حروف و کلمات، آن را تلاوت کرده و از آن دفاع نماید، و به تمامی هر آنچه که در آن است ایمان آورده و تصدیق نماید، اعم از ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید، عام و خاص، مجمل و مبین، محکم و متشابه، و تفکر در عجایب آن؛ به پیامرش، ایمان آورده و رسالت او و آنچه را که به ما هدیه فرموده تصدیق نماید، و به تمام فرمایشات وی از حلال و حرام، طاعت و معصیت و غیره، چه مجمل و چه مفصل، ایمان آورد؛ و از ائمه‌ی مسلمین، همان مردانی که پرچم‌دار اسلام بوده و هستند، مثل علماء، و حُکّّامی که نماز صحیح بین مردم برپا می‌کنند، در صورتی که قول آنها مخالف کلام الله تعالی و رسولشجنباشد، اطاعت کرده و نسبت به آنها تعاون و دوستی داشته باشد؛ در مقابل عموم مسلمین، محبت داشته و اقرار نماید که دارای یک دین می‌باشند، و خیرخواهی را بطور شامل و به مفهوم کلی آن، در مورد آنها به کار بندد. و اما در مورد غیر مسلمانان همین بس است که گفته شود: وقتی پیامبرجدر بدترین روز زندگی خود همان زمانی که از طائف باز می‌گشت، جیرئیل÷بر پیامبرجنازل شد و در کلام وی چنین آمد: الله عزو جل، فرشته‌ی کوه‌ها را مبعوث فرموده تا آنچه را که در مورد آنها می‌خواهی، به او امر نمایی، و در پی آن فرشته‌‌ی کوه‌ها پیامبرجرا خطاب قرار داده و بر وی سلام نمود و گفت: «ای محمد به راستی الله، سخن قوم تو را [که در بین آنها بودی] شنید، من فرشته‌ی کوه‌ها هستم و پروردگارت مرا برای تو، مبعوث نموده تا گوش به فرمان تو باشم، پس چه می‌خواهی، اگر بخواهی، کاری می‌کنم تا آنان را دو کوه فراگیرد»، پیامبرجبه او فرمود: «نه، امید دارم، تا آیندگان آنان افرادی باشند که فقط الله را بطور یگانه، عبادت کنند، و به او ذره‌ای، شرک نورزند»(صحیح بخارایی ۳۰۵۹، صحیح مسلم نیشابوری۴۷۵۴، صحیح الجامع آلبانی ۵۱۴۱)؛ و یا داستانی که پیامبرجدر مورد یکی از انبیاء تاریخ گذشته حکایت فرمود، در حالی که قومش آن نبی را زده و خون‌آلودش می‌کردند، می‌فرمود: «یا الله! قوم مرا ببخش، آنان نمی‌دانند». (صحیح بخاری(بخارایی) ۳۲۹۰، صحیح مسلم نیشابوری ۱۷۹۲، السلسلة صحیحة آلبانی ۳۱۷۵)؛ علمای اسلام از اینگونه احادیث بدین‌صورت برداشت می‌کنند، همان‌طوری که یک مسلمان دوست دارد که وارد بهشت شود، دوست داشته باشد که کافرترین شخص دنیا هم مسلمان شده، و وارد بهشت شود و آنها را به منهج صحیح صحابه، با علمِ به «قرآن» و «سنت صحیحة»، و در نظر گرفتن شرایط روحی طرف مقابل، و با اخلاقی نیکو و درس گرفتن از سیره‌ و تاریخ زندگی پیامبرج، دعوت دهد و از خدای خودش، همان خداوندِ سبحانی که طبق آیات قرآن در آسمان‌ و طبق حدیث صحیح در منتهی الیه آن قرار دارد، برای کافرین و منافقین طلب هدایت نماید و دلسوزانه و از روی تحنین به کمک و مساعده‌ی هدایت آنها بشتابد. (مترجم).