فتوا دادن بدون علم و دلیل:
الف) بعد از فتوا دادن به اینکه تمامی فتاوای همهی مذاهب صحیح میباشد، انسانهای فتنه زده اینگونه فتوا صادر میکنند که: هرکس در هر مسئله فقهی فقط به مذهبش رجوع کند و یا بدتر از آن، در بین فتاوی جستجو کرده و آسانترین آنرا بین مذاهب انتخاب میکنند و مردم را نیز بدان امر میکنند، از این توهین به دین باید در حذر بود که باعث نابودی آن باشد و مسلماً در این کتاب مجالی برای بحث در این فتاوی نمیباشد، بدتر از آن اینکه بعضی به همین هم راضی نشده و بر اساس قولی که از فلان عالم آمده فتوا میدهند! و القاصی و الدانی میدانند که علمای محدثین دربارهی ربا، شراب، لباس زنان و حقوق آنها و امر به معروف و نهی از منکر و ... فتاوای بسیار دادهاند که اگر فتاوای باطل را جمع کنیم، کتابهائی تدوین میشود که با عمل به آنها اسلام به یکباره فاسد و ویران میشود.
ب) فتوا دادن به شکل باطل در امور شرعی ادامه یافته و به حدی میرسد که در مسائل عقیدتی و غیبی هم وارد میشود و البته و صد البته این فتاوی با گمان و شک میباشند [۲۱]و نتیجه آن این میشود که عدهی زیادی از احادیث صحیح وارد شده در امور اعتقادی زیادی را نفی میکنند و با گمان و پندار و اجتهادشان در امور غیبی که اجتهاد پذیر نمیباشد خود را به آراء غیر مسلمانان نزدیک میکنند.
[۲۱] طبق آیات و احادیث زیادی هیچ کس علم غیب ندارد مگر آنچه را که الله بر پیامبرانش نازل فرمود، برای این مسئله به یک آیه و یک حدیث اکتفا میکنیم: ﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ ٥٩﴾[الأنعام: ۵۹]. «و نزد او کلیدهای عالم غیب وجود دارد و کسی آن را نمیداند بجز وی». و پیامبرجنیز فرموده است که اگر کسی سخن غیبگو و یا کاهنی را تصدیق کند و یا بر زنی از راه دبر وارد شود، بر آنچه که بر محمدجنازل شده، کفر ورزیده است، مسند الامام احمد ۱۱۴۰ و ۹۶۴، شرح النووی ج ۵ ص، عون الـمعبود ج ۱۰ ص ۳۳۴ و حاکم و آلبانی نیز آنرا صحیح دانسته اند.(مترجم)