عمل نکردن به دین در مسائل زیادی از زندگی:
برای مسلمانی که اسلام را شناخته است پوشیده نیست که امروزه شریعت اسلامی از بسیاری مسائل زندگی دور شده است مثل مسائلی مانند حکم، سیاست، معاملات، حدود، تربیت، برخوردها و آداب عمومی، و علل آن نیز زیاد میباشد که میتوان از تسلط کفار و نفوذ افکار، عادات و اعمال تقلیدیشان در سرزمینهای اسلامی نام برد، از دلایل دیگر، جمود در اجتهاد فقهی میباشد و علت این امر نیز باقی ماندن در فقهی است که در عصرهای پیشین توسط امامان وضع شده است، در حالیکه بعد از آنها حوادث و مسائل زیادی به علت گوناگونی و اختلاف در سیاست، اقتصاد و اجتماع صورت گرفته است، بنابراین گریزی جز ایجاد حرکت فقهی درباره مسائل نامبرده و توان حکم بر آنها و اعطای حرکتی صحیح به مسلمان با دینش با توجه به محیطی که در آن زندگی میکند، وجود ندارد، ولی این جمود در فقه و جدائی سلطهی سیاسی از منهج اسلامی حرکت مسلمین را فلج کرده و آنها را بین مسائل مهمی که با آن سروکار دارند و مطالبی که در اختیار دارند حیران میکند، و نیز غلبه جریانات قوی که تجهیزات حاکمیتها و توجهات وسائل ارتباط جمعی که در تسخیر سلطهی سیاسی میباشند نیز مزید بر علت میشود، و از وجود تمامی این مسائل است که نور اسلام و شریعت خاموش شده و معنای حقیقی شهادت فرد مسلمان که همان أشهد أنّ محمداً رسول الله، ناپیدا میشود.
منهج سلف برای فهم و عمل بهتر به اسلام، توجه خود را معطوف به ضایع کردن این مواردی میکند که بین انسانها و تبعیت از رسولجفاصله انداختهاند و از این رو دائماً به حرام بودن تقلید ندا میزند و بر هر مسلمانی واجب میکند برای هر جوابی دلیل از کتاب و سنت بخواهد، این سخن بدان معنی نیست که همه باید مجتهد شوند و فقط منظور این است که تبعیت باید از دلایلی باشد که حجیت آن در کتاب پرورگار و سنت رسولش به ثبت رسیده است، بدین وسیله صفوف امت اسلامی یکپارچه شده و به معرفت کتاب و سنت انس گرفته و روح علمی و مسامحهی برادرانه بر قرار میگردد، و به دلیل اینکه ترازو و میزان، قرآن و سنت است و نه سخن فتوا دهنده و محدث، گمراه کنندگان نمیتوانند به راحتی آنان را گمراه کنند، با رجوع به کتاب و سنت شأن و منزلت رسول الله و بطبع، تبعیت از او بالا میرود.
وقتی مردم آموزش دیده و قولی را بدون دلیل و حجت قبول نکنند، زبان کسانی که به غیر علم فتوا میدهند کوتاه میشود، وقتی حکم با استناد به قرآن و سنت صادر شود، مردم از آنجا که این حکم سخن الله و فرستادهاش میباشد آن را حکم شارع دانسته و قبول میکنند.
با توجه به دو امر گذشته و دیگر امرها جاده و میدان جدیدی برای انسانها در یادگیری قرآن و سنت باز شده و حیات امت جان دوباره میگیرد، نور آن اشاعه پیدا کرده و معالم روبرویش واضح میگردد و إن شاء الله هیچ کس نمیتواند مسلمانی را گمراه کرده و مانند چهارپایان بدنبال خود بکشد.
با زنده کردن فقه از کتاب و سنت، به این ترتیب میتوانیم جریانات این عصر الحادی را در حد خودش متوقف کنیم، زیرا ما مردم را در برابر تکلیفشان قرار میدهیم، و بر آنها سخن الله و رسولش را عرضه میکنیم نه سخن هر شخص دیگری، اگر آنها اطاعت کنند اسلام آوردهاند، و اگر مخالفت و انکار کنند همانا کفر ورزیدهاند، از این رو است که راهها واضح و آشکار میشود، و از این روشنائی هرکس که بخواهد، با دانستهی خود، زنده میشود و هر کس که بخواهد با دانستهی خود، هلاک میشود.