دعوت سلفي
این دعوت، دعوت به منهج کاملی در فهم و عمل به اسلام است و دعوت بسوی آن و ... است.
دعوتی است که علمای سلف، طی قرون متمادی تا به امروز، با همکاری و همفکری یکدیگر، در شرح و توضیحش همت گماردهاند، ما نیز سعی میکنیم تا بر منهج این اهل علم حرکت کنیم و از کوشش آنها استفاده نمائیم، چه کسی میتواند از اصول فقهی که امام شافعی در کتابش «الرسالة» آورده است خود را بینیاز بداند؟ و یا چه کسی میتواند به بحثهائی که علی ابن بیطالب و ابن عباس با خوارج داشتند، در حالی که خوارج قائل به جان و مالی برای مسلمانانی که مرتکب گناه میشدند، نبودند، در خود بینیازی حس کند؟
و همچنین، آیا کسی میتواند بگوید که من نیازی به فقه امام مالک و یا ردهائی که امام احمد بر زنادقه وارد کرده است، ندارم؟ و یا همچنین در مورد مجموعه رسائلی که شیخ الاسلام ابن تیمیه در بیان مسائلِ شرعی سراسرِ خیر تألیف نموده و یا ردودی که بر فرق ضاله وارد کرده است؟
باید دانست که تمامی اینگونه موارد است که قواعد منهج سلف را شکل دادهاند، منهجی که بطور قطع و یقین، هیچ طالب علمی در این روزگار، از آن بینیاز نیست.
اضافه بر این مطالب باید گفت، چیزی که قبل از هر چیز باید به آن رجوع کرد، نصوص کتاب الله جل جلاله و سنت پیامبرجمیباشد، بطور کلی در یک جمله میتوان گفت: سلفیت، تبعیتِ با نگاه باز، از قرآن و سنت و علمائی است که در فهم دین و ابلاغش همت گماردهاند.
در هر حال باید گفت، کسانی به سلفیون ایراد گرفته و میگویند چرا آنها برای خود اسم انتخاب میکنند، خودشان نیز برای خود اسمهایی را بر میگزینند و دیگران را به چیزی متهم میکنند که خود به آن گرفتار هستند و این چیزی نیست جز تبعیت از هوای نفس.
و البته فَرَقی بین ما و دیگر فُرَق وجود دارد و آن عدم تعصب بر اسم منهج است، بر سر اسم آن مشاجره نمیکنیم و آن را راهنمائی برای رسیدن به اسلام نمیدانیم، بلکه میگوئیم ما، اولُ و آخر مسلمان هستیم و ان شاء الله خواهیم بود و این اسمی است که الله برای ما برگزیده است، «مسلمان» و در انتخاب دین هم به اسلام راضی هستیم و هرگز دین دیگری را نمیپذیریم.
و سلفیت برای ما معنی و مفهومی ندارد، بجز «اسلام صحیح»، همان اسلامی که مطابق با کتاب الله و سنت پیامبرشجو در تبعیت از سلف صالح رضوان الله علیهم، است.