۲- محقق شدن يکپارچگي و وحدت:
دعوت اسلامی، دعوتی است برای تمامی انسانها، الله به رسولش محمدجمیفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا﴾[الأعراف: ۱۵۸]. «ای مردم! من رسول الله هستم بسوی همهی شما»، و همچنین: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ﴾[سبأ: ۲۸]. «ما تو را به رسالت نرساندیم بجز برای همهی انسانها»، و پیامبر در مورد امتیازش بر بعضی از پیامبران فرموده است: «پیامبرانی بودهاند که فقط برای قوم خاصی مبعوث شده اند [ولی] من برای تمامی انسانها برانگیخته شدهام» [۳۴]، نباید نادیده گرفت آیات و احادیث در این مضمون بسیار زیادند.
در مورد مردمی که در این رسالت عظیم [اسلام] با یکدیگر اختلاف میورزند و بعضی ایمان آورده و بعضی به کفر میگرایند، الله تعالی میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ فَمِنكُمۡ كَافِرٞ وَمِنكُم مُّؤۡمِنٞ﴾[التغابن: ۲]. «اوست که شما را خلق کرده است که بعضی کافر و بعضی مومن میباشید»، و الله سبحانه و تعالی به بندگانی که ایمان آوردهاند امر میفرماید که برادر باشند: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾[الحجرات: ۱۰]. «جز این نیست که مسلمانان برادر یکدیگرند»، و پیامبرجمیفرماید: «ایمان کسی از شما کامل نمیشود بجز آنکه، آنچه را برای برادرش دوست دارد، همانی باشد که برای خودش دوست میدارد» [۳۵]، از این حدیث این برداشت میشود که نبودن اخوت، برابرِ نبودن ایمان است، از دیگر موارد، اشاره کردن به یکی از علامتهای نفاق است که: به فجور افتادن در هنگام خصومت میباشد [۳۶]و که همان مبالغهی در آن است، در مورد زیاد کردن این اخوت و برادری آیات بسیار و احادیث زیادی وجود دارد که بیانگر امر به برپا کردن این اخوت و نهی از فرقهای شدن و تفرق و وعدهی عذاب بر آن میباشد، کما اینکه الله میفرماید: ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَاۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣﴾[آلعمران: ۱۰۳]. «همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید و [آن] نعمت الله که دشمن یکدیگر بودید و بین قلبهای شما الفت برقرار کرد، را یادآور شوید و به [آن] نعمت برادر شدید، و بر لبهی گودالی از آتش بودید و شما را از آن رهانید، الله نشانههای خود را بدین گونه روشن میسازد بلکه هدایت یابید».
و پیامبرجمیفرماید: «مثال مومنین در دوستی و محبت مانند یک بدنی است که اگر عضوی از آن بدرد آید دیگر عضوها [به صدا در آمده] و برای او طلب حمایت و مراقبت میکنند» [۳۷]. و همچنین فرموده است: «بعد از من کافرنشوید بطوری که بعضی از شما گردن بعضی دیگر را بزنند» [۳۸]، و نیز میفرماید: «دشنام دادن مسلمان فسق و قتالش کفر میباشد» [۳۹]، الله و رسولش فرد مسلمان را به هر چیزی که وی را به برادرانش نزدیک کند، تحریک فرموده و الله برای آن پاداش در نظر میگیرد، کما اینکه در حدیث آمده است: الله گناهان کسی را که از روستایش خارج میشود و به روستای دیگری برای ملاقات با برادری که بخاطر الله با او برادری میکند، میرود، از زمان خارج شدنش میبخشد و همچنین الله از کار مرد و زنی که به مهمان خود غذا میدهند در حالیکه خود و فرزندانشان گرسنه میشوند، راضی میشود.
حقیقتا اسلام انتشار نخواهد یافت بجز با این پیوندهای برادری عجیب، پیوندی که در صدر اسلام بین صحابه رضوان الله علیهم وجود داشت، اگر انصار به مهاجرین پناه نمیدادند و حب و عفت مهاجرین نسبت به انصار وجود نداشت، آن فتوحات عظیم و انتشار اسلام از شرق تا غرب، صورت نمیگرفت، یکی از بزرگترین بلایای امت اسلامی افتادن شکاف در بین آنها و فرقه فرقه شدن و شمشیر بر یکدیگر کشیدن میباشد، در حالیکه آن شمشیرها باید در مقابل دشمنانشان قرار گیرد، داریم که پیامبرجبه محمد بن سلمة فرمود: «این شمشیر را بگیر و توسط آن جنگ کن تا زمانی که امت من با یگدیگر اختلاف پیدا کنند و بعضی از آنها بعضی دیگر را [با شمشیر] بزنند، سپس [در آن زمان] آنرا بین سنگی از سنگهای درهای بشکن». این سخن پیامبر بود و فعل محمد بن سلمه نیز بر آن قرار داشت و الله تعالی نیز میفرماید: ﴿وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡ﴾[الأنفال: ۴۶]. «با یکدیگر نزاع نکنید، که در آن صورت سست میشوید و شأن [و شوکت] خود را از دست میدهید»، بله، فرقه فرقه شدن سبب سستی و عدم نصر و یاری میشود که وضع حال مسلمانان در این زمان به همین صورت است: امتی با نفرات زیاد، امکانات وسیع، غنای ثروت، ولی ضعیف و پراکنده و شکست خورده که ضعف آنها دلیلی ندارد بجز فرقه فرقه شدن و اختلافات فی ما بین.
اختلاف و فرقهای شدن مسلمانان دلایل زیادی دارد که مهمترین آنها:
[۳۴] صحیح بخاری ۴۳۳، سنن النسائی ۴۲۹، مسند الامام احمد ۲۷۴۵ و ۲۱۷۶۰ و ۲۱۸۳۴ (مترجم) [۳۵] صحیح بخاری ۱۳، صحیح مسلم ۱۳۳، سنن الترمذی ۲۵۶۵، صحیح ابن حبان ۲۳۳، سنن النسائی ۵۰۰۰ و ۵۰۰۱ و ۵۰۲۳، سنن ابن ماجه ۶۸، مسند الامام احمد ۱۲۵۰۹ و۱۲۸۵۴و ۱۳۳۳۸و ۱۳۵۸۴ و ۱۳۶۷۳ و ۱۳۷۸۹(مترجم) [۳۶] پیامبرجمنافق را با چهار صفت بیان میفرماید و هرکدام از آن صفات در مسلمانی وجود داشته باشد، دال بر ذرهای نفاق در وی میباشد و آن چهار صفت از این قرار هستند: ۱- وقتی سخن میگوید، دروغ میگوید ۲- وقتی وعده میکند، وعده شکنی میکند ۳- وقتی امانتی به وی سپرده میشود خیانت میکند ۴- وقتی عصبانی میشود به فجور میافتد. سنن ابی داود ۴۶۸۰، مسند الامام احمد ۶۸۴۵ (مترجم) [۳۷] صحیح بخاری ۵۸۷۴ و مسند الامام احمد ۱۸۰۱۴ و ۱۸۰۷۲ (مترجم) [۳۸] صحیح بخاری ۱۲۱ و ۱۷۱۹ و ۱۷۲۱ و ۴۲۹۵ و ۴۲۹۷ و ۶۶۳۷ و ۶۷۱۵ و ۶۹۲۳ و ۶۹۲۴ و ۶۹۲۵ و ۶۹۲۶ و ۶۷۱۶ و ۶۰۲۳، صحیح صحیح مسلم ۱۸۵ و ۱۸۷ و ۴۳۳۷ (مترجم) [۳۹] صحیح بخاری ۴۸ و ۵۹۰۵ و ۶۹۲۲، صحیح مسلم ۱۸۳(مترجم)