اصول علمی در حرکت دعوت اسلام راستین

ثالثا: اقامه‌ی حجت الله:

ثالثا: اقامه‌ی حجت الله:

یکی از اهداف بعثت پیامبران انذار کافرین و معاندین بود تا اینکه برای آنها در روز قیامت عذری باقی نماند، همانگونه که الله می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَيۡمَٰنَۚ وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ١٦٣ وَرُسُلٗا قَدۡ قَصَصۡنَٰهُمۡ عَلَيۡكَ مِن قَبۡلُ وَرُسُلٗا لَّمۡ نَقۡصُصۡهُمۡ عَلَيۡكَۚ وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا ١٦٤ رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٦٥[النساء: ۱۶۳-۱۶۵]. «ما چنانچه به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم و [چنانچه] به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [او] و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی کردیم به تو [نیز] وحی کرده‌ایم و به داود زبور را عطا کردیم * و رسولانی [فرستادیم] که پیش از این داستان آنان را بر تو باز گفتیم و رسولانی که حکایت آنان را بر تو بازگو نکرده‌ایم و الله [بی‌واسطه] با موسی سخن گفت * رسولانی مژده‌آور و بیم‌دهنده تا برای مردم پس از [ارسال] رسولان بر الله حجتی [در میان] نباشد و با الله عزت و با حکمت است»، و تبعیت از این پیامبران که این امر مهم را برپا داشتند و به دیدار پروردگارشان رفتند لازم است، این تبعیت همان بشارت دادن انسانها به بهشت و ترساندن آنها از جهنم می‌باشد و نتیجه آن این است که روز قیامت در مقابل الله برای این معاندین حجتی باقی نمی‌ماند، همانگونه که الله می‌فرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٨[یوسف: ۱۰۸]. «بگو: این راه من است و من با بصیرت [و بینش] بسوی الله دعوت می‌دهم و پیروان [من نیز چنین می‌کنند] و الله پاک است و من از مشرکان نمی‌باشم»، تبعیت از رسولججانشینی وی در کارهای مهم می‌باشد – بجز نبوت و رسالت- مانند: جهاد با کافرین، اجرای احکام الله و دعوت به سمتش، تبشیر و تنذیر نیز می‌باشد که بجز آنها از دیگر مسائل واجب در تبعیت از انبیاء و مرسلین می‌توان از باقی ماندن در منهجشان یاد کرد.

دعوت شده به اسلام اگر اجابت کند و هدایت شود، هدف اول دعوت محقق می‌گردد در حالی که توامان هدف سوم نیز صورت گرفته است و باید در نظر داشت که ما علت هدایت وی نیستیم و فقط حجت را بر او تمام کرده‌ایم تا برای او نزد الله تبارک و تعالی عذری باقی نماند، در این باره الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَّيۡسَ عَلَيۡكَ هُدَىٰهُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ[البقرة: ۲۷۲] «هدایت آنها بر تو نیست ولی الله هرکه را بخواهد هدایت می‌کند»، و همچنین: ﴿إِنۡ عَلَيۡكَ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ[الشوری: ۴۸]. «بجز ابلاغ چیزی بر تو نیست»، و: ﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ[النازعات: ۴۵]. «تو فقط ترساننده هستی»، و دانسته‌ی ما از این مطلب این است که فقط دعوت بر ما تکلیف شده است و هدایت فعل الله سبحانه و تعالی می‌باشد و خود الله است که هدایت را برای هر کدام از بندگانش که بخواهد به شکل توفیقی و احسان به جریان می‌اندازد، از الله می‌خواهیم: ما را از کسانی قرار دهد که خیر را به دستان آنها جاری می‌کند و اوست شنوای دانا.

این هدف از اهداف دعوت بطور خلاصه اینگونه بیان می‌گردد که اگر دعوت کننده بسوی الله موفق نشد و دعوت شده، بسوی الله تبارک و تعالی هدایت نشد نباید دعوت کننده اینگونه تصور کند که عمل و دعوتش بیهوده بوده است بلکه واجبی از حق را ادا کرده است که همان اقامه‌ی حجت برای الله می‌باشد و آن شخص دعوت شده‌ی معاند را روز قیامت در برابر پروردگارش بدون عذر گذاشته است.

اقامه‌ی حجت اصل اسلام است که با شهادتینی که در ارکان دین گنجیده است شروع می‌شود و البته کسی که شهادتین بر زبان جاری کند و بپندارد بدون نماز در قیامت از نجات یافتگان است باید درباره‌ی این [کار غلط] وی اقامه‌ی حجت با قرآن و احادیث صورت گیرد، اقامه حجت نه تنها در ارکان دین صورت می‌گیرد بلکه باید در واجبات و حرامهای عمومی هم صورت گیرد.

و اما در مورد اقامه‌ی حجت با مسلمان معاند – در شان یک مسلمان نیست که در ترک واجب و فعل حرام عناد ورزد- این کار عملی واجب است و جزء دعوت بسوی دین الله تبارک و تعالی محسوب می‌شود، و این مسئله نیز خاص دعوت سلفی است که همه‌ی اصول اسلام و فروعاتش و آداب و مستحباتش را در دستور کار خود قرار می‌دهد، بدین صورت که عمل بطور کامل و در هر زمان به زیر سایه‌ی اسلام می‌رود، کوتاهی در عمل به سنت موجب کوتاهی در عمل به واجب می‌شود و کوتاهی در عمل به واجب شخص را به کوتاهی و نقصان در توحید، سوق می‌دهد و ...، بدین جهت است که حفاظت شریعت اسلامی بطور کامل و با علم و آگاهی یکی از غایتهای منهج سلفی در فهم اسلام و عمل به آن می‌باشد.

در همین راستا در منهج سلفی در توضیح سنتهای فراموش شده یا بیان واجبی کوتاهی نمی‌گردد زیرا ما این فرعیات را نشأت گرفته از اصلی، اصیل می‌دانیم و آن همان عرضه‌ی دائمی اسلام به شکلی کامل و پاک در همه‌ی عرصه‌های تاریخ می‌باشد تا شخصیت فرد مسلمان واضح و آشکار و جدا شده از دیگران باشد و این عمل ادامه می‌یابد تا زمانی که زمین و آنچه در آن است به سمت الله برگشته [و قیامت بر پا شود].

ولی کسانی که از مناهج دیگر تبعیت می‌کنند، هدف خود را بر گوشه‌ای از اسلام معطوف کرده و در بقیه آن اهمال می‌ورزند، خود را محدود به آن قسمت دین کرده و دیگران را نیز به آن تحریک می‌کنند و این کارهای آنها دلیلی ندارد بجز نداشتن شناخت کافی از حقیقت دین، ترک قسمت، گوشه و یا بخشی از دین نتیجه‌ای نخواهد داشت جز عداوت و دشمنی، همانگونه که الله می‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰٓ أَخَذۡنَا مِيثَٰقَهُمۡ فَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَأَغۡرَيۡنَا بَيۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ وَسَوۡفَ يُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا كَانُواْ يَصۡنَعُونَ ١٤[المائدة: ۱۴]. «و از کسانی که گفتند: ما نصری(مسیحی) هستیم، از آنان پیمان گرفتیم، آنگاه بخشی از آنچه را که به آن پند داده شدند، فراموش کردند. پس بین آنها تا روز قیامت دشمنی و کینه افکندیم و الله آنان را به آنچه می‌کردند، خبر خواهد داد»، در این مورد الله به ایمان یهود عیب وارد می‌فرماید که چرا به بعضی از کتاب ایمان آورده و به بعضی دیگر کفر می‌ورزند که کفر آنها چیزی نیست جز ترک کردن عمل به قسمتی از کتاب، مسلماً این مسئله در مورد مسلمانانی که قسمتی از آنچه الله نازل فرموده و یا پیامبرجآنرا واجب دانسته است، فراموش کنند نیز مصداق پیدا می‌‌کند.

ولی دعوت سلفی، دعوت به تمامی ارکان اسلام و مناهجش می‌باشد، کما آنکه الله می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱدۡخُلُواْ فِي ٱلسِّلۡمِ كَآفَّةٗ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ٢٠٨[البقرة: ۲۰۸]. «ای اهل ایمان! بطور کامل به اسلام درآئید و از راههای شیطان تبعیت نکنید، همانا او بر شما دشمنی آشکار است»، و عمل به بخشی از شریعت و ترک قسمتی دیگر که تبعیت از خطوات شیطان می‌باشد، مسئله‌ای است که بسیاری از فعالان حرکت‌های اسلامی به آن گرفتارند، واجباتی را ترک کرده و مرتکب بسیاری از محرمات می‌شوند و بهانه آنها این است که در دعوت مصلحت اندیشی می‌کنند و ...

خلاصه: اقامه‌ی حجت بیان همیشگی اصول اسلام و فروعاتش می‌باشد، بدین صورت که حقی پوشیده نماند و عذر همه بر طرف گردد و عدولی از فعل واجب و ترک حرام باقی نماند.