فصل سفر مشروع به قصد زیارت مسجد پیامبر ج
هنگامی که سفر مشروعی به قصد مسجد النبی – ج– برای خواندن نماز در آن پیش آمد [۱٩۶]، زیارت قبر نیز جزو آن خواهد بود زیرا زیارت به طور مستقل مقصود نبوده است. پس این زیارت مشروع است و به شرطی که عمل حرامی نزد قبر انجام نگیرد، مستحب بودن آن مورد اجماع است. همانگونه که سخن مالک و غزالی و علمای متأخر که در مورد زیارت قبرها [۱٩٧]با او موافق بودند را در صفحات پیشین ذکر کردیم. مراد آنها سفر خالی از انجام عبادت از قبیل نماز و دعا در کنار آن میباشد. بلکه زائر بر پیامبر – ج– صلوات و درود میفرستد و برای او طلب وسیله میکند سپس به ابوبکر و سپس به عمر سلام میکند [۱٩۸]. و قصد نماز گزاردن پیش قبر را نمیکند زیرا پیامبر کسانی که قبور انبیا را تبدیل به مساجد میکنند لعن کرده است [۱٩٩]. لعن در کلام خدا و [سخن] [۲۰۰]رسول او نه با کراهت بلکه با حرمت و گناه بودن جمع میشود. ایشان فرمودند: «الهم لاتجعل قبری وثناً یعبد اشتد غضب الله علی قوم اتخذوا قبور انبیائهم مساجد». «خدایا قبر مرا به بتی که پرستیده میشود تبدیل مکن خشم خداوند بر قومی که قبور پیامبرانشان را تبدیل به مسجد میکردند، شدید باد» ! [۲۰۱]ابن حجر [۲۰۲]- /– در الإمداد الـمرسوم بشرح[الإرشاد] [۲۰۳]آورده است: «ینوی الزائر التقرب [۲۰۴]بالسفر إلی مسجده – ج– وشدّ الرحل إلیه لتکون زیارة القبر تابعه» [۲۰۵]«فرد زائر، به وسیله سفر به مسجد پیامبر – ج– و آماده شدن برای رفتن به سوی آن به قصد تقرب [به سوی پروردگار] میکند. تا زیارت قبر تابعی [از آن سفر و زیارت مسجد] باشد».
تبدیل کردن قبور پیامبران و افراد نیکوکار به مساجد موجب افتادن مردمان بسیاری شرک اکبر یا [اصغر] [۲۰۶]شده است [۲۰٧]. بیتردید نفسها به وسیله پیکرههای نیکوکاران قوم، همانند ودّ، سواع، یغوث و مجسمه جادوی ستارگان و اشیائی از این قبیل دچار شرک شدند [۲۰۸]. آنها گمان میکردند که آن مجسمهها آنها را مورد خطاب قرار میدهند و برای آنها شفاعت میکنند. شرک ورزیدن به وسیله قبر پیامبر -ج- یا مردی که به صالح بودن آن معتقدند [۲۰٩]، از شرک ورزیدن (به خداوند) [به وسیله یک تکه چوب یا سنگ] معقولتر به نظر میرسد [به همین دلیل میبینید که اهل شرک] [۲۱۰]نزد آنها بسیار به تضرع و خشوع میپردازند به گونهای که این گونه در نماز برای خدا فروتنی نمیکنند. آنها با خواندن آن مردگان، امید به آنها, طلب کمک از آنها، طلب پیروزی بر دشمنان، افزایش روزی، فراهم شدن آن، سلامتی، رفع بدهیها [گشایش مصیبتها و از بین بردن غمها] [۲۱۱]و اهدای نذورات به آنها برای جلب آنچه آرزو میکنند یا دفع آنچه از آن بیم دارند، آنها را میپرستند. همچنین آنها را عیدگاه قرار میدهند و دور آنها طواف مینمایند و با بوسیدن، مسح کردن، مالیدن گونهها بر خاک آن [۲۱۲]و دیگر انواع عبادات و درخواستهایی که بت پرستان آنها را انجام میدادند [۲۱۳]آنها را میپرستند. و آنها از بتهایشان میخواستند که نزد صاحبشان [خدا] برای آنها شفاعت کنند. این افراد هر کدام برای رفع نیاز و حل مشکلاتشان [۲۱۴]از بتها طلب یاری میکردند و در هنگام مصیبت نام آنها را میخواندند، همانگونه که فرد نیازمند خداوند یکتا و بینیاز را میخواند. آنان معتقد بودند که زیارت آن بت موجب مغفرت و رهایی از آتش میشود. و گناهان پیشین را محو مینماید. حتی این اعتقاد را دربارۀ درختان و سنگها [۲۱۵]و غارها پیدا کردند. نام آنها و افرادی را که دربارۀ آنها به اموری معتقد بودند که جز خداوند کسی قادر به انجام آن نیست میخواندند [۲۱۶]و این عمل بیشتر در هنگام مصیبت وحاجت روی میداد [۲۱٧].
[۱٩۶] در نسخه محقق آمده است: (جاء) اما در نسخه (ج) به جای آن، لفظ (کان) آمده است. [۱٩٧] این عبارت در نسخه محقق چنین آمده است: (ومن وافقه من متأخری الفقهاء من زیارة القبر) اما در نسخه (ج) چنین آمده است: (من السفر لأجل الزیارة القبور) نگا: (رد ابن تیمیه علی الأخنائی ( ۱۴۸). [۱٩۸] در موطا امام مالک (شماره ۶۸) به روایت از ابن عمر آمده است: که او میگفت: السلام علیك، السلام علیك یا أبابکر، السلام علیك یا أبتِ) سپس میرفت. از امام مالک – /– روایت شده است که میگفت: جایز نمیبینم که [فردی] نزد قبر پیامبر – ج– بایستد و دعا کند، بلکه باید [بر او] سلام کند و برود. نگا: اقتضاء الصراط الـمستقیم لابن تیمیه (ص ۵۰۱)، شیخ الإسلام ابن تیمیه میگوید: «والدعاء الـمشروع الـمأمور به في حق نبینا کالصلاة علیه والسلام علیه وطلب الوسیلة له مشروع في جمیع الأمکنه لایختص بقبره». «دعای مشروع برای پیامبر مانند فرستادن صلوات و درود بر او و طلب وسیله برای او که بدان امر شده است، در همه جا مشروع است و هیچ اختصاصی به قبر او ندارد». نگا: (رد ابن تیمیه علی الإخنائی) (ص ۱۵۶.) [۱٩٩] صحیح بخاری شماره ۱۱۳، صحیح مسلم شماره ۵۲٩. [۲۰۰] عبارت داخل کروشه از روی نسخههای (الف)، (ب) و (ج) به متن افزوده شده است. [۲۰۱] مالک در موطأ (شماره ۸۵۵)، عبدالرزاق در المصنف (شماره ۱۵۸٧) به صورت مرسل آن را آوردهاند، ابن عبدالبر در التمهید (۵/۴۳) به صورت مرفوع از حدیث أبی سعید خدری آن را آورده و تصحیح کرده است. شاهد وی حدیث أبوهریره با لفظ (لعن الله قوماً) میباشد که احمد در [مسند] (۲/۲۴۶) ودیگران آن را آوردهاند، و البانی آن را در احکام الجنائز (ص ۲۱٧) صحیح دانسته است. [۲۰۲] وی احمد بن حجر الهیتمی مکی شافعی متوفی به سال ٩٧۴ ه. ق میباشد نگا: الأعلام (۱/۲۳۴). [۲۰۳] محل کلمه داخل کروشه در نسخه (ج) خالی است. [۲۰۴] در نسخههای (الف)، (ب) و (ج) به جای این کلمه، لفظ (المقترب) آمده است. و در نسخه (الف) چنین آمده است: (ینوی الزائر الـمقترب للسفر ... .). [۲۰۵] از کتاب الإمداد اطلاعی ندارم، بلکه کتاب (فتح الجواد بشرح الإرشاد) ابن حجر چاپ دار النشر الحلبی، سال چاپ ۱۳٩۱ را یافتم. که [در آن] اشارهای به مطلب فوق الذکر نیافتم. والله اعلم. [۲۰۶] در نسخه محقق آمده است: (واتخاذ قبور .... هو الـموقع) اما در نسخه ب، به جای لفظ (موقع) کلمه (واقع) آمده است. [۲۰٧] این کلمه از نسخه (ج) به متن افزوده شده است: در متن محقق چنین آمده است: «أو فیمادونه من الشرك [الأصغر]». [۲۰۸] در نسخه محقق که از روی نسخههای (ب) و (ج) تصحیح شده است چنین آمده است: «فإن النفوس قد أشرکت ...» اما در نسخههای اصل و (الف)، به جای (أشرکت) آمده است. [۲۰٩] در نسخه اصل آمده است: (أو الرجل الـمعتقد صلاحه ...) أما در نسخه (ب) آمده است: (ممن یعتقدون). [۲۱۰] عبارتهای داخل کروشه در نسخه محقق از روی نسخههای (ب) و (ج) تصحیح شده است، اما این عبارت درنسخههای (الف) و نسخه اصل یافت نشده است. [۲۱۱] در نسخههای (الف)، (ب) و (ج) عبارت داخل کروشه یافت نشد. [۲۱۲] در نسخه محقق چنین آمده است: (وتعضیر الخدود علی أتربتها و ...) اما در نسخههای (الف)، (ب) و (ج) لفظ (تربتها) ذکر شده است. [۲۱۳] در نسخه محقق که از روی نسخه (ب) و (ج) تصحیح شده است، آمده است (... من أنواع العبادات التی کان علیها عباد الأوثان ...) اما در نسخه اصل و نسخه (الف) به جای (کان) لفظ (کانوا) ذکر شده است. [۲۱۴] در نسخه اصل عبارت (تفریج کربتهم) ذکر شده است. اما در نسخه (ج) به جای لفظ (کربتهم)، کلمۀ (کربته) ذکر شده است که ممکن است صحیحتر باشد. [۲۱۵] لفظ احجار در نسخههای (الف) و (ج) از قلم افتاده است. [۲۱۶] عبارت عربی این جمله در نسخه محقق چنین است: (یهتفون باسمها واسم من ینسبون إلیه من الـمعتقدین بما لایقدر علیه إلّا رب العالـمین) اما در نسخه (ج) به جای کلمه (ینسبون)، (ینسبونها) آمده است که ممکن است صحیحتر باشد. [۲۱٧] شیخ الإسلام ابن تیمیه در رد خود بر أخنائی مینویسد: (کسانی که معتقدند قبور به آنها سود میرسانند و بلا را از آنها دور میکنند، در حقیقت آنها را به عنوان بتهایی در برابر خداوند قرار دادهاند و دربارۀ آنها همان اعتقادی را دارند که بت پرستان دربارۀ بتهایشان داشتند زیرا آنها [بت پرستان] معتقد بودند که [بتها] سود و زیان میرسانند. [معتقدین به قبور و مردگان نیز چنین هستند.]) نگا: الرد علی الأخنائی (ص ۶۴ – ۶۵) تحقیق: / الدانی منیر آل زهوی، چاپ المکتبه العصریه. در کتاب (التوضیح عن توحید الخلاق) (ص ۲۱۴ – ۲۲۰) منسوب به شیخ سلیمان بن عبدالله (متوفی به سال ۱۲۳۳ ه. ق) آمده است: (افرادی که قبرها را بزرگ میدارند وآنها را تقدیس مینمایند، و به عیدگاه تبدیل و بر روی آنها چراغ روشن میکنند و بر روی آنها مساجد و گنبد میسازند با آنچه پیامبر خدا – ج– بدان امر کرده است تناقض دارند و بزرگترین این [گناهان] تبدیل کردن آنها به مساجد و روشن کردن چراغ روی آنهاست که از گناهان کبیره است. کسی که گمان میکند ما به مجرد (آنکه تبدیل قبور به مساجد را دیدیم) آنها را تکفیر میکنیم، دروغگو و ظالم است. ما مردم را فقط به سبب شرکی که بخشیده نمیشود تکفیر میکنیم و آن: (خواندن قبرها، امید به آنها، طلب کمک از آنها، ذبح قربانی و نذر برای دفع شر و کسب خیر پیش آنها یا عامل بودن در این کار است).