فصل ادای حق بندگی نسبت به پروردگار
بر هر مسلمانی واجب است که همه همت و عزم خود را در روی آوردن به پروردگار و توکل بر او و ادای حق بندگی برای خداوند – عزّ و جل – به کار گیرد تا زمانی که از دنیا میرود پیامبر برای او پیش خدا شفاعت کند [۱۲۰]. برخلاف کسی که این امور را ترک و رها کند و اعمال خلاف آن در پیش گیرد، از قبیل: روی آوردن به غیر خدا از قبیل پیامبر – ج– و غیره به وسیله توکل و امید بستن به آن در اموری که جز پیش خداوند انتظار وجود آنها نمیرود. و پناه بردن به غیر خداوند و طلب شفاعت [۱۲۱]از او و اعتماد بر آن شفاعت کند. و از پیامبر – ج– یا دیگران طلب شفاعت کند. و آنچه وظیفه مخلوق است ترک نماید [۱۲۲]. بیتردید این [۱۲۳]افعال، همان کردار مشرکین و اعتقادات آنهاست. هیچ فتنهای در دنیا جز با این اعتقاد به وجود نیامده است [۱۲۴]، [پس [۱۲۵]آن فرد با ارادۀ تکوینی، بدبخت و دارای بد سرانجامی شده است [۱۲۶]، زیرا اراده تکوینی اصل ایجاد مخلوقات است.
اراده تکوینی اصل است [۱۲٧]. پس کسی که شقاوت برای او نوشته شده باشد بیتردید جز برای آن آسان نمیشود [۱۲۸]و فقط برای آن عمل میکند. خداوند میفرماید:﴿وَلَا يَزَالُونَ مُخۡتَلِفِينَ١١٨ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمۡ﴾[هود: ۱۱۸-۱۱٩]. «ولی [خدا مردمان را مختار و با اراده آفریده و] آنان همیشه [در همه چیز، حتی در گزینش دین و اصول عقائد آن] متفاوت خواهند ماند * مردمان بنا به اختلاف استعداد، در همه چیز حتی در دینی که خدا برای آنان فرستاده است متفاوت میمانند] مگر کسانی که خدا بدیشان رحم کرده باشد [و در پرتو لطف او بر احکام قطعی الدلالۀ آن که منوط به اجتهاد است، اختلاف داشته باشند] و خداوند برای همین [اختلاف و تحقق اراده و رحمت] ایشان را آفریده است». پس این همان اراده تکوینی است که با ارادۀ دینی که اصل ایجاد مخلوقات بر آن است [۱۲٩]تضاد و تعارضی ندارد. با این وصف که همچنان دارای اختیار و قدرت ادراک اشیاء باقی میماند. کسی که چنین اوصافی داشته باشد، دچار آن شقاوت نمیشود. زیرا خداوند – تعالی – در ملک و حکومت هیچ شریکی ندارد. همچنین خداوند در شایستگی برای عبادت هیچ شریکی ندارد. بلکه آن شایستگی خاص اوست و جز جلال و عظمت او کسی لیاقت عبادت را ندارد. پس جز او هیچ خدایی نیست. او تنها و بدون شریک است] [۱۳۰].
به همین دلیل خداوند – جل و علا – دست همگان را از شفاعت – جز با اجازه خودش – کوتاه کرده است [۱۳۱]. پس هیچ کسی حتی فرشتگان، پیامبران و دیگران جز با اذن او در پیشگاه او شفاعت نمیکنند [۱۳۲]. زیرا کسی که در پیشگاه غیر او بدون اذن او شفاعت کند آن [غیر] بنا به تأثیرش در شفاعت، در حصول آن خواسته، شریک خداوند خواهد بود. به ویژه اگر بدون اذن او باشد و آن را وادار به انجام آنچه از آن خواسته بود بکند. از آنجا که [۱۳۳]خداوند – تعالی – هیچ شریکی ندارد و هر کسی که غیر او را در یکی از امور یاری کند در حقیقت او را برای آن شفیع قرار داده است. و در مییابی که هیچ کسی به هیچ عنوان برای او شفاعت نخواهد کرد...، به همین دلیل خداوند – عزّ و جل – فرموده است: ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗا﴾[الزمر: ۴۴] «بگو هر گونه میانجیگری از آن خدا است». و همچنین فرموده است: ﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَكۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰكُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِكُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيۡنَكُمۡ وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ٩٤﴾[الأنعام: ٩۴] «[روز رستاخیر پروردگار به مردم میفرماید: اکنون] شما تک و تنها [و به دور از خویشان و یاران و مال دنیا، حیات دوباره یافتهاید و برای حساب و کتاب، یکیک و لخت و عور] به سوی ما برگشتهاید: همانگونه که روز نخست شما را آفریدیم [و برهنه و عریان و بدون هیچگونه توشه و توان، به صحنه جهان گسیل داشیم] و هر چه به شما داده بودیم، از خود بجای گذاشتید [و دست خالی بدینجا آمدهاید] و میانجیگرانی را با شما نمیبینیم که گمان میبردید [در نزد خدا به یاریتان میشتابند و] آنان در خود [پرستش و عبادت] شما شریک [و سهیم با خدا] هستند! دیگر پیوند شما گسیخته است [و روابط خویشی و دوستی و پدری و فرزندی و فرمانبری و فرماندهی پاک بریده است و تمام پندارها و تکیهگاهها] و چیزهائیکه گمان میبردید [که کاری از آنها ساخته است] از [دید] شما گم و ناپدید گشته است». [و طلب آن از غیر خداوند در این دنیا گمان دعم تعلق آن به اذن پروردگار و رضایت از کسی است که برای او شفاعت میشود] [۱۳۴]. خداوند تعالی میفرماید [۱۳۵]: ﴿مَا لَكُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِيّٖ وَلَا شَفِيعٍۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ﴾[السجدۀ: ۴]. «به جز خدا برای شما هیچ یاوری [که شما را از عذاب خدا برهاند] و هیچ شفیعی [که در پیش خدا – جز با اجازه خدا – برایتان شفاعت کند] وجود ندارد. آیا یادآور میشوید»؟ خداوند [همچنین] میفرماید: ﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَيۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ لَّعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ٥١﴾[الأنعام: ۵۱]. «با آن [چیزهائی که در قرآن آمده است] کسانی را بترسان که [چون به جهان دیگر ایمان دارند، از هول و هراس رستاخیز بیمناک کند و] میترسند از اینکه در پیشگاه پروردگارشان [برای حساب و کتاب] گرد آورده میشوند. [آنجائی که در آن] برای آنان جز خدا یاور و میانجیگری [که بتواند ایشان را از عذاب دوزخ برهاند] وجود ندارد. آنان [را از آن روز بترسان، تا امروز که فرصت باقی است] شاید پرهیزگاری پیشه کنند [آن وقت به بهشت روند]». عبرت در قرآن به عموم لفظ است نه به خصوص سبب.
[۱۲۰] در نسخه محقق آمده است: (استشفع لله فیه بنیه) اما در نسخه (الف) عبارت: (استشفع الله فیه بنیه) و در نسخه (ب) (یشفع الله فیه نبیه) و در نسخه ج (شفع الله فیه نبیه) آمده است. [۱۲۱] در نسخه محقق آمده است: (طالبها) اما در نسخه (ج) به جای آن، لفظ (طالباً لها) آمده است. [۱۲۲] در نسخه محقق آمده است: «تارکاً ماهو الـمطلوب الـمتعین علیه (الـمخلوق لأجله» اما در نسخه (ج) به جای عبارت داخل پرانتز چنین آمده است. (من إخلاص للعباده لله و طلب الشفاعه منه.) [۱۲۳] در نسخه محقق آمده است (فإن هذا ...) اما در نسخه (ج) به جای آن «فهذا» آمده است. [۱۲۴] در نسخه محقق عبارت (ولانشأت فتنه في الوجود ...) اما در نسخه (ج) (ولم تنشأ...) آمده است. [۱۲۵] از اینجا تا پایان کروشه در نسخه (ج) از قلم افتاده است. [۱۲۶] ابن تیمیه – /– میگوید: (اراده تکوینی آن است که خداوند به صورت تقدیر و تکوین آن را اراده کرده، و حتمی الوقوع است و آن ارادهای که متعلق به خلق کردن است. و آن است که خداوند – سبحانه – میخواهد که فقط او انجام دهد. ارادۀ شرعی دینی ارادهای است که متعلق به امر است. بدین ترتیب که او از بندهاش میخواهد که عملی را انجام دهد که این امر همراه با محبت و رضایت است. ارادۀ تکوینی و تشریعی در فرد مطیع و فرمانبردار جمع میشوند اما در انسان عاصی فقط اراده تکوینی وجود دارد) نگا: التنبیهات السنیة للرشید، (ص ۶٧). [۱۲٧] محمد رشید رضا در حاشیه این رساله در کتاب الهدیة السنیة نوشته سلیمان بن سحمان مینویسد: «در حاشیه اصل میگویم: در این کلام چیزی ساقط شده و دارای خلل است آنچه از این دو اصل دریافت میشود، قول شیخ الاسلام ابن تیمیه - /- میباشد که فرمود: «در کتاب خداوند اراده بر دو گونه است؛ ارادهای که مربوط به امر کردن است و ارادهای که به خلق کردن مربوط است. ارادهای که موضوع آن امر کردن است، از بندگان انجام آنچه را خداوند امر کرده است میخواهد. اما ارادهای که موضوع آن خلق است، به خلق آنچه خداوند میخواهد انجام دهد میپردازد. ارادۀ امر کردن شامل محبت و رضایت میشود که همان ارادۀ دینی است. ارادۀ متعلق به خلق کردن همان مشیئت است که اراده تکوینی قدری است که شیخ آن را در منهاج السنه النبویه ذکر کرده است». [۱۲۸] این عبارت در نسخه محقق که از روی نسخههای (الف) و (ب) تصحیح شده است آمده است: (فمن کتبت علیه الشقاوه فلا یسر إلّا لها) – اما در نسخه اصل چنین آمده است: (فلاییسره لها). [۱۲٩] محمد رشید رضا میگوید: «شاید قصد او علت غایی آفرینش مکلفین با استفاده از آیه ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶] بوده است». [۱۳۰] از اول کروشه تا اینجا از نسخه (ج) حذف شده است. [۱۳۱] در نسخه محقق آمده است: «ولهذا حم جلّ و علا ماده الشفاعة عن کل أحد بغیر إذنه إلا له وحده» اما در نسخه (ج) چنین آمده است: «... بغیر إذنه وحده». [۱۳۲] در نسخه محقق آمده است: «فلا أحد یشفع عنده إلّا بإذنه»، اما در نسخه (ج) این عبارت به صورت: «فلایشفع أحد عنده إلّا بإذنه». [۱۳۳] در نسخه محقق آمده است: «والله تعالی إذ لاشریك له بوجه من الوجوه ...» اما لفظ إذ در نسخههای (الف)، (ب)، (ج) از قلم افتاده است. [۱۳۴] در نسخه محقق داخل کروشه چنین آمده است: «وطلبها من غیر الله في هذه الدار زعم بعدم تعلیقها بالإذن من الله والرضا عن الـمشفوع له» اما همین عبارت در نسخه (ج) چنین آمده است: «فمن طلبها من غیر الله فقد زعم أنها مشروعه بغیر إذن الله ورضاه عن الـمشفوع له». [۱۳۵] در نسخه محقق آمده است: (وقال تعالی) اما در نسخه (ج) به جای آن عبارت: (والله یقول) آمده است.