الوهیت در پرتو قرآن و سنت

فصل معنی «لا اله إلا الله»

فصل معنی «لا اله إلا الله»

ما با استفاده از آنچه از کلام خدا، سنت رسول خدا و کلام امامان بزرگ – ش– همانند ابوحنیفه، مالک، شافعی، أحمد و دیگر علمای پیشین، فهمیدیم و دریافتیم که «لا إله إلّا الله» [۲٩]معنی [۳۰]ویژه‌ای دارد [۳۱]. و آن ترک کردن همۀ معبودهای دیگرِ همراه با الله و خالصانه کردن الوهیت فقط برای او – تعالی – است [۳۲].

و عبادت و افعال آنها [۳۳]از آن اموری است که خداوند در کتابش و از طریق پیامبرش [۳۴]آنها را امر فرموده است [۳۵]. اگر [این عبادت] برای غیر خدا – تعالی – انجام گیرد، آن دیگری، خدایی همراه با الله خواهد بود [۳۶].

اگر چنانچه آن فرد به آن معتقد نباشد، چه بخواهد یا نخواهد مشرک است [۳٧]. این امر به ایمان به افعال او [۳۸]- تعالی و تقدس – مانند آفرینش آسمانها و زمین، روز و شب، دادن روزی به بندگان و ادارۀ امور [۳٩]آنان اختصاص پیدا نمی‌کند. زیرا این امر توحید ربوبیت [۴۰]نام دارد که کفار اولیه به آن اقرار کرده‌اند [۴۱]. [چنانکه در سوره‌های یونس [۴۲]، زمر [۴۳]، زخرف [۴۴]، و سوره‌های دیگر [۴۵]آمده است] [۴۶]. بلکه معنای لغوی آن [۴٧]: فرمانبرداری و است [۴۸]. ازنظر شرعی معنای آن عبارت است از: امر خداوند به افعال بندگان از طریق تسلسل عرفی و اقتضای عقلی و اقوال آنان که [۴٩]مخصوص جلال و عظمت خداوند می‌باشد [۵۰]، مانند خواندن او [۵۱]- تعالی – برای کسب نفع یا دفع ضرر، امید به او، توکل بر او، ذبح قربانی و نذر [برای کسب خیر یا دفع شری [۵۲]که جز خدا کسی قادر به انجام آن نیست [۵۳].] و بازگشت و خضوع، همه این موارد مانند سجده، تسبیح و تهلیل مختص جلال خداوند هستند. همۀ مواردی که ذکر کردیم [۵۴]معنی [عبارت] [۵۵]لا إله إلا اللهاست [۵۶].

یکی از [دو توحید] [۵٧][ما را] از دیگری بی‌نیاز نمی‌کند [۵۸]. بلکه صحت هر یک از آنها به وجود دیگری بستگی دارد [۵٩].

[زمانی که] [۶۰]این [امر] را فهمیدیم و آن را دانستیم، صاحبان اندیشه‌های [مختلف] بر ما شوریدند و ما را متهم به بدعت آوری کردند و یهود و نصاری را کم [ضررتر] [۶۱]از ما و پیروانمان پنداشتند. ما با مخالفین [۶۲]در سایر انواع معاصی و مسائل اجتهادی نزاع نکرده‌ایم [۶۳]. اختلاف [۶۴]میان ما و آنها در این امر به وجود نیامده است. بلکه در انواع عبادت و شرک با هم اختلاف داریم [۶۵].

.[۲٩] در نسخه محقق آمده است: (أن ل‍ِ «لا اله إلا الله» معنی ...) اما لام در نسخه‌های (الف)، (ب)، (ج) از قلم افتاده است. [۳۰] در نسخه محقق آمده است: (أن لا إله إلا الله) معنی اما در نسخه‌های (الف)، (ب) و (ج) آمده است: (معناها) [۳۱] در نسخه محقق عبارت (یخصها) ذکر شده است. اما در نسخه (ج) چنین لفظی وجود ندارد. [۳۲] به کتاب فتح المجید شرح کتاب التوحید (ج) ۱ ص ۲۰٩ تحقیق د. الولید الفریان، چاپ‌دار الصمیعی مراجعه شود. [۳۳] در نسخه محقق چنین آمده است: (و أن العباده و أفعالهم) اما در نسخه (الف) بر روی تاء مربوطه در العباده خط کشیده شده و چنین نوشته شده است: (وأن العباد وافعالهم). [۳۴] در نسخه محقق آمده است که: (أن العباده وافعالهم مما أمرهم به في کتابه وعلی لسان رسوله.) اما در نسخه (ج) چنین آمده است: (وأن توحید العباده هو إفراد العباد ربهم بأفعالهم التی أمرهم بها في کتابه وعلی لسان رسوله.) [۳۵] در نسخه اصل آمده است: (و إذا) اما در نسخه (الف) بر روی واو خطی کشیده شده است. [۳۶] در نسخه اصل آمده است: (صار ذلك الغیر إلهاً مع الله) اما در نسخه (ج) چنین آمده است: (صار ذلك تألیها للغیر مع الله). [۳٧] مقریزی می‌گوید: «شرک دو نوع است، شریک قرار دادن برای خداوند در ذات، اسماء، صفات و افعال او، وشرک در عبادت و تعامل با او، اگرچه آن فرد معتقد باشد که خداوند – سبحانه – در ذات و صفات شریکی ندارد». نگا: تجرید التوحید (ص ۶٩.) [۳۸] در نسخه محقق آمده است: (ولیست خاصه بالإیمان بأفعاله) اما در نسخه (ج) چنین آمده است: (ولیس التوحید خاصاً بإفراد الله بأفعاله.) [۳٩] در نسخه محقق آمده است: (و تدبیره امورهم) اما در نسخه (ب) این عبارت چنین نوشته شده است: (و تدبیر امورهم). [۴۰] مقریزی می‌گوید: «آن امری است که همه مخلوقات اعم از مؤمن و کافر بر آن اتفاق دارند. و توحید الوهیت جداکننده راه مؤمنان از مشرکین است. به همین دلیل شعار اسلام (لا إلا إلّا الله) است. اگر این شعار «لا ربّ إلّا الله» می‌بود، بی‌تردید نزد محققین قانع کننده نخواهد بود». نگا: تجرید التوحید ص ٧ – شیخ الإسلام محمد بن عبدالوهاب می‌گوید: «کافر و مسلمان [هر دو] به توحید ربوبیت اقرار می‌کنند. اما توحید الوهیت جدا کننده بین کفر و اسلام است. پس باید هر مسلمانی آن دو را تشخیص دهد». نگا: الدرر السنیه لابن القاسم (۲/۶۳) چاپ دوم، ۱۳۸۵ ه‍. ق. [۴۱] در نسخه محقق آمده است: (لأن هذا یسمی توحید الربوبیه الذی أقربه الکفار الأولون.) اما در نسخه (ج) چنین آمده است: (لأن هذا قد أقرّ به الـمشرکون ولم یدخلهم فی الإسلام ویسمی توحید الربوبیه.) [۴۲] خداوند می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ٣١[یونس: ۳۱]. [۴۳] خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ[الزمر: ۳۸] [۴۴] خداوند می‌فرماید: ﴿﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡعَلِيمُ٩[الزخرف: ٩]. [۴۵] خداوند می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ٨٧[المؤمنون: ۸۶-۸٧] [۴۶] عبارت داخل کروشه در نسخه (ج) یافت نشد. [۴٧] در نسخه محقق چنین آمده است: (أنما معناها لغه: الذل والخضوع) اما کلمه (إنما) در نسخه (ج) ذکر نشده است. در نسخه‌های (الف) و (ب) هم به جای (إنما)، عبادت «وإنَّ» ذکر شده است. [۴۸] به کتاب (الجامع لأحکام القرآن) (ج) ۱ ص ۲۲۵ مراجعه کنید. شیخ عبدالله أباطین می‌گوید: «عبادت از نظر لغوی به معنای ذُلّ و فروتنی است. چنانکه گفته می‌شود: (بعیر معبّد) شتر خوار شده که به معنای مذلل یعنی خوار شده است. و طریق معبِّد: راه همواره که به راهی گفته می‌شود که بسیار روی آن راه رفته باشند». نگا: (مجموعه التوحید النجدیه) ص (۲۲٧) چاپ ۱۴۱٩ ه‍. ق. [۴٩] در نسخه محقق آمده است. (وأقوالهم المختصه) اما در نسخه (ب) این عبارت به صورت (و أقوالها) آمده است. [۵۰] شیخ عبدالله أباطین /می‌گوید: «در تعریف عبادت ازنظر شرعی، عبارت‌های آنان [علما] مختلف است. در حالیکه معنای آن یکی است. گروهی از آنها معتقدند: که عبادت نهایت دوست داشتن همراه با نهایت فروتنی است» همچنین می‌گوید: «گروهی در تعریف عبادت گفته‌اند: آنچه که آنها را بدان امر کرده است که از طریق تسلسل عرفی و اقتضای عقلی نباشد. گذشتگان از تفسیر عبادت به اطاعت یادکرده‌اند. بدین ترتیب انجام واجبات و مستحبات و ترک منهیات و مکروهات در آن داخل می‌شود». نگا: (مجموعه التوحیدالنجدیه) ص (۲٧۲، ۲٧٧.) چاپ ۱۴۱٩ ه‍. ق. انتشارات الداره. [۵۱] در نسخه محقق آمده است: (کدعائه تعالی) اما در نسخه (الف) و (ب) این عبارت به صورت (کدعاء الله) آمده است. [۵۲] در نسخه محقق این عبارت چنین آمده است: (لجلب خیر أو دفع شر) اما در نسخه (الف) به صورت (ولجلب خیر أو دفع ضر) و در نسخه (ب) (لجلب نفع أو دفع ضر). [۵۳] درنسخه (ج) عبارت بین دو کروشه وجود ندارد. [۵۴] در نسخه محقق (ممّا) در عبارت: (فکل ذلك مما قدمناه) ذکر نشده است. اما این لفظ در نسخه‌های (الف)، (ب) و (ج) ذکر شده است. [۵۵] این عبارت در نسخه اصل چنین آمده است: (هو معنیلا إله إلا الله) اما در نسخه محقق که از روی نسخه‌های (الف)، (ب) و (ج) تصحیح شده است این عبارت چنین آورده شده است: (هومعنی قول لا إله إلا الله). [۵۶] امام طبری در تفسیر (لا إله إلا الله) می‌گوید: «تنها معبودی که شایسته و سزاوار الوهیت است و تو و مخلوقات حق عبادت او را دارید، الله است.) نگا: (جامع البیان فی تفسیر القرآن) تحقیق دکتر عبدالله الترکی، (۲۱/۲۰۸.) [۵٧] در نسخه اصل و نسخه (الف) به صورت (أحد التوحید) آمده است. [در حالیکه در متن تحقیق آن را به صورت (أحد التوحیدین) آورده است] مترجم. [۵۸] در نسخه محقق این کلمه به صورت (لایغنی) و در نسخه (الف) به صورت: (ولا ینفی) و در نسخه (ب) به صورت (ولاینفع) آمده است. [۵٩] توحید الوهیت شامل توحید ربوبیت می‌شود نه بالعکس و توحید ربوبیت مستلزم توحید الوهیت است. نگا: شرح الطحاویه ص ۳۳ و و تیسیر العزیز الحمید ص ۱٧. [۶۰] این کلمه در نسخه محقق به صورت (فلمّا) و در نسخۀ (ج) (لمّا) آمده است. [۶۱] در نسخه محقق این عبارت چنین آمده است. (وجعلوا الیهود والنصاری أخفّ منا [شراً]) در حالیکه در نسخه‌های اصل، (ب) و (ج) لفظ (شراً) حذف شده است و در نسخه (الف) چنین آمده است: (وجعلوا الیهود و النصاری شراً أخفَّ منّا) و در حاشیه (الف) علامت (صح) نوشته شده است. [۶۲] در نسخه محقق عبارت (العدو) و در نسخه (ج)، (المخالف) آمده است. [۶۳] در نسخه اصل این کلمه به صورت (لم نتنازع) آمده است. در حالیکه در حاشیه نسخه (الف) و نسخه‌های (ب) و (ج)، این عبارت چنین آمده است: (ولم ننازع.) [۶۴] در نسخه اصل این عبارت چنین آمده است: (لم یجر الاختلاف ...) اما در نسخه (ب) لفظ اختلاف بدون (الف) و لام ذکر شده است. [۶۵] شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌فرماید: «اختلاف ما و این غالیان درمسائل نظری پوشیده اجتهادی که دلیل آن پنهان می‌ماند نیست. بلکه نزاع ما بر سر قراردادن حق خالص خداوند – تعالی – از قبیل دعا، دوست داشتن، خوف، امید، استغاثه و غیره برای اولیاء و صالحین است. این از اموری است که ضرورتاً از دین اسلام دریافت می‌شود که جز خداوند – تعالی – کسی استحقاق آنها را ندارد و کسی که مقداری از این نوع [عبادات] را به غیر خدا اختصاص بدهد، او کافر و مشرک است». نگا: الأسنه الحداد فی ردّ شبهات علوی الحداد، نوشته ابن سحمان، ص ۱۶۰.