الوهیت در پرتو قرآن و سنت

فصل [۲۶۲] انواع شرک

فصل [۲۶۲] انواع شرک

شرک دو گونه است: شرک اکبر که دارای انواع [۲۶۳][مختلفی] است که از میان آنها می‌توان به شرکی که در صفحات پیشین بیان کردیم اشاره کرد. و شرک اصغر مانند ریا و شهرت، چنانکه در صحیح مسلم از أبوهریره – س– از پیامبر – ج– روایت می‌کند که خداوند – تعالی – فرمود: «أنا أغنی الشرکاء عن الشرك من عمل عملاً أشرك معی فیه غیری ترکته وشرکه» «من بی‌نیازترین شریکان از شریک هستم. کسی که در کاری غیر مرا با من شریک قرار بدهد او را با شرکش وامی‌گذارم» [۲۶۴]. نمونه دیگر شرک [اصغر] قسم خوردن به غیر خداست. زیرا ابن عمر – بما – از رسول خدا – ج– روایت می‌کند: «من حلف بغیر الله فقد أشرك» «هر کسی که به غیر خدا سوگند بخورد، بی‌تردید شرک ورزیده است» [۲۶۵]امام احمد، أبوداود، ترمذی و حاکم آن را روایت کرده‌اند و حاکم و ابن حبان آن را صحیح دانسته‌اند [۲۶۶].

پیامبر – ج– همچنین می‌فرماید: «إن الله ینهاکم أن تحلفوا بآبائکم فمن کان حالفاً لیحلف بالله أو لیصمت». «در حقیقت خداوند شما را از اینکه به پدرانتان سوگند بخورید برحذر می‌دارد پس هر کسی که سوگند می‌خورد باید به خداوند قسم یاد کند یا سکوت پیشه نماید» [۲۶٧]. امام [احمد] [۲۶۸]و ابوداوود از حدیث [ابن] [۲۶٩]عمر - ب- روایت کرده‌اند که مردی به پیامبر – ج– گفت: (ما شاءالله و ماشئت)اگر خدا بخواهد وتو بخواهی. پیامبر – ج– فرمود: «أتجعلنی لله نداً قل ما شاء الله وحده». «آیا مرا شریک خداوند قرار می‌دهی؟ بگو اگر خداوند به تنهایی بخواهد» [۲٧۰].

شرک اصغر باعث خروج از [۲٧۱]اسلام نمی‌شود. اما باید از آن و همه گناهان دیگر توبه نمود.

[۲۶۲] این کلمه از روی نسخه‌های (ب) و (ج) به متن افزوده شد و در نسخه اصل یافت نشد. [۲۶۳] ابن القیم – /– در نونیه (ص ۲۵٧) می‌گوید:
والشرك فاحذره فشرك ظاهر
ذا القسم لیس بقابل الغفران
از شرک پرهیر کن [یکی از انواع شرک] شرک ظاهر است، / این نوع [شرک] غیرقابل بخشش است.
وهوا اتخاذ الندّ للرحمن أیّاًکا
نَ من حجر ومن إنسان
و آن قراردادن شریک برای پروردگار است. [این شریک] اعم از سنگ یا انسان هر چه باشد.
یدعوه أو یرجوه ثم یخافه
و یحبّه کمحبه الدّیانِ
او را می‌خواند، به او امید می‌بندد پس از او می‌ترسد، او را همانند خدا دوست می‌دارد.
[۲۶۴] صحیح مسلم (شماره ۲٩۸۵) [۲۶۵] مسند أحمد (۲/۱۲۵)، ابوداوود (شماره ۲۳۵۱)، ترمذی (شماره ۱۵۳۵) حاکم [شماره ٧۲]، ابن حبّان (شماره ۱۱٧٧)، آن را روایت کرده‌اند، حاکم دربارۀ آن می‌گوید: (به شرط صحیحین، صحیح است)، البانی در إرواء الغلیل ( ۸/۱۸٩) آن را تصحیح کرده است. [۲۶۶] در نسخه محقق آمده است: (... أخرجه الإمام احمد و ابوداود و الترمذی، الحاکم صححه و ابن حبان) اما در نسخه (ب) و (ج) چنین آمده است: (... الحاکم و صحح ابن حبان.) [۲۶٧] صحیح بخاری (شمار ۶۶۴۶) و صحیح مسلم (شماره ۱۶۴۶.) [۲۶۸] کلمه (احمد) در نسخه اصل از قلم افتاده است. [۲۶٩] این کلمه درنسخه اصل ذکر نشده است. [۲٧۰] بخاری در الادب المفرد (شماره ٧۸۳)، احمد در مسند (شماره ۱۸۳٩)، ابن ابی شیبه درالمصنف (شماره ۶٧۴۲) بیهقی در السنن الکبری (۳/۳۰٧) (شماره ۵۸۱۲) از حدیث ابن عباس آن را روایت کرده‌اند. البانی در [سلسله الاحادیث] الصحیحه (۱۳٩) آن را حسن دانسته است. [۲٧۱] در نسخه محقق لفظ (من)، اما در نسخه (الف) و (ج) (عن) آورده شده است.