الوهیت در پرتو قرآن و سنت

فصل [۱۸۱] حکم سفر کردن به مکانی غیر از مساجد سه‌گانه

فصل [۱۸۱] حکم سفر کردن به مکانی غیر از مساجد سه‌گانه

به اجماع علماء به جز این سه مسجد، سفر به هیچ مسجدی حتی قباء هم جایز نیست. قصد رفتن به‌سوی آن از اماکن نزدیک مانند مدینه مستحب است. اما آهنگ سفر به سوی آن از دور مشروع نیست. به همین دلیل [۱۸۲]پیامبر - ج- هر روز شنبه پیاده یا سواره به سوی آن می‌آمد. آنگونه که در صحیحین آمده [عبدالله] ابن عمر نیز این کار را می‌کرده است [۱۸۳]. درست است که آن مسجد براساس تقوا بنا شده است، اما مسجد ایشان -ج- در بنا شدن براساس تقوا دارای شأن و جایگاه برتری است. همانگونه که در حدیث صحیح به روایت از ایشان آمده است که دربارۀ مسجدی که براساس تقوا تأسیس شده باشند سؤال شد پیامبر جواب داد: (این مسجد من [۱۸۴]. هر دو مسجد براساس تقوا ساخته شده‌اند. اما ایشان به این علت مسجد خودشان را برای این صفت اختصاص دادند که صفت در آن کامل‌تر است، ایشان در روز جمعه در مسجدشان به سر می‌بردند و روز شنبه به مسجد قبا می‌آمدند. با وجود اینکه سفر کردن به سوی مسجدی غیر از مساجد سه گانه از نظر شرعی ممنوع بود [۱۸۵]. علی رغم اینکه آمدن به سوی آن مسجد برای مردم آن منطقه گاهی واجب و زمانی مستحب است. در فضایل سفرکردن به قصد مساجد روایات بی‌شماری ذکر شده است. پس سفر کردن به سوی قبور بیشتر سزاوار منع کردن است. و عادت‌های فاسد فراوانی که پادشاهان و امثال آنها آن را به وجود آورده‌اند موجب تغییر آن نمی‌شود [۱۸۶].

احادیثی که دارقطنی درباره زیارت قبر ایشان – علیه الصلاة والسلام – آورده است، به اتفاق بیشتر علماء، دروغین و ساختگی هستند [۱۸٧]. از جمله آنها می‌توان به ابن الصلاح، ابن‌ الجوزی، ابن عبدالبرّ [۱۸۸]، ابوالقاسم السهیلی [۱۸٩]و استادش ابن العربی مالکی [۱٩۰]، شیخ تقی الدین [۱٩۱]و علمای دیگر اشاره کرد. فقط تعداد اندکی از آنها را ضعیف دانسته‌اند. از میان اصحاب سنن فقط دارقطنی آن را روایت کرده است و همۀ ائمه (دین) به خلاف آن معتقدند [۱٩۲]. واضح‌ترین حدیث در این باره از حدیث ابوبکر بزار و محمد بن عساکر می‌باشد [۱٩۳]. که علمای مصطلح الحدیث مانند قشیری، تقی الدین و دیگران آن را روایت کرده‌اند. چنانکه در حدیث صحیح آمده است پیامبر – ج– پس از آنکه [مسلمانان را] از زیارت قبر منع کرده بودند فقط اجازه زیارت را دادند [۱٩۴]. آن هم به شرط آنکه بدون آهنگ سفر باشد آن هم چنانکه گذشت بنابر احادیثی که درباره نهی از آن آمده است [۱٩۵].

[۱۸۱] این کلمه در نسخه (ج) نیامده است. [۱۸۲] در نسخه محقق که از روی نسخه‌های (ب) و (ج) تصحیح شده است، لفظ (لذلك) و در نسخه اصل (کذلك) آمده است. [۱۸۳] صحیح بخاری، حدیث (شماره ۱۱٩۳)، که مسلم: (۱۰۱۶)، در نسخه محقق آمده است: (کما فی الصحیحین) اما در نسخه (الف) آمده است: (کما فی الصحیح). [۱۸۴] مسلم آن را در صحیح خود به (شماره ۱۳٩۸) تخریج کرده است. [۱۸۵] در نسخه محقق لفظ (ممتنعاً) و در نسخه (ج) (ممنوعاً) آمده است. [۱۸۶] در نسخه (ج) لفظ (تنبیه) نیز اضافه شده است. [۱۸٧] شیخ الاسلام ابن تیمیه – /– در کتاب الردعلی الإخنائی. ص ٩٧ – ٩۸ می‌نویسد: (در میان احادیثی که با لفظ (قبره) روایت شده است در نظر اهل علم حدیث صحیحی وجود ندارد، صاحبان صحاح و سنن مورد اعتماد مانند سنن أبی داوود، نسائی، ترمذی و امثال آنان، و صاحبان این گونه مسانید مانند مسند احمد و دیگران به حدیثی که در آن ذکر زیارت قبر پیامبر باشد استناد نکرده‌اند پس چگونه ممکن است درمیان آن احادیث، حدیث‌های صحیحی باشند اما هیچکدام از ائمه دین و علمای حدیث آن را نشناخته باشند. [۱۸۸] در متن محقق آمده است: (و ابن الجوزی و ابن عبدالبر)، اما در نسخه (ج) آمده است: (و ابن عبدالبر و ابن الجوزی). [۱۸٩] وی عبدالرحمن بن عبدالله بن أحمد سهیلی می‌باشد که در سال ۵۰۸ ه‍. ق به دنیا آمد و در سال ۵۸۱ ه‍. ق در مراکش از دنیا رفت. از تألیفات وی: الروض الأنف في شرح السیرة النبویة لإبن هشام و غیره می‌باشد. نگا: الأعلام، للزرکلی (۳/۳۱۳.) [۱٩۰] وی امام مفسر، ابوبکر بن العربی محمد بن عبدالله اندلسی مالکی می‌باشد که در سال ۴۶۸ ه‍. ق به دنیا آمد و در سال ۵۴۶ ه‍. ق در فاس از دنیا رفت. نگا: شذرات الذهب (۴/۱۴۱.) [۱٩۱] در نسخه (ج) پس از لفظ (تقی الدین) کلمه (ابن تیمیه) افزوده شده است. [۱٩۲] درنسخه محقق آمده است: (والائمة کلهم یرون بخلافه) اما در نسخه (ب) لفظ (یروون) آمده است. [۱٩۳] در نسخه محقق که (از روی نسخه اصل و نسخه (الف) تصحیح شده است) این عبارت به صورت زیر آمده است: (وهی أجل حدیث روی في هذا الباب من حدیث أبی بکر البزار ومحمد بن عساکر ....). اما در نسخه به این عبارت بدین گونه نوشته شده است: (وأجل حدیث روی في هذا الباب حدیث أبی بکر البزار ومحمد ابن عساکر) در حالیکه همین عبارت در نسخه (ج) چنین آمده است: (وأجل حدیث روی في هذا حدیث أبی بکر البزاز ومحمد بن عساکر). شیخ الإسلام ابن تیمیه در (اقتضاء الصراط المستقیم) ص ۵۱۰ می‌گوید: «وأجل حدیث روی في ذلك ما رواه الدار قطنی وهو ضعیف باتفاق أهل العلم بالأحادیث الـمرویة في زیارة قبره، ....: (من زارنی وزار أبی ابراهیم الخلیل في عام واحد ضمنت له علی الله الجنه)، (من زارنی بعد مماتی فکأنّما زارنی في حیاتی، ومن حج ولم یزرنی فقد جفانی) ونحو هذه الأحادیث کلها مکذوبه موضوعه». «واضح‌ترین حدیثی که در این باره روایت شده است: روایت دارقطنی است که به اتفاق علمای حدیث این روایت‌ها درباره زیارت قبر ایشان ضعیف است). مانند این احادیث (هر کس مرا و پدرم ابراهیم خلیل را در یک سال زیارت کند خداوند بهشت را برای او تضمین می‌کند) (هر کس پس از مرگم مرا زیارت کند گویی مرا در [زمان] حیاتم زیارت کرده است). (هر کسی حج را به جای آورد اما مرا زیارت نکند، در حقیقت به من ظلم کرده است). احادیثی مانند این‌ها همگی دروغ و ساختگی هستند». [۱٩۴] بنابر حدیث ابوهریره – س– که روایت می‌کند پیامبر خدا فرمود: (زوروا القبور) قبرها را زیارت کنید. صحیح مسلم شماره ٩٧۶، ابن ماجه نیز این حدیث را به شماره ۱۵۶٩ با این لفظ در سنن خود آورده است. «زوروا القبور فإنها تذکرکم الآخرة» «قبرها را زیارت کنید که این زیارت آخرت را به یاد شما می‌آورد». [۱٩۵] به فصلی دربارۀ نهی طلب از مردگان و استغاثه از آنان مراجعه کنید.