فصل دعای فرد زنده برای مسلمانان دیگر
اما دعا کردن برای دیگران پیش خدا سنت است که از فرد زنده همه آنچه در توان دارد انتظار میرود و دعای [۱۳۶]مسلمانان برای یکدیگر مستحب است و احادیث صحیحی دربارۀ آن در صحیح مسلم و غیره آمده است [۱۳٧]. اگر آن دعا برای میت باشد، مورد تأکید است. پیامبر - ج- بعد از دفن مرده کنار قبر میایستادند و میفرمودند: «برای او ثبات و استقامت بخواهید [۱۳۸]که او حالا مورد سؤال قرار میگیرد» [۱۳٩]. میت پس از دفن به دعا نیازمندتر است، پس هنگامی که مسلمانان بر جنازۀ او حاضر شدند برای او دعا میکنند [۱۴۰]. [نه اینکه دعاکننده را وسیله قرار دهند] [۱۴۱]و به وسیله نماز خواندن بر او برایش شفاعت میکنند نه اینکه او را وسیله شفاعت خویش قرار دهند، مشرکان و بدعت گزاران گفتهای را که به آنان گفته شده بود به گونهای دیگر تغییر دادند. و دعا کردن برای او را به دعا کردن به وسیله او از دور یا نزدیک، استغاثه به وسیله او، و خواندن نام او در هنگام مصیبت و سختی تبدیل کردند. و کسی را که ملکوت و پادشاهی و حکومت بر همه چیز در دست اوست و به او پناه برده میشود و به کسی پناه نمیبرد، ترک کردند.
هدف از زیارت شرعی [قبور] را که پیامبر - ج- آن را برای احسان به میت و یادآوری آخرت به خود میت و اختصاص آن مکان برای دعا تبدیل کردند. حال آنکه دعا مغز عبادت است و حضور قلب و خشوع در آن در هنگام نماز، درمساجد و [هنگام سحر] [۱۴۲]بسیار عظیم است [۱۴۳].
اگر دعا برای سایر مؤمنان مشروع باشد [۱۴۴]، پس سزاوارترین مردم برای صلوات و درود فرستادن و دعا کردن برای او، پیامبر - ج- است. همچنانکه در حدیث صحیح از پیامبر – ج– آمده است که فرمودند: «هرگاه [صدای] مؤذن را شنیدید مانند آنچه او میگوید شما نیز بگوئید. سپس بر من درود بفرستید، پس بیتردید کسی که یک بار بر من درود میفرستد خداوند ده بار بر او درود خواهد فرستاد. سپس (وسیله) را برایمان از خدا بخواهید، که آن درجهای در بهشت است که شایسته نیست که جز برای بندهای از بندگان خدا باشد. امیدوارم که من آن بنده باشم. پس هر کس که وسیله را برای من از خدا بخواهد شفاعت من در روز قیامت برای او حلال خواهد بود [۱۴۵]» طلب شفاعت از بندگان در دنیا همان فعل سبب [۱۴۶]برای به دست آوردن شفاعت آنان برای او [طلب کننده] در روز قیامت خواهد بود. همچنانکه در قولی، [عمل] [۱۴٧]و اعتقاد آنها را برشمرده است [۱۴۸]. بلکه وسیله همراه با تحقق آن برای او [پیامبر] به خاطر اطلاع از قدر و ارزش و بالا بردن نام و ذکر او طلب میشود [۱۴٩]. و ثواب [این طلب] به ما برمیگردد، این همان دعای مأمور و جدا کننده بین دعای مطلوب پیامبر و دعایی است که از آنها نهی کرده است. تا جایی که اطلاع داریم، هیچ کدام از ائمه اربعه و دیگر علمای پیشین [۱۵۰]نگفتهاند که بعد از وفات پیامبر و دیگران از آنها طلب استغفار شده باشد آن گونه که اسماعیل بن اسحاق در المبسوط [۱۵۱]و قاضی عیاض در الشفا [۱۵۲]و المشارق [۱۵۳]و یاران دیگر امام مالک -/ [۱۵۴]- از ایشان نقل میکنند که فرمود: «جایز نمیدانم که کسی نزدیک قبر پیامبر [۱۵۵]- ج– بایستد و دعا کند [۱۵۶]. بلکه باید به ایشان سلام کرده و عبور نماید». همچنین در المبسوط از امام مالک روایت شده است: «برای کسی که از سفر برگشته است یا به سوی [مسجد] پیامبر – ج– آمده است اشکالی ندارد که [پیش] [۱۵٧]قبر پیامبر – ج– بایستد و بر او صلوات و درود بفرستد، و برای او، ابوبکر و عمر دعا کند». به او گفته شد که گروهی از مردم مدینه بدون آنکه از سفر برگشته باشند، یا به قصد او [زیارت مسجد مدینه] آمده باشند، هر روز یک یا چند بار این کار را میکنند، به پیش قبر میآیند بر او سلام میکنند و ساعتی به دعا میپردازند. [امام مالک] فرمود: این [امر] از هیچ کسی از فقهای بلاد اعم از صحابه و دیگران به من نرسیده است و [متأخرین] [۱۵۸]این امت اصلاح نمیکنند جز آنچه متقدمین آن اصلاح کردهاند [۱۵٩]. به اطلاع من نرسیده است که پیشینیان این امت چنین کاری را کرده باشند و چندین بار به پیش قبر آمده باشند بلکه این کار را جز برای کسی که از سفر یا به قصد [زیارت] آنجا میآمد، زشت و مکروه میدانستند [۱۶۰].
[۱۳۶] در نسخه محقق که از روی نسخههای (ب) و (ج) تصحیح شده است آمده است: «و دعوة الـمسلمین بعضهم لبعض» اما در نسخه اصل پس از کلمه «دعوه» لفظ «إذ» آمده است که در اینجا معنی ندارد. در نسخه (الف) هم کلمه (إذ) آورده شده اما روی آن خط کشیده شده است. [۱۳٧] در صحیح مسلم حدیث شماره ۲٧۳۲ و سنن ابی داوود حدیث شماره ۱۵۳۴ از ابی درداء سروایت شده است که گفت پیامبر - ج- فرمود: «ما من عبد مسلم یدعو لأخیه بظهر الغیب إلّا قال الـملك: ولك بمثل»: «هرگاه بندۀ مسلمانی در غیبت برادر مسلمانش برای او دعا کند، فرشتگان به او جواب میدهند. خداوند به تو نیز همانند آن را بدهد». لفظ حدیث از صحیح مسلم است. این مفهوم در صحیح مسلم حدیث شماره ۲٧۳۳ به صورت دیگری آمده است: «دعوة الـمسلم لأخیه بظهر الغیب مستجابه» دعای مسلمانان برای برادر مسلمانش در غیب او مستجاب است. [۱۳۸] در نسخه محقق آمده است: «اسألوا له التثبیت فإنه الآن یسأل» اما در نسخه (ج) پس از (اسألوا) عبارت «استغفروا لأخیکم و» اضافه شده است. [۱۳٩] ابوداوود در سنن خود به شماره (۳۲۲۱) آن را آورده است. حاکم نیز آن را در مستدرک (ج) ۱ ص ۳٧۰ آورده است. او میگوید: این حدیث به شرط اسناد صحیح است. ولی آن دو این حدیث را تخریج نکردهاند. [۱۴۰] در نسخه محقق آمده است: (فإذا قام الـمسلمون علی جنازته دعواله) اما در نسخه (ج) چنین آمده است (فإذا قام الـمسلمون علی جنازته دعوا الله له). [۱۴۱] در متن محقق در داخل کروشه چنین آمده است: [لابه] که از روی نسخههای (الف) و (ب) به متن افزوده شده است. [۱۴۲] عبارت [وقت الأسحار] که در متن محقق در داخل کروشه آمده است، در نسخه (ج) یافت نشد. [۱۴۳] در متن محقق چنین آمده است: (وقصدوا بالزیارة التی شرعها رسول الله جاحساناً إلی الـمیت وتذکیراً بالآخرة [فبدّلوا ذلك السؤال] الـمیت بنفسه ...) اما عبارت داخل کروشه از نسخه (ج) حذف شده است اما در نسخه (ب) به جای عبارت داخل کروشه، لفظ (بسؤال) آمده است. [۱۴۴] در نسخه محقق آمده است (وإذا شرع الدعاء لسائر الـمؤمنین ...)، اما همین عبارت در نسخه (ج) بدین گونه آمده است: (وإذا کان الدعاء مشروعاً لسائر الـمؤمنین). [۱۴۵] مسلم این حدیث را در صحیح خود به شماره (۳۸۴) آورده است. [۱۴۶] در نسخه محقق عبارت (إنما هو فعل السبب) آمده است. اما در نسخه (ج) همین عبارت به صورت (إنما هو فعل للسبب) آورده شده است. [۱۴٧] عبارت داخل کروشه در نسخه (ج) از قلم افتاده است. [۱۴۸] در نسخه محقق آمده است: (کما عدّ ...) اما در نسخه (ج) به جای لفظ «عدَّ» کلمه «طبق» آمده است. [۱۴٩] در نسخه محقق آمده است: (إنما سئلت له الوسیلة مع تحققها تنویهاً بقدره و...)، اما در نسخه «ب» به جای «سئلت» لفظ سألت آمده است. [۱۵۰] در نسخه محقق آمده است: (لم یذکر أحد من الأربعة ولا من غیر هم من ...) اما در نسخه (ج) (ولاغیر هم) آمده است. [۱۵۱] اسماعیل بن إسحاق الجهضمی الأزدی فقیه و مالکی مذهب متوفی به سال ۲۸۲ هجری میباشد. نگا: الأعلام: للزرکلی. [۱۵۲] قاضی عیاض بن موسی الیحصی عالم مغرب و امام اهل حدیث در زمان خودش بود وی متوفی به سال ۵۴۴ ه. ق. میباشد. نگا: الأعلام: للزرکی. [۱۵۳] در نسخههای اصل و (الف) به جای کلمۀ (المشارق)، (الشارق) آمده است. متن محقق را از روی نسخههای (ب) و (ج) تصحیح کردیم. [۱۵۴] در نسخه محقق آمده است: (وغیرهما من أصحاب مالك عنه ...)، اما در نسخه (ب) آمده است: (من أصحابه). [۱۵۵] در نسخه محقق آمده است: (عند قبر النبی – ج-) اما در نسخه (ب) آمده است: (عند القبر). [۱۵۶] در نسخه محقق آمده است: (و یدعو) اما در نسخه (ج)، این عبارت به صورت (یدعو) آمده است. [۱۵٧] در نسخه محقق آمده است: (أن یقف عند قبر النبی – ج-) اما در نسخه اصل به جای (عند) کلمه (علی) آمده است که البته نسخه محقق را از روی نسخههای (ب) و (ج) تصحیح کردیم. [۱۵۸] در نسخه محقق چنین آمده است: (ولایصلح [آخر] هذه الأمة إلا ...) که لفظ «آخر» از نسخه اصل حذف شده است. [۱۵٩] در نسخه (ج) این عبارت تکرار شده است. [۱۶۰] نگا: قاعدة في التوسل والوسیلة لابن تسمیه، ص (۱۳۰) تحقیق/ ربیع المدخلی. و الشفا للقاضی عیاض (۲/۶۶٧.)