نگاه حرام در اسلام

اهمیت حفظ نگاه:

اهمیت حفظ نگاه:

علامه ابن قیم در کتاب «الکافی» در این مورد بحث مفصلی دارد، ایشان می‌فرمایند: هر عمل فحشا نخست از چشم سرچشمه می‌گیرد، همانگونه که شعله‌های آتش که سر به آسمان می‌کشد، ابتدا از یک جرقه ناچیز آغاز می‌شود و به همین منظور مراقبت از چشم بسیار ضروری است [۱۷].

علامه ابن قیم در ادامه بحث می‌فرماید: هرکس از چهار اعضای ذیل مراقبت نماید، توانسته است دین خود را سالم نگهدارد: ۱- چشم. ۲- خیال و تصور. ۳- زبان. ۴- قدم، زیرا شیطان از همین رهگذرها در قلب انسان نفوذ کرده و موجبات بردبادی انسان را فراهم می‌سازد.

پس از آن علامه ابن قیم آن‌ها را مفصلاً بیان می‌فرماید: نخست از چشم آغاز کن، زیرا حفظ نگاه شرط حفاظت شرمگاه است، کسی که از رهگذر نگاه آزاد باشد به زودی به هلاکت خواهد رسید.

ایشان در ادامه می‌فرمایند: نگاه تیری است که هرگاه به سوی دیگری پرتاب شود، پیش از آن صاحب خود را هلاک می‌کند، کسی که برای بار اول نگاهش به زنی می‌افتد یکبار دیگر مینگرد تا شاید از تشنگی خود بکاهد، در صورتی که با هر بار نگریستن آن تشنگی شدت می‌یابد.

یکی از زیان‌های نگاه بد این است که بر چشم پرده‌ای را می‌پوشاند و از نور و درخشندگی آن کاسته می‌شود، دلهره و افسردگی بر قلب چیره می‌گردد. ثانیاً اگر هزار مرتبه بنگرد بازهم سیر نمی‌شود، بلکه برعکس مورد لعن و نفرین رسول الله قرار می‌گیرد. و در حین نگریستن از رحمت الهی دور می‌شود، یکی دیگر از زیان‌های آن از بین‌رفتن لذت و حلاوت طاعات و عبادات است. چنانکه در حدیثی که قبلاً متذکر شدیم آمده است که هرگاه انسان نگاهش را پس از نگریستن اول برگرداند، خداوند لذت حلاوت را در عبادت‌هایش ایجاد می‌کند، و برعکس کسی که نتواند نگاهش را کنترل کند، از لذت و حلاوت در عبادت محروم خواهد شد، یکی از زیان‌های آن اینست که چهره انسانی که در این بیماری آلوده است و افسرده و بی‌نور می‌شود.

زیان‌های که به آن‌ها اشاره شده، فقط به چشم‌چرانی زنان منحصر نمی‌شود، بلکه همه این زیان‌ها برای کسی نیز که به نوباوگان بی‌ریش هم با نگاه بد می‌نگرد تعلق می‌گیرد، مولانا اشرف‌علی در این مورد می‌فرماید: بعضی از مردم ادعا می‌کنند که ما به این بچه‌ها به عنوان فرزند خود می‌نگریم و با آن‌ها محبت می‌کنیم، اما باید آن‌ها بدانند که این یک فریب شیطانی بیش نیست.

علامه عبدالرحمان بن الجوزی در کتاب «تلبیس ابلیس» آورده اند که ابوعبدالله بن الجلا فرمودند: ایستاده بودم و به صورت یک نوجوان مسیحی که دارای چهره‌ای زیبا بود می‌نگریستم، ناگاه ابوعبدالله بلخی از کنار من گذر نمود و علت توقف من را جویا شد، گفتم: این صورت زیبا را می‌بینید که فردا در آتش جهنم سوزانده می‌شود؟ ایشان هردو دست خود را بر شانۀ من زدند و فرمودند: به زودی اثر این عملت را خواهید دید، پس از چهل سال قرآن را که حفظ داشتم یکباره فراموش کردم [۱۸].

ابوالادیان گفته است: با استاد خود ابوبکر دقاق نشسته بودم، در این هنگام نوجوانی زیبا از کنار ما گذشت، من شروع کردم به نگریستن به وی، استاد من فرمود: پسرم اثر این را خواهید دید، من تا بیست سال در همین فکر بودم، سپس شبی با همین تفکر خوابیدم، صبح بیدار شدم، دیدم که همه قرآنکریم را که از حفظ بودم فراموش کرده‌ام.

[۱۷] الکافی، ص ۲۰۴. [۱۸] تلبیس ابلیس، ص ۳۴۹.