نگاه حرام در اسلام

بخش یازدهم

بخش یازدهم

در این بخش از کتاب ۳۳ مورد از جوایز و پاداش‌هایی که در ازای حفظ نگاه و رعایت عفت به مسلمانان تعلق می‌گیرد، بیان می‌شود:

۱- لذت و حلاوت طاعت: «عَنْ أَبِى أُمَامَةَ عَنِ النَّبِىِّ جقَالَ: مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَنْظُرُ إِلَى مَحَاسِنِ امْرَأَةٍ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ يَغُضُّ بَصَرَهُ إِلاَّ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُ عِبَادَةً يَجِدُ حَلاَوَتَهَا» [۵۵].

ترجمه: «هر مسلمانی که نگاهش به زیبای‌هایی زن نامحرم بیفتد، و او نگاه خود را پایین بیندازد خداوند او را به یک عبادتی توفیق می‌دهد که حلاوتش را احساس می‌کند». تذکر: ملا علی قاری فرموده است: هدف از نگاه اول همان نگاه اتفاقی و غیر اختیاری است، وگرنه اگر کسی برای اولین بار با قصد و اراده بنگرد، از این پاداش قطعاً محروم خواهد شد، این غض بصر اشاره است به آیاتی که در این مورد نازل شده است: ﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡ[النور: ۳۰]. راستی لذت حلاوت ارتباط با الله چه نعمت عظیم و چه پاداش بزرگی است، به راستی که این نعمت از کالاهای دنیا و آخرت باارزش‌تر است، و آن هم در ازای یک عمل بسیار ساده و آسان. مولانا رومی در مثنوی فرموده است:

نیم جان بستاند و صد جان دهد
آنچه در وهمت نیاید آن دهد
نی همین ملک جهان دون دهد
بلکه صدها ملک گوناگون دهد

گفته‌اند: مالک بن دینار در مسیر راه با یک کنیزی که با خدمتگذاران خود عبور می‌کرد برخورد نمود، ایشان فرمودند: این کنیز را در عوض چهار درهم می‌توانم بخرم، زن گمان کرد شاید دیوانه است او را پیش مالک خود ببرم تا او را تماشا کند، گفت: آیا دوست داری با من بیایی پیش مالک من، چون آنجا رسید وحرفش را تکرار نمود، آقای کنیز هم او را دیوانه تصور کرد، گفت: شما این را به چهار درهم می‌خرید در حالی که من او را به یک قیمت گرانی خریده‌ام، ایشان فرمودند: جنس معیوب باید ارزان باشد، آقا گفت: کنیز من چه عیب‌هایی دارد؟ فرمود: این زن همیشه ادرار و مدفوع از زیر شکمش خارج می‌شود، اگر تا یک ماه دندان‌هایش را نشوید، بدبو و متعفن می‌شوند و شما نمی‌توانید به او نزدیک شوید، اگر تا یک ماه استحمام نکند در اثر بدبویی نمی‌توانید نزدیک او شوید، اگر تا یک ماه استحمام نکند در اثر بدبویی نمی‌توانید نزدیک او بروید، هرگاه پیر و فرسوده می‌شود، همه کرشم‌های جوانی از بین خواهد رفت، سپس در خاک می‌رود آنجا بدبو و متعفن می‌شود، آقا گفت: آیا شما چنین زنی دارید که از این عیوب پاک باشد؟ فرمود: بله! حوران ما در بهشت از سایر عیب‌ها پاک و مبرایند، آن‌ها از ادرار و غیره پاکند، خوشبویی عرق‌شان از سایر عیب‌ها پاک و مبرایند، آن‌ها از ادرار و غیره پاکند خوشبویی عرق‌شان از مشک بالاتر است، آن‌ها نه پیر می‌شوند و نه خواهند مرد، آن‌ها همیشه دوشیزه هستند و در انتظار ما نشسته‌اند، آن‌ها به مردان دیگر هیچگاه نگاه نمی‌کنند.

این حکایت در واقع درس‌های بسیار آموزنده‌ای به ما نشان می‌دهد، مولانا رومی راجع به بی‌اعتمادی زیبایی و جمال موقت دینوی چه خوش گفته است:

زلف جعد و مشکبار و عقل بر
آخر اودم زشت پیر خر

زلف‌های سیاهی که امروزه شما را به دیوانگی می‌کشد، زمان پیری به دم خر پیر می‌ماند، کوتاه سخن این که در ازای حفاظت نگاه حلاوت و لذت در طاعت و حوران بهشتی در آخرت و از همه بزرگتر دیدار الهی نصیب خواهد شد.

۲- قرب حق: در یک حدیث قدسی وارد شده است: «أنَا عِنْد المنْكَسِرَة قُلُوبُهُم» خداوند منان می‌فرماید: من به شکسته‌دلان نزدیک‌تر هستم، و این هم مسلم است که در اثر حفظ نگاه قلب انسان به آرمان‌هایش دست نیافته و پژمرده و شکسته می‌شود، از این رو طبق حدیث مزبور قرب خداوند به وی نصیب خواهد شد که شاید با هزاران نمازهای نافله و ذکر و اوراد نصیب نشود.

۳- شهادت معنوی: انسان مؤمن در اثر حفظ نگاه به شهادت معنوی نایل می‌گردد، مولانا تهانوی در تفسیر «بیان القرآن» در رابطه با شهادت و شهداء فرموده است: از اشاره برخی احادیث چنین برمی‌آید که بعضی از اولیاء الله در فضیلت شهادت نیز سهمی دارند، لذا مجاهدت‌هایی که موجب مردن نفس می‌شود، نیز یک شهادت معنوی تلقی می‌شود.

۴- سرعت در مسیر الهی: انسان در زمان حزن و ناراحتی مسیر قرب الهی را چنان به سرعت می‌پیماید که در غیر اینصورت نمی‌تواند چنانکه علامه تهانوی به نقل از ابوعلی دقاق فرموده‌اند: انسان زمانی که با وجود خواهش نفس نگاهش را پیوسته حفظ می‌کند، نفسش را بسیار ناراحت و غمگین می‌شود و در نتیجه آن طریق سلوک به سرعت طی خواهد شد.

۵- پرپرشدن قلب: زمانی که خداوند بر کوه طور تجلی فرمود آن کوه ریزه ریزه شد، عارف رویم آن را چنین تعبیر نموده است:

بر برون کوه چوز دنور صمد
پاره شد تا درونش هم زند

یعنی: کوه طور درونش را باز نموده تا همه اجزای درونی آن نیز از تجلی الهی بهره‌مند شوند، پس هرگاه مسلمان نگاهش را از زنان اجنبی و بچه‌های حسین حفظ می‌کند و قلب را نیز از تصور آن‌ها مصون می‌دارد، این قلب از شدت مجاهدت‌ها پرپر می‌شود تا این که نور الهی در اعماق آن تجلی می‌کند و به مقام قرب الهی دست می‌یابد.

۶- شهادت باطنی: شهادت ظاهری فقط یک بار حاصل می‌شود، ولی در مجاهدت‌ها باید عمری را سپری نمود، بدین جهت پیامبر اکرم جهاد با کفار را جهاد اصغر و جهاد با نفس را جهاد اکبر نامیدند، در جهاد اصغر هر مسلمانی که خونش در راه الله تعالی ریخته می‌شود همه مردم آن را مشاهده می‌کنند، ولی شمشیر دستورات الهی که همواره بر گردن یک مسلمان نهاده شده و نفس او را می‌کشد، هیچ کسی غیر از خداوند علیم و خبیر آن خون‌های ریخته‌شده را نمی‌بیند، زمانی که زنی زیبا از کنار تو می‌گذرد و تو به خاطر این که به خدا عشق ورزیده‌ای با وجود تقاضای نفس چشمانت را پایین می‌اندازی، این عمل شاید در تمام عمر از مردم پوشیده بماند، اما در علم الهی بایگانی شده است، او می‌بیند که بنده اش به خاطر رضای او تمام عمر خون دل نوشیده است، زخم‌های قلبت در محضر الهی از خورشید هم واضح‌تر خواهد بود.

۷- دلشکستگی: کسی که همواره نگاهش را از چشم‌چرانی باز داشته است او در طول زندگی دل‌شکسته و غمزده است و با این قلب به دعا و مناجات می‌پردازد، در این دعاها لذت ویژه و اثرات خاصی وجود دارد و نیایش او با سوز و گداز خاصی به بارگاه احدیث می‌رسد و تمامی حجاب‌ها درهم می‌زند.

آتش‌کده است باطن سعدی زسوز عشق
سوزی که در دلست در اشعار بنگرید

۸- نرمش قلب: در اثر مجاهدات پی در پی قلب انسان نرم می‌شود، و اینگونه قلب‌ها صلاحیت بیشتری برای تقبل نور هدایت پیدا می‌کنند، مولانا رومی در این مورد فرموده است:

ور به عقل ادراک دین ممکن بودی
قهر نفس از بهر چه واجب شدی

آیۀ مبارکۀ ذیل نیز همین مطلب را دنبال می‌کند:

﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَا[العنکبوت: ۶۹].

ترجمه: «کسانی که در راه ما مجاهدت می‌کنند آن‌ها را به راه‌های سعادت هدایت می‌کنیم».

۹- نور تقوی: نور تقوی از مقاومت در برابر تقاضای نفس و غرایز در قلب انسان درخشان می‌شود، و تقوی عملی است که انسان را به بهشت واصل می‌کند، ﴿وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ ٤١[النازعات: ۴۰-۴۱].

ترجمه: «کسی که نفسش را از خواه‌شان باز داشته و از خداوند می‌ترسد، همانا بهشت برین جایگاه اوست».

مولانا رومی در این مورد فرموده است:

شهوت دنیا مثال گلخن است
که از او حمام تقوی روشن است

یعنی: خواهشات نفسی و غرایز جنسی همچون زغال و هیزم‌هایی است که برای گرم‌نمودن آب حمام افروخته می‌شود، لذا به وسیلۀ سوختن این خواهش‌ها در تقوی حرارت و نور پیدا می‌شود، اگر طبق خواهش‌های نفس عمل شود، این کار مترادف است با خوردن زغال و هیزم، در حالی که زغال و هیزم خوردنی نیستند، سوختنی می‌باشند.

۱۰- چشم‌چرانی: در اثر چشم‌چرانی چشم‌ها بی‌رونق و پژمرده به نظر می‌آیند، چنانکه واقعۀ حضرت عثمان را با آن شخصی که چشمش به زنی افتاده بود و در محضر عثمان حضور یافت، متذکر شدیم، همچنان در چشمان یک فرد متقی و با عفت نور و رونق می‌درخشد.

۱۱- حفاظت نگاه: در اثر حفاظت نگاه و رعایت تقوی نیروی درونی و معنوی خاصی در انسان به وجود می‌آید، مولانا تهانوی فرموده است، اگر یک فرد متقی و پرهیزگار کامل در خلوت نشسته باشد، و یک زن بی‌عفت بخواهد به زور چشمان او را باز کند و خود را به او نشان دهد، او می‌تواند بینایی چشمش را کنترل نماید، شاید یک صورتی نازیبا در نظرش مجسم شود، اما زیبایی و جمالش را نمی‌بیند، درست مانند کسی که در وسط چهار راه ریسمان به گردنش داده‌اند تا به دار بیاویزند او تمامی اشیای دنیا را می‌بیند، اما بسیار بی‌رونق.

۱۲- ولایت خاصه: شاه ولی الله دهلوی فرموده است: در عوض صبر و شکیبایی بر نگاه بد و خواهش‌های جنسی ولایت خاصه نصیب می‌شود، بدین جهت کسی که به علت بیماری غریزۀ جنسی ندارد نمی‌تواند از ولایت عامه فراتر قدم بگذارد، چون او با مشکلات و مجاهدت‌ها دچار نمی‌شود.

پیامبر اکرم جصحابۀ کرام را از اخته‌کردن منع فرمودند، چون این تدبیر برای نجات از گناه جایز نیست، ۷ مردانگی آنست که با نفس شیطان مقابله و در مقابل حملات آن دو مقاومت نشان داده شود. مولانا رومی فرموده است:

خلق اطفالند جز مست خدا
نیست بالغ جز رهیده از هوی
تا هوی تازه است ایمان تازه نیست
کین هوی جز قفل آن دروازه نیست

۱۳- افزایش نور: انسان وقتی که بارها نگاهش را از چشم‌چرانی باز می‌دارد، نفسش به همان اندازه نور افزایش می‌یابد، مولانا تهانوی فرموده است: زمانی که جسم انسان در راه خدا خسته می‌شود، در قلب نور ایجاد می‌شود. حکیم محمد اختر فرموده‌اند: هراندازه توپ را بر زمین با نیروی بیشتری بزنید همانقدر بلندتر می‌پرد. تقاضاهای نفس نیز هراندازه با نیروی قوی‌تری زیرپا شود، همانقدر به مقام‌های بلندتر می‌رسد و قرب الهی را به دست می‌آورد [۵۶].

۱۴- سعادت دنیا و قیامت: توفیق به اتباع احکام الهی نصیب می‌شود، بدیهی است سعادت دنیا و آخرت در عوض اطاعت از اوامر و احکام الهی حاصل می‌شود.

۱۵- تقویت روح: حفظ نگاه سبب تقویت روح و سرور و خوشحالی قلب می‌شود، همانگونه که آزادگذاشتن نگاه قلب را ضعیف و ناراحتی آن را افزایش می‌دهد.

۱۶- انس با خدا: انس به خدا نیز در نتیجه رعایت عفت و حفاظت نگاه به وجود می‌آید، همانگونه که آزادگذاشتن آن سبب وحشت و دلهره می‌شود.

۱۷- فراست صادقانه: فراست صادقانه حاصل می‌شود چنانکه بزرگان فرموده‌اند: هرکس ظاهرش را با اتباع سنت آراسته نماید، باطنش را مراقبه مشغول دارد، نگاهش را حفظ نماید، نفسش را از شهوت‌ها محفوظ نماید و خود را به خوردن حلال عادی نماید، فراست و بصیرت درونی این شخص هرگز اشتباه نخواهد کرد.

۱۸- شجاعت: کسی که بر غرایز جنسی و خوا‌هش‌های نفسانی خود تسلط داشته باشد، شجاعت به او نصیب می‌شود، خداوند به این شخص بصیرت کامل نصیب خواهد کرد، در برخی از آثار آمده است: «أَنَّ الَّذِي يُخَالِفُ هَوَاهُ يَفْرَقُ الشَّيْطَانُ مِنْ ظِلِّهِ» ترجمه: «کسی که بر هوای نفسانی تسلط داشته باشد شیطان از سایه او می‌هراسد».

۱۹- آزادی قلب: قلب این شخص از بند شهوت آزاد خواهد شد.

۲۰- بسته‌شدن دروازه جهنم: یکی از دروازه‌های جهنم بسته می‌شود.

۲۱- جلوگیری از نفوذ شیطان: کسی که از نگاه بد محفوظ بماند، شیطان نمی‌تواند بر او تسلط داشته باشد و در قلب و عروق او نفوذ نماید، و در غیر اینصورت در اعماق قلب انسان نفوذ خواهد کرد.

۲۲- فراغت: این شخص می‌تواند برای مصالح دینی و دنیوی خود فراغت حاصل کند، زیرا نگاه بد انسان را از ذکر الهی غافل خواهد کرد: ﴿وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا[الکهف: ۲۸]. ترجمه: «از کسی که خداوند قلبش غافل نموده و او از خواهشات نفس خود پیروی می‌کند و کارش از کار در رفته اطاعت مکن».

۲۳- مهریه حوران بهشت: حفظ نگاه مهریه حوران بهشت است.

۲۴- لذت‌بخشیدن به معاشرت‌ها: حفظ نگاه حسن معاشرت را برای هردو همسر لذیذ و خوشگوار می‌کند، ولی کسی که به بدنگاهی عادت کرده است، صرفاً از چشم‌چرانی به زنان دیگر لذت می‌برد.

ألم تر أن العين للقلب رائد
فما تألف العينان فالقلب ألف

چشم‌ها نماینده قلب است هرآنچه را چشم بپسندد قلب نیز می‌پسندد.

۲۵- سرور جسمی: حفاظت نظر سبب سرور در جسم و به ویژه در چشم می‌باشد، همانگونه که بدنگاهی جسم چشمان را مضمحل و ضعیف می‌گرداند.

۲۶- توفیق علمی: انسان با عفت و با تقوی به علم توفیق خواهد یافت، چنانکه امام شافعی فرموده است:

شكوت إلي وكيع سوء حفظي
فأوصاني إلى ترك المعاصي
فإن العلم فضل من إله
وفضل الله لا يؤتي لعاص

ترجمه: به استاد محترم وکیع از ضعف حافظه شکایت نمودم، ایشان به ترک معاصی توصیه نمودند، زیرا علم یک فضلی است از سوی خدا و فضل الهی به شخص گنهکار تعلق نمی‌گیرد [۵۷].

۲۷- بی‌بوشدن لباس‌ها: در اثر حفاظت از بدنگاهی لباس‌ها بوی نمی‌گیرد، حتی شاید خوشبویی نیز ایجاد شود..

۲۸- وسعت و برکت در مال و فرزندان: در اثر حفظ نگاه در رزق انسان وسعت و در اولاد برکت حاصل می‌شود، و در اثر بدنگاهی رزق تنگ و در اولاد بی‌برکتی به وجود می‌آید.

۲۹- تقویت نسبت: در اثر حفاظت نظر نسبت صاحب نسبت قوت می‌گیرد و در صورت ابتلاء به این بیماری همان نسبت قبلی نیز زایل خواهد شد.

۳۰- توفیق عبادت: در اثر حفاظت نظر توفیق عبادت‌های جدیدی حاصل شده و در اثر بدنگاهی توفیق عبادت‌های قبلی نیز سلب می‌شود و این خود یک مصیبت بزرگی است، زیرا هدف خلقت انسان فقط در عبادت الهی خلاصه می‌شود: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦[الذاریات: ۵۶]. «و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم». بدیهی است رعایت عفت و حفاظت نگاه یک عامل بزرگ در ایجاد معرفت و ارتباط با الله است، خداوند به فضل خود همه ما را از این بیماری مهلک نجات داده و معرفت و شناخت خود را نصیب بگرداند و ما را از معرفت و رضای خود نصیبی وافر عطاء فرماید.

۳۱- مولانا رومی فرموده است:

نیم جان بستاند و صد جان دهد
آنچه در وهمت نیاید آن دهد

خداوند از انسان در مجاهدت‌ها نیم جان می‌گیرد و در عوض آن صد جان به او می‌بخشد، از آن هم فراتر نعمت‌هایی می‌بخشد که در وهم و خیال انسان هم خطور نکرده است.

نی همه ملک جهان دون دهد
بلکه صدها ملک گوناگون دهد

نه تنها نعمت‌ها و سامان‌ها مادی دنیا می‌بخشد، بلکه ده‌ها نعمت معنوی می‌بخشد، فقط شرط اینست که طبق رضای او زندگی کنیم و رضای نفس خود را در رضای او قربان کنیم.

۳۲- هر مسلمانی که با حفاظت چشم خود به آرزوهای قلب خود پشت پا می‌زند، خداوند در عوض این مجاهدت‌ها قلبش را با محبت خود و مملو می‌فرماید، و در کلام و سخن او نیز تأثیر می‌گذارد که به وسیله او قلب‌های دیگران نیز به سوی الله متوجه می‌شود، خاصۀ آن جوانی که در آغاز جوانی و نوباوگی خود کمر به اطاعت فرامین الهی بسته و جوانی خود را فدای دستورات الهی بنماید. بنابراین، قربانی‌کردن خواهش نفس وقتی که خلاف دستور شریعت باشد و مقاومت در مقابل یورش خواهش‌های آن چنان جهاد بزرگی است که مسلمان باید در تمام عمر با آن دست و پنجه نرم کند، ولی در عوض این جهاد بزرگ چنان قلب پرحرارت بوی عطا می‌شود که نسیم آن مشاع او را معطر می‌کند، حتی کسانی که با او همنشین می‌شوند، محبت و عشق الهی را در مجلس او احساس می‌کنند.

شاه ولی الله دهلوی فرمود: من در سینه خود قلبی دارم دردمند که مروارید‌های محبت الهی در آن ریخته شده است، با این قلب سرشار از محبت الهی کیست در زیر آسمان کبود و بر روی این زمین خاکی که ریاستش از ریاست من وسیع‌تر باشد؟!.

[۵۵] به روایت طبرانی و احمد به نقل از مرقات. [۵۶] بیماری‌های روحی و علاج آن‌ها، ص ۵۸ – ۷۲. [۵۷] فوائد غض البصر: اثر ابوحذیفه.