پارهای از آداب و شرایط قبولی دعا [۱۵]
استخاره گونهای دعاست، و قبولی آن نیز شرایط و آداب خاصی دارد، نخستین شرط آن این است که استخارهکننده تلاش کند از روزی حلال بخورد.
در روایات زیادی آمده است، هرکس که خورد و نوش او از راه حرام به دست آمده باشد به دعای او توجهی نمیشود.
حضرت ابوهریرهسمیگوید: پیامبر خداصفرموده است: هان! ای مردم! بدانید که خداوند پاک و پاکیزه است و جز پاکی و پاکیزگی چیزی دیگر را نمیپذیرد، خداوند مؤمنان را به همان چیزی فرمان داده است که پیامبران را بدان فرمان داده و فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِيمٞ ٥١﴾[المؤمنون: ۵۱].
«ای پیغمبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کارهای شایسته دهید، بیگمان من از آنچه انجام میدهید آگاهم».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ١٧٢﴾[البقرة: ۱۷۲].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از چیزهای پاکیزهای بخورید که روزی شما کردهایم و سپاس خدای را بجا آورید، اگر او را پرستش میکنید».
«سپس در بارهی کسی سخن گفت که به سفر طولانی رفته است و با سر و صورتی ژولیده و غبارآلود، دست به سوی آسمان بلند میکند و یا رب، یا رب میگوید، در حالی که خوراک، نوشیدنیاش و پوشاکش از حرام بوده است و اصلاً با حرام پرورش یافته است، پس چگونه دعایش قبول میشود!» [۱۶].
حافظ ابن رجب حنبلی میگوید: پیامبر خداصدر این حدیث به آداب دعا و اسبابی که باعث اجابت و یا مانع از اجابت دعا میشود، اشاره فرموده است، حضرت چهار عامل از عوامل اجابت دعا را در این حدیث بیان فرموده است:
۱- طولانیشدن سفر، چرا که سفر، خود جایگاه اجابت دعاست، در این باره ابوهریرهساز رسول اکرمصنقل میکند:
«ثَلاَثُ دَعَوَاتٍ مُسْتَجَابَاتٌ لاَ شَكَّ فِيهِنَّ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ وَدَعْوَةُ الْمُسَافِرِ وَدَعْوَةُ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ».
«سه گونه دعاست که حتماً مستجاب خواهد شد، و در اجابت آن هیچ شکی نیست، دعای مظلوم، دعای مسافر و دعای پدر در حق فرزندش».
پس هرگاه سفر طولانی شود، امکان اجابت دعا بیشتر خواهد شد، چرا که غربت طولانی و فاصلهی زیاد از خانواده، موجب دل شکستگی و تاب و تحمل دشواریها و فشارهای بسیار میشود، دل شکستگی از بزرگترین عوامل اجابت دعاست. از این رو هرگاه پیامبر خداصبرای نماز و دعای استسقاء بیرون میرفت، با حالتی فروتنانه و ژولیده و متواضعانه میرفت [۱۷]، همچنین چادر خویش را از یک رو به روی دیگر برمیگرداند تا بدین وسیله نهایتِ فروتنی و کرنش خویش را در برابر پروردگارش به نمایش گزارد.
پیامبر خداصفرموده است:
«هَلْ تُنْصَرُونَ وَتُرْزَقُونَ إِلاَّ بِضُعَفَائِكُمْ» [۱۸].
«مگر غیر از این است که شما با ناتوانان و درماندگانتان یاری میشوید و روزی داده میشوید»؟
رسول اکرمصبه ابوذرسفرمود:
«وصل على الجنائز لعل ذلك أن يحزنك، فإن الحزين في ظل الله» [۱۹].
«ای ابوذر! بر جنازهها نماز بگزار، شاید این کار تو را غمگین سازد، زیرا که انسان غمگین زیر سایهی خداست».
خداوند فرموده است:
﴿وَلَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ١٢٣﴾[آلعمران: ۱۲۳].
«خداوند شما را در بدر پیروز گردانید و حال آنکه (نسبت به کافران) ناچیز (و از ساز و برگ اندکی برخوردار) بودید، پس از خدا بترسید تا شکر (نعمت او را بتوانید) به جای آورید».
خداوند در سورهی انفال فرموده است:
﴿وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِيلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ ٱلنَّاسُ فََٔاوَىٰكُمۡ وَأَيَّدَكُم بِنَصۡرِهِۦ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٢٦﴾[الأنفال: ۲۶].
«(ای مؤمنان) به یاد آورید هنگامی را که شما گروه اندک و ضعیفی در سرزمین (مکه) بودید و میترسیدید که مردم شما را بربایند، ولی خدا شما را (در سرزمین مدینه) پناه داد و با کمک و یاری خود، شما را (در جنگ بدر پیروز گردانید و) نیرو بخشید و غنایم پاکیزهای بهرهی شما کرد تا اینکه سپاسگزاری کنید».
بدینگونه، آن گروه اندک و تضعیف شده، به خاطر تواضع و فروتنی و دلشکستگی توانستند به عزت و نصرت و رزق و روزی درست یابند، لذا گفته شده است که: پوشش عزت و نصرت و بخششها، تنها شایستهی فروتنان و دلشکستگان است. بیگمان گناهی که باعث خضوع و فروتنی انسان در برابر خدا شود، محبوبتر از طاعتی است که انسان را به ناز و کرشمه و تظاهر وادارد، چون شکست، نصیب کسی میشود که به طاعت خویش فخرفروشی و تظاهر کند، خداوند منان میفرماید:
﴿لَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٖ وَيَوۡمَ حُنَيۡنٍ إِذۡ أَعۡجَبَتۡكُمۡ كَثۡرَتُكُمۡ فَلَمۡ تُغۡنِ عَنكُمۡ شَيۡٔٗا وَضَاقَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ ثُمَّ وَلَّيۡتُم مُّدۡبِرِينَ ٢٥﴾[التوبة: ۲۵].
«خداوند شما را در موقع زیادی یاری کرد و (به سب نیروی ایمان بر دشمنان پیروز گرداند و از جمله) در جنگ حنین که شما به کثرت خود و قلت دشمنان مغرور شدید و خداوند شما را در اوایل امر به خود رها کرد و دشمنان بر شما چیره شدند) بدانگاه که فزونی خودتان شما را به اعجاب انداخت (و فریفته و مغرور انبوهی لشکر شدید) ولی لشکریان فراوان اصلاً به کار شما نیامدند (و گره از کارتان نگشادند) و زمین با همهی وسعت خویش بر شما تنگ شد و از آن پس پشت کردید و پای به فرار نهاید».
۲- عامل دوم: ژولیدگی شکل و ظاهر و با گرد و غبار آلوده شدن، این حالت نیز نشانهی اجابت دعاست، چنانکه از رسول اکرمصنقل شده است:
«رُبَّ أَشْعَثٍ أَغبَرَ ذِي طمرين مَدْفُوعٍ بِالأَبْوَابِ لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللَّهِ لأَبَرَّهُ» [۲۰].
«چه بسا انسان ژولیده و غبارآلود و ژندهپوش و راندهشده از درها، اگر بر خداوند سوگند یاد کند، حتماً خداوند سوگندش را نافذ خواهد کرد».
۳- عامل سوم: دستها را به سوی آسمان برافراشتن و بدینوسیله ابراز نیازکردن که این عمل از آداب دعاست و باعث امیدواری اجابت آن میشود.
حضرت سلمانساز رسول اکرمصنقل میکند:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَيِيٌّ كَرِيمٌ يَسْتَحْيِي إِذَا رَفَعَ الرَّجُلُ إِلَيْهِ يَدَيْهِ أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْرًا خَائِبَتَيْنِ» [۲۱].
«بیشک خداوند بسیار باحیا و بخشنده است، هرگاه بندهای دستهایش را به سوی او دراز کند، شرمش میآید که آنها را دست خالی و ناکام برگرداند».
۴- عامل چهارم: پافشاری و تکرار ربوبیت پروردگار، این کار از بزرگترین عوامل اجابت دعاست و بهترین وسیلهای که میتوان با آن به اجابت دعا رسید، اما این سخن پیامبر خداصکه میفرماید:
«فَأَنَّى يُسْتَجَابُ لِذَلِكَ»«پس چگونه دعایش قبول میشود!».
استفهام، از روی تعجب و بعید دانستن امر، واقع شده است، محال بودن اجابت دعا و ممنوعیت آن از این سخن به دست نمیآید، فقط این مسئله از آن برداشت میشود که زیادهروی در حرام و تغذیه از آن، از جمله موانع اجابت دعاست، چرا که دعای کافر و فاجرِ مظلوم گاهی قبول میشود، در روایت آمده است که خداوند دعای مظلوم را، گرچه کافر باشد، رد نمیکند.
وقتی که شیطان از خداوند درخواست کرد که او را مهلت دهد، خداوند دعایش را پذیرفت. در قرآن میفرماید:
﴿قَالَ أَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ ١٤ قَالَ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ ١٥﴾[الأعراف: ۱۴-۱۵].
«(اهریمن) گفت: مرا تا روزی مهلت ده که (مردمان) برانگیخته میگردند، خداوند فرمود: تو از زمرهی مهلتیافتگانی».
همچنین خداوند خبر داده است که حتی درخواست مشرکان برای رهایی از ضرر و گرفتاری، پذیرفته میشود. اما آنان بعد از رهایی دوباره از پروردگارشان رویگردان میشوند و به شرکشان باز میگردند. خداوند میفرماید:
﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ٦٥﴾[العنکبوت: ۶۵].
«هنگامی که (مشرکان) سوار کشتی میشوند (و ترس و نگرانی بدیشان دست میدهد) خالصانه خدا را به فریاد میخوانند، سپس هنگامی که خدا آنان را نجات داد و سالم به خشکی رساند، باز ایشان شرک میورزند».
از این موارد در قرآن فراوان است.
در حدیث اشاره شده که زیادهروی در خوردن و نوشیدن و پوشاک و تغذیه از حرام، مانع اجابت دعا میشود و درهای آسمان را در برابر بنده میبندد. خداوند وهب بن منبه را مرحمت کند که چه زیبا فرموده است:
«مَنْ سرّه أن يستجيب الله له دعوته فليطب طعمته».
«هرکس که دوست دارد خداوند دعایش را قبول کند، پس باید تلاش کند که غذایش حلال و پاک باشد».
عبدالله بن عباسبمیگوید: این آیه نزد پیامبر خداصتلاوت شد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ حَلَٰلٗا طَيِّبٗا﴾[البقرة: ۱۶۸].
«ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید».
حضرت سعد بن أبی وقاصسبرخاست و عرض کرد: ای رسول خداصاز خداوند بخواه که مرا مستجاب الدعاء قرار دهد، پیامبر خداصفرمود: ای سعد! غذایت را پاکیزه و حلال گردان، آن وقت مستجاب الدعاء خواهی شد. قسم به ذاتی که جان محمد در دست اوست، یقیناً بندهای که لقمهی حرام را به درون شکم خود داخل میکند و با آن تغذیه میکند، تا چهل روز از او هیچ عملی پذیرفته نمیشود و بندهای که گوشت از او راه حرام رشد کرده و پرورش یافته است، به آتش جهنم سزاوارتر است» [۲۲].
بایستی به این نکتهی ظریف اندیشید که آدمی لقمهای به شکمش فرو میبرد [و میدانیم که در شک هیچ چیز پایدار نمیماند و زود از آن خارج میشود] ولی از ثمرهی دعا و قبولی اعمالش محروم میشود، چه بسا یک لحظه شهوتپرستی، اندوهی طولانی را به بار خواهد آورد».
[۱۵] برای اطلاع بیشتر به کتاب نقش دعا و نیایش در زندگی انسان نوشتهی مترجم مراجعه شود. [۱۶] درجهی حدیث حسن است و ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، احمد، بخاری آن را روایت کردهاند. [۱۷] صحیح بن حبان (۲۸۶۲) حافظ ابن حجر در فتح الباری: ج ۱۱، ص ۱۴۳، آن را حسن دانسته است. [۱۸] بخاری، شمارهی (۲۶۲۲). [۱۹] احیاء علوم الدین: ج ۴، ص ۱۵۲. عرافی میگوید: سند حدیث جید است. [۲۰] مسلم: ۲۶۲۲، ابن حبان: ۶۴۸۳. [۲۱] صحیح سنن ترمذی: ۳۸۰۹، ابوداود، امام احمد، ابن ماجه. [۲۲] ابن کثیر در تفسیر آیهی ۱۶۸ از سورهی بقره، آن را ذکر کرده است و هیچ توضیحی در بارهاش نداده است، هیثمی در مجمع الزوائد: ج ۱، ص ۲۹۱ ذکر کرده و افزوده است که طبرانی آن را در الـمعجم الصغیر روایت کرده است و در سندش کسی است که او را نمیشناسم.