استخاره در پرتو رهنمودهای پیامبر

تجرد در زمان استخاره

تجرد در زمان استخاره

ادب استخاره اقتضا می‌کند که شخص استخاره‌کننده در زمان استخاره، خویشتن را از بند هوای نفس پاک کنند و مانند کسی که مشتاق به شناخت خیر است از پروردگارش طلب کند، بعد از آنکه به انجام کاری معین تصمیم گرفته و عزم خودش را جزم کرده است، بایستی استخاره کند، چون در این صورت از خداوند می‌خواهد که با هوای نفس و آنچه مطابق میل او است، موافقت کند و رأی او را تأیید نماید و بر خواسته‌اش مهر تأیید بزند، زیرا او در این صورت مانند کسی است که نظر دوست یا خویشاوندش را در باره‌ی چیزی بخواهد و با او در مورد انجام یا ترک کاری، رایزنی و مشورت کند، در صورتی که قبلاً تصمیم خودش را برای انجام یا ترک آن کار گرفته است، ولی اکنون فقط به او اعلام می‌کند و بدین وسیله خودش را از سرزنش می‌رهاند و بس.

امام نووی/می‌گوید: «شایسته است که بعد از استخاره، آنچه را برایش انشراح صدر می‌شود انجام دهد [۱۳]. لذا شایسته نیست با تکیه بر شرح صدری که پیش از استخاره بوده است و مطابق میل و خواسته‌ی نفس اوست، آن را انجام دهد، بلکه بجاست استخاره‌کننده انتخاب خودش را رها سازد، اگر چنین نکند به او استخاره‌کننده گفته نمی‌شود، بلکه می‌توان گفت که: در طلب خیر و در تبرا از علم و قدرت خود و اثبات آن دو برای خدا، صادق نبوده است، زیرا اگر در آن صادق می‌بود از حول و قوه و انتخاب خود برائت می‌جست و به حول و قوه‌ی الهی پناهنده و متوسل می‌شد» [۱۴].

مکحوم می‌گوید: از ابن عمربشنیدم که می‌فرمود: «انسان از خداوند طلب خیر می‌کند، خداوند هم برای او خیر را انتخاب می‌کند، اما اثر آن خیر، اگر اندکی با تأخیر نمایان می‌شود و انسان اظهار ناراحتی و ناخرسندی می‌کند، ولی دیری نمی‌پاید که حاصل آن را خیر می‌یابد».

عمرسمی‌فرماید: من از این نگران نیستم که به چه وضعیتی بامداد را آغاز کنم، طبق آنچه می‌پسندم یا آنچه که نمی‌پسندم، زیرا من نمی‌دانم خیر در آن است که من دوست دارم، یا در آن است که من دوست ندارم، هنگامی که از خداوند طلب خیر می‌کنم پس از آن نگران نیستم که آن کار صورت گیرد یا صورت نگیرد.

[۱۳] شیخ کمال الدین محمد بن علی الزملکانی متوفای سال ۷۷۱ هـ. ق . در طبقات الشافعیة الکبری: ص ۲۰۶ می‌گوید: هرگاه انسان دو رکعت نماز به خاطر انجام کاری خواند، بعد از آن هرچه برایش پش آمد، انجام دهد؛ چه انشراح صدر حاصل شود و چه حاصل نشود، زیرا در آن خیر است، گرچه انشراح حاصل نشود؛ چرا که در حدیث چیزی در باره‌ی انشراح صدر نیامده است. [۱۴] فقه السنة: ج ۱، ص ۱۷۹.