آنچه برای استخارهکننده آشکار میشود
به تجربه برایم ثابت شده که خیر برای استخارهکننده به میزان صداقت ایمان و کمال یقین او آشکار میشود،
۱- استخارهکننده اگر از ایمان راستین و یقین نیرومند و قلبی بیدار و زنده بهرهمند باشد، خداوند قلبش را در اثنای استخاره یا بعد از آن حتماً به آن سو که خیر است جهت خواهد داد و قلبش را به سوی خیر متوجه خواهد کرد. یک بار برای خودم اتفاق افتاد که در بارهی کاری که به آن علاقهمند بودم، زیاد اصرار ورزیدم، از خداوند طلب خیر کردم و مرتب نمازگزاردم و مدام به دعا نشستم. در مرتبهی سوم چون از استخاره فارغ شدم یکباره متوجه شدم که قلبم تحول پیدا کرده و احساسات و عواطفم تغییر کرده است و از کاری که به آن سخت علاقهمند بودم و آزروی رسیدن به آن را داشتم رویگردان شدهام و با خود گفتم: پاکیزه و منزه است ذاتی که دگرگونکنندهی قلببها و گردانندهی آنهاست، ذاتی که تغییر میدهد، اما خودش تغییر نمیپذیرد، کسی که فریادرسی میکند و پناه میدهد، اما خود نیاز فریادرسی و پناه نیست.
رسول اکرمصدر این باره میفرماید:
«إِنَّ قُلُوبَ بَنِى آدَمَ كُلَّهَا بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَنِ عَزَّ وَجَلَّ كَقَلْبٍ وَاحِدٍ يُصَرِّفُهَا كَيْفَ يَشَاءُ، اللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ اصْرِفْ قُلُوبَنَا إِلَى طَاعَتِكَ» [۴۸].
«هان! آگاه باشید که تمام قلبهای آدمیزاد بین دو تا انگشت از انگشتان خدای رحمان قرار دارند، درست همانند یک قلب هر طور که بخواهد آنها را برمیگرداند، ای خدای گردانندهی قلبها! دلهای ما را به سوی طاعت خویش برگردان».
باری از ام سلمهلپرسیده شد که: ای ام المؤمنین! هنگامی که پیامبرصنزد تو بود، بیشتر چه دعایی میکرد؟ گفت: بیشتر این دعا را میخواند:
«يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ».
«ای گردانندهی قلبها قلبم را بر دینت پایدار کن».
عرض کردم: ای رسول خداصدر این چه رازی نهفته است که بیشتر این دعا را میخوانید؟ فرمود: ای ام سلمه! هیچ آدمیزادی نیست که قلبش بین دو انگشت از انگشتان خداوند نباشد، هر قلبی را بخواهد راست میگرداند و هرکدام را بخواهد کج میکند [۴۹].
۲- گاهی برای استخارهکننده در زمان استخاره یا بعد از آن خیر آشکار نمیشود، این امر شاید به خاطر عوامل ذیل باشد، احتمال دارد که شخص ایمان ضعفی دارد یا در یقینش کمی و کاستی وجود دارد، یا علت آن شهوتی است که صفای آینهی قلبش را مکدر و آلوده کرده است، یا به سبب شبهه و غفلتی است که او را از توجه راست و ایجاد رابطهی دوستانه با پروردگار جهانیان باز داشته است. بنابراین، کسی که چنین نباشد قطعاً از به دستآوردن کارهای خیر محروم نمیشود و حتماً خداوند بدی را به برکت استخاره از او دور میکند، هرچند ممکن است با تأخیر و بعد از انتظار زیاد اثرش نمایان شود. مثلاً اتفاق میافتد که در بارهی ازدواج یا تأسیس شرکت و یا برای مسافرت و... استخاره کند، اما بعد از استخاره برای انجام آن شرح صدر نمیشود و حیران و سرگردان میماند، سپس برای انجام کاری اقدام میکند، همانند اقدام در امر ازدواج با زنی ناصالح، یا شرکتی تأسیس میکند که سودی برایش ندارد، یا میخواهد به سفری رود که برایش ظاهراً مفید نیست، بعد از اینکه کاملاً خودش را آماده میکند و فاصلهای بین او و وقوع کار مورد نظر باقی نمانده است، در همین گیر و دار خداوند او را به برکت استخاره از کارهایی که برای او خیر و برکتی در بر ندارد، نجات میدهد. اگرچه فعلاً ضعف ایمان او سبب شده است که دیر به خیر هدایت شود و از آغاز از آن محروم بوده است و به همین سبب بار فشار و خستگی متوجه او شده است، و خدا هرکسی را که بخواهد به راه درست هدایت میکند.
۳- گاهی استخارهکننده خوابی میبیند [۵۰]که خیر و شر را در بارهی آنچه از خداوند طلب خیر کرده است برایش مشخص میکند، این خواب، خوب است در صورتی که با توجهات قلبی هماهنگ باشد و برایش ایجاد شرح صدر کند و احساس آرامش و اطمینان کند. اگر خواب به چیزی فرا میخواند که قلب نسبت به آن آشفته و پریشان بود و آن را ناگوار و ناپسند میدید آن خواب هیچ اعتباری ندارد و بر آن هیچگونه حکم شرعی و امر تکوینی مترتب نخواهد شد، اگرچه بارها تکرار شود.
کسانی را میشناسم که با خواب همان تعامل را میکنند که انبیاء با وحی میکردند، انگار اینان پیامبرانی هستند که از طریق خواب به آنان وحی میشود. استدلالشان هم واقعهی حضرت ابراهیم خلیل الله است که در خواب دید فرزند دلبندش حضرت اسماعیل÷را ذبح میکنند. خداوند در قرآن بیان میکند:
﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡيَ قَالَ يَٰبُنَيَّ إِنِّيٓ أَرَىٰ فِي ٱلۡمَنَامِ أَنِّيٓ أَذۡبَحُكَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰۚ قَالَ يَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٠٢﴾[الصافات: ۱۰۲].
«وقتی که (او متولد شد و بزرگ گردید و) به سنی رسید که میتوانست با او به تلاش (در پی معاش) بپردازد. ابراهیم بدو گفت: فرزندم! من در خواب چنان میبینم که باید تو را سر ببرم (و قربانیت کنم). بنگر نظرت چیست؟ گفت: ای پدر! کاری که به تو دستور داده میشود بکن. به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت».
در این جمله خوب دقت کنید که میفرماید: ﴿ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُ﴾کاری که به تو دستور داده میشود بکن، به وی نگفت که آنچه را در خواب میبینی بکن، چرا که خواب انبیاء وحی است و وحی چه در خواب و چه در بیداری، یا امر است یا نهی.
این قضیه مخصوص پیامبران است و جز آنان هیچکس نمیتواند چنین ادعایی کند، هرکس چنین ادعایی کرده و یا خود را وارد آن کند، حتماً زیان و خسارت را به جان خریده است و خود را مرتعی آباد و محلی امن برای وسوسههای شیطانی قرار داده است. چه بسا منشأ برخی از خوابها، بیماریهای روحی، روانی باشد، یا مبنای آنها شطحات صوفیانه باشد.
اکنون پارهای از مثالهایی را که پایهی آنها جهل است، برایتان ذکر میکنم، کسی دختر بچهاش را به خاطر خوابی که دیده است به قتل میرساند، مطبوعات ترکیه تقریباً هفت سال پیش خبری را چاپ کردند که مردی دختر بچهاش را برای شیخ نقشبندی خودش که چندین بار او را در خواب دیده بود و در خواب او را امر کرده بود که کنار قبرش قربانی کند، به قتل میرساند و بدینوسیله برای تقرب به شیخ، قربانی تقدیم میکند. وقتی که قاضی در دادگاه از او میپرسد بر این عمل خودش پشیمان است یا خیر، پاسخ میدهد که هرگز پشیمان نیست، بلکه برعکس خوشحال و خرسند است از اینکه توفیق یافته است امر شیخ را که به او سپرده است اجرا کند، عیناً همانطور که خداوند با ابراهیم و اسماعیل کرد. اگر راست میگوید، چرا خداوند برای او قوچی نفرستاد، همانطور که به جای اسماعیل فرستاد: ﴿وَفَدَيۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِيمٖ ١٠٧﴾«خداوند به جای او قربانی بزرگی فرستاد و آن را بلاگردان او کرد».
باری برای شریک بن عبدالله القاضی با مهدی خلیفهی عباسی اتفاقی رخ داد، شریک نزد او رفت، وقتی مهدی او را دید، گفت: شمشیر بیاورید. شریک گفت: چرا ای امیر مؤمنان؟ گفت: در خواب دیدم که تو وارد خانهام شدهای و راه میروی و در عین حال از من روبرو میتابی، خوابم را برای معبران تعریف کردم، تعبیرشان چنین بود که تو به ظاهر از من اطاعت میکنی، ولی در باطن از من نافرمانی میکنی، شریک به او پاسخ داد: اولاً خواب تو خواب ابراهیم خلیل نیست، دیگر اینکه تعبیرکننده هم، یوسف صدیق نیست. آیا براساس خوابهای دروغین و نشأت گرفته از خیال و وهم مؤمنان را به قتل میرسانی؟ مهدی از پاسخ شریک شرمنده شد.
داستان دیگر حکایت دوشیزهای است که هیچ کاری انجام نمیدهد [گرچه به آن علاقهمند باشد] تا زمانی که خدا به او امر نکند دست به هیچ کاری نمیزند، اگر از او بپرسید که راه دریافت امر از سوی خداوند چیست؟ میگوید: من دستورات الهی را از طریق خواب دریافت میکنم و میگوید: مگر خواب نیک از سوی خداوند نیست، مگر بخشی از چهل و ششمین بخش نبوت نیست؟ [۵۱].
حدیث مزبور را امام بخاری از قتاده روایت کرده است که رسول خداصفرمود:
«الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ مِنَ اللَّهِ وَالْحُلْمُ مِنَ الشَّيْطَانِ».
«خواب نیک از سوی خداوند است و خواب پریشان و خیال پرداز از سوی شیطان است».
هیچ عالمی و عاقلی نگفته است که خواب یکی از منابع شریعت است.
اگر امامان بزرگوار/، امام ابوحنیفه، امام شافعی و امام احمد و... چنین برداشت میکردند، حتماً خواب نیک را به منابع شریعت و دلایل چهارگانهی معتبر احکام نزد جمهور، میافزودند آن اصول چهارگانه عبارتند از کتاب الله، سنت صحیح رسول الله، اجماع و قیاس، یا حد اقل آن را در ردیف اصول و منابع فرعی قرار میدادند، مانند قول صحابی، شریعت کسانی که پیش از ما بوده اند، عرف، سد ذرائع، استحسان.
امام شاطبی/در الاعتصام میگوید: خواب غیر معصوم یا خواب غیر انبیاء به هیچ وجه اثباتکنندهی حکم شرعی نسیت، مگر آنکه بر منابع صحیحی که در دست داریم، آن را عرضه کنیم. اگر با آنها موافق بود پس به مقتضای آن عمل میشود و اگر موافق نبود ترک آن واجب خواهد بود و باید از آن رویگردان شد [۵۲].
وی میافزاید که اگر در خواب دید کسی به او میگوید: فلانی سرقت کرده، برو دستش را قطع کن، یا فلانی عالم است، برو از او سؤال کن یا آنچه میگوید طبق آن عمل کن، یا فلانی زنا کرده است، حد را بر او جاری کن و موارد دیگر همانند این موارد، هرگز اجرای آنها صحیح نیست، مگر آنکه در بیداری، برای صحت آن دلیل و قرینهای وجود داشته باشد. اگر چنین کند کاری خارج از محدودهی شریعت انجام داده است، چرا که پس از رسول اکرمصوحی قطع شده است.
حدیثی که او به آن استدلال کرده که خواب مؤمن چهل و ششمین جزء نبوت است، در صحیح بخاری است از انس و عباده بن صامتبنقل شده که رسول اکرمصفرمود: «رُؤْيَا الْمُؤْمِنِ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَأَرْبَعِينَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ»کسی که آراء و سخنان علماء را در توجیه و تبیین این حدیث بررسی کند، بدین مسئله قانع خواهد شد که خواب با جزئی از اجزای نبوت شباهت دارد، طوری که گاهی در خواب به گونهای از امری غیبی اطلاع داده میشود، آن هم به صورت اجمال نه تفصیل و جز مژده یا هشدار یا عتاب و سرزنش چیز دیگر نخواهد بود، هرگز نمیتوان گفت که: بخشی از نبوت است و به احکام دین و دنیا و حلال و حرام ارتباط دارد، طوری که انسان مصالح خویش را به خاطر خوابی که در گذشته دیده است رها سازد، یا به انتظار خوابی نشیند که در آینده میبیند.
امام شاطبی/در الاعتصام میگوید: اینکه بگوییم خواب از اجزای نبوت است به معنای آن نیست که خواب، وحی مطلق است، بلکه جزئی از اجزای آن است و همیشه جزء در تمام ابعاد، جایگزین کل نمیشود. و خواب تنها جنبهی بشارت و انذار دارد و همین کافی است. دیگر اینکه خوابی که جزئی از اجزای نبوت است، شرط آن است که نیک باشد و بینندهی آن نیز نیک سرشت باشد. در مورد شرایط هم بایست دقت شود، چون گاه فراهم میشوند و گاه نمیشوند. خواب به چند قسم است: خوابی که خیال و وهم است و از وسوسههای شیطان به شمار میرود، خوابی که حدیث نفس است، گاه نیز در اثر هیجان بعضی از اخلاط دیده میشود. پس هرگاه صالحبودن خواب محقق شد، آن وقت به صلاحیت آن حکم داده و غیر آن رها میشود، و در غیر این صورت هرگز به آن توجه نمیشود.
ابوالعباس قرطبی/در المفهم میگوید: احتمال دارد که منظور از این حدیث آن باشد که خواب نیک (رؤیا صادقه) خصلتی از خصلتهای نبوت باشد. چنانکه در حدیثی دیگر آمده است:
«التؤدة والاقتصاد وحسن السمت جزئ من ستة وعشرين جزءاً من النبوة» [۵۳].
«دلسوزی و محبت و میانهروی و زیبایی منشی جزئی از بیست و شش جزء نبوت است».
باز فرموده است:
«الْهَدْىُ الصَّالِحُ وَالسَّمْتُ الصَّالِحُ جُزْءٌ مِنْ خَمْسَةٍ وَعِشْرِينَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ» [۵۴].
«روش نیک و منش نیک جزئی از بسیت و پنجمین جزء نبوت است».
[۴۸] الأحادیث الصحیحة: آلبانی شماره (۱۶۸۹). [۴۹] صحیح سنن الترمذی. [۵۰] حافظ ابن حجر از المهلب نقل میکند که مردم در بارهی خواب دارای سه درجه هستند، الف: انبیاء، تمام خوابهای انبیاء صادق و راست است، گاهی برخی از خوابهایشان نیاز به تفسیر دارد، ب: نیکان و صالحان، اکثر خوابهایشان راست درمیآید و گاهی برخی از خوابهایشان نیاز به تعبیر پیدا نمیکند و غیر از این دو دسته افرادی هم برخی از خوابهایشان راست درمیآید. ج: گروهی که خوابهای پریشان میبینند سه گروه هستند: ۱) کسانی که حالشان پوشیده است، اغلب وضعیتشان نسبت به خودشان برابر است، ۲) فاسقان، اکثر خوابهایشان خیالات و حالات پریشانی است و کمتر راست درمیآیند، ۳) خواب کافران خیلی کم اتفاق میافتد که راست باشد؛ رسول اکرمصمیفرماید: کسانی که راست گفتارند خوابشان هم راست درمیآید. مسلم از ابوهریره شماره (۲۲۶۳) روایت کرده است. حافظ ابن حجر در توجیه حدیث میگوید: بعضی از خوابهای کافران نیز صادق بوده است، همانند خواب دو نفری که هم زندانی یوسف÷بودند و خواب پادشاهشان و... فتح الباری: ج ۱۲، ص ۳۷۹. [۵۱] بخاری: حدیث صحیح است. [۵۲] الاعتصام: ج ۱، ص ۱۸۹. [۵۳] رک: قرطبی، ابوالعباس، الـمفهم لـما اشکل تخلیص کتاب مسلم. [۵۴] ترمذی، طبرانی.