از رادمهر رحمه الله می گویند

دومین دیدار و آگاه شدن از اهداف گرانبهایش

دومین دیدار و آگاه شدن از اهداف گرانبهایش

موقع امتحانات ماه جمادی الثانی ۱۴۲۳ بود که بنده بنا به ضرورت و انجام پاره‌ای از امور با یکی از دوستان رهسپار یکی از روستاها شدم پس از رسیدن به مقصد و انجام دادن کارها قصد بازگشت نمودیم در این هنگام چشم به آن دوست بزرگوار افتاد که با چهره‌ای نورانی متبسم پیش ما آمد باهم سلام علیک و احوالپرسی کردیم که اتفاقاً او هم می‌خواست به مقصدی که ما راهی آن بودیم بیاید فرصت را غنیمت شمرده او را در صندلی جلو وانت جای دادیم اندکی نگذشت که از برخورد تندم که در نخستین دیدار ما با وی کرده بودم ذکری بیمان آورده و از سرگذشت خود و اهداف مبارزانه‌اش برای ما توضیح داد.

در مسیر نام‌های را که از طرف یکی از اساتید معروفش برایش آمده بود (نامه بر سر برگ رسمی آن استاد تایپ شده و با امضاء و مهور به مهر او بود) به ما نشان داد.

در این سفر از اخلاق زیبا و کریمانه، اهداف مجاهدانه، (که قصد داشت سر آنچه را که مذهب تراشان بی‌بنیاد بعنوان مذهب و دین بخشیده‌اند افشاء کند و با بدعات شرک و خرافات آن‌ها مبارزه کند) ایمان محکم و عزم استوار و آهنینش اطلاع یافتم.

هنوز از سخنان شیرینش و جذابش سیر نشده بودیم که به مقصد رسیدیم.

وقتی به شهر رسیدیم بدون اینکه از جای اقامت و مقصد سفرش برای ما چیزی توضیح دهد با ما خداحافظی کرده و از ماشین پیاده شده و رفت.

البته این بار اندیشه‌ام را خیلی با خود مشغول کرده بود که هرگز فراموشش نمی‌کردم همیشه آرزومند دیدار و صحبتش بودم.