یک شب اندوهناک
در یکی از نخستـین شبهای ورودش به علی آباد همراه دوسـتش در حالیکه از هردو گوش و بینیاش خونریزی داشته است سخت بیمار میشود دوستش دچار دستپاچگی شده و وضعیت را برای بنده تلفنی توضیح داد بنده وی را توصیه نمودم تا او را به بیمارستان برده و به معالجه او اقدام نماید او هم همت کرده و او را به اورژانس برده و معالجه کرده بود که پس از بهبودی او را به منزل برگردانده و از احوالش بمن اطلاع داد که این شب برای این حقیر اندوهناک و نگران کننده بود.