از رادمهر رحمه الله می گویند

عروسی رادمهر

عروسی رادمهر

حالا راد مهر یک زن دلسوز داشت حالا مثل دفعه قبل نبود خانه خوبی داشت مخارج زندگی او را دوستانش در ایران (بلوچ‌ها) تماماً می‌دادند و هزینه درمان بیماری او که هر روز شدت میافت را نیز می‌‌پرداختند.

راد مهر را در خانه‌اش دیدم خوشحال بود به من گفت: شب اول عروسی، زنم ترسید اشاره او به سوختگی جاهای حساس بدنش در اثر شکنجه بود! با وجود این همه شکنجه او از جنگ مسلحانه نفرت داشت و با آن مخالف بود!

زن راد مهر واقعاً خدمتکار بود و تا آخرین روزهای زندگی در کنارش بود!