راه ایمان

فهرست کتاب

در میدان اعدام منتظر چه هستیم؟

در میدان اعدام منتظر چه هستیم؟

تو و هر‌که در این کرۀ خاکی زندگی می‌کند بالاخره و ان‌شاء الله بعد از یک صد سال دیگر در ردیف مردگان زمین ثبت خواهید شد. خدای تعالی در آیۀ ٧۸ سورۀ نساء می‌فرماید:

﴿أَيۡنَمَا تَكُونُواْ يُدۡرِككُّمُ ٱلۡمَوۡتُ وَلَوۡ كُنتُمۡ فِي بُرُوجٖ مُّشَيَّدَةٖۗ[النساء: ٧۸].

یعنی: «هر کجا باشید، مرگ شما را در می‌یابد، هر‌چند در برج‌های محکم باشید».

پس تو هم چیزی نیستی جز طعمه‌ای برای مرگ و منتظر لحظه‌ای هستی که تو را صدا زنند، تا از این دنیا خارج شوی. درست همانند کسی که در زمرۀ گروه کثیری از محکومین به اعدام بوده و در صف اعدام انتظار نوبتش را می‌کشد و می‌داند که راه‌گریزی هم برایش نیست و در لحظه‌ای معین نوبتش فرا خواهد رسید، ممکن است زمانی برسد که روزت را با زندگان شروع کنی و شب هنگام جزو مردگان باشی. و یا برعکس شبی را با زنده‌ها به سر آوری و فردای آن شب در زمرۀ مردگان باشی، بالاخره خواهی مرد. خدای تعالی در آیۀ ۱٩ سورۀ ق فرموده است:

﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنۡهُ تَحِيدُ١٩[ق: ۱٩].

یعنی: «و سکرات (و سختی) مرگ به راستی فرا رسید، (و به او گفته می‌شود: ای انسان) این همان چیزی است که تو از آن می‌گریختی».

و زندگی تو جز ایامی گذرا نیست، هر‌روزی که بر تو بگذرد از وقت معین عمر و انتظارت کاسته می‌شود و به لحظۀ مرگ نزدیکتر می‌شوی، خدای تعالی فرموده است:

﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡمَوۡتَ ٱلَّذِي تَفِرُّونَ مِنۡهُ فَإِنَّهُۥ مُلَٰقِيكُمۡۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٨[الجمعة: ۸].

یعنی: «(ای پیامبر!) بگو: بی‌گمان آن مرگی که از آن فرار می‌کنید، یقیناً به شما خواهد رسید، سپس به سوی (الله آن) دانای غیب و آشکار باز گردانده می‌شوید، آنگاه شما را از آنچه انجام می‌دادید خبر می‌دهد».

راضی یا ناراضی از این جهان خواهید رفت، نه فقط تو خواهی رفت، بلکه ملوک و رؤسا و اغنیاء هم همچون تو و امثالت خواهند رفت. همۀ ملل و امم خواهند رفت، همانگونه که امم و ملل گذشته رفتند و مردم جز بندگانی که در اختیار تام خالقشانند، چیز دیگر نیستند و خداوندأ آن‌ها را حیات می‌بخشد و سپس می‌میراند، و این همه بدون اجازه آن‌ها و خارج از اختیار آن‌هاست و این انسانیست که مال و قدرت‌طلبی و حرصش را و محبت عزیزان و دوستانش را و علم و عمل و تجربه و تخصصش را، و سلامت و زیبایی و قدرتش را ترک می‌گوید و جسدش به صورتی درمی‌آید که از آغاز بدان شکل بوده، یعنی به صورت خاک درمی‌آید و لحظه‌ای را خواهد داشت که گوشت و استخوانش و عروق و امعاء و احشاء بدنش متلاشی شده و این هیکل قوی و برازنده و زیبای او به صورت مشتی استخوان پوسیده درآمده و زیر خروارها خاک مدفون گشته است. تو هم همانقدر خواهی ماند که اقوام گذشته ماندند، پس آیا هیچگاه از خودت سوال کرده‌ای که حقیقت مسیر و زوال کارت چیست؟ و آیا فهمیده‌ای که در آیندۀ دور چه بر سرت خواهد آمد؟

تو و هرکه در این دنیاست، از دولت‌ها گرفته تا ملت‌ها و افراد بیشترین سعی و جدیت و کوشش خود را برای تأمین آینده‌ای که بیش از چند سال نمی‌باشد، به عمل می‌آورید ولی آیا همین شمای آینده‌نگر، شمائی که برای آینده‌ای کوتاه مدت این همه سعی و کوشش می‌کنید، برای آیندۀ ابدی خویش هم فکری کرده‌اید؟ و آیا به عقیدۀ شما آینده‌ای ابدی هم در انتظارتان هست؟ و آیا بعد از این حیات موقت و کوتاه و گذرا حیات دیگری هم خواهد آمد؟ و آیا آن حیات بعدی به این حیات گذرا و موقت مربوط می‌شود؟ آیا هیچ به فکر یافتن راه سعادت در آن حیات ابدی افتاده‌اید؟ آیا اندیشیده‌اید که چگونه آن حیات را به طور مؤکد به ما نوید داده‌اند؟ و آیا قبول دارید که: برای خالق و آفریدگار ما که توانسته است ما را از خاک بیافریند هیچ مشکل نیست که دوباره و پس از خاک‌شدنمان برای بار دوم و برای حیاتی موعود، ما را از همین خاک برانگیزاند و خلق نماید؟ و آیا قبول ندارید که خدایی که قدرت و حکمت خویش را در خلقت و حیات ما و گوناگونی آن متجلی ساخت برای مرگ و دوباره‌ساختن ما نیز حکمتی دارد و حکمت مرگ ما را هم پس از مرگمان برایمان معلوم خواهد کرد؟ و آیا قبول دارید که کسی که انسان را از منی و نطفه خلق کرد، او را به حال خود رها سازد؟ و آیا سزاوار است آن خدایی که استقرار دهندۀ حق و عدالت در زمین و آسمان‌هاست، در امورات انسان، حق و عدالت را رعایت نکرده و نیکوکاران را پاداش ندهد، گناهکاران و مجرمین را به سزای اعمال بدشان نرساند؟ خدایی که رسولان خود را در هر امتی برانگیخت تا مردم را به حساب و عدالت و جزا و پاداش روز حساب و بعد از مرگ، بیم و هشدار دهند، حتماً به این وعدۀ خود هم عمل کرده و حقانیت رسولان خود را اثبات خواهد کرد و هیچگاه خلاف وعده از او سر نخواهد زد،علایم رسیدن روز حساب و نزدیک‌شدن قیامت همانگونه که حضرت محمد جخبر داده است، ظاهر شده و می‌توانیم به وضوح آن‌ها را مشاهده کنیم و چیزی نمانده است تا ما همانطور که علامات روز قیامت را می‌بینیم خود محشر و قیامت را هم مشاهده کنیم. این یک حقیقت علمی است که علم نیز آن را ثابت کرده است و آن این که زمین و فضا و کائنات تمام اعمال و اقوال بشر را به صورت صدا و تصویر ضبط می‌کنند و مسلماً هرگز چیزی ضبط نمی‌شود مگر این که خواسته باشند روزی آن را به نمایش بگذارند. خداوند تعالی در آیات ۱ تا ۴ سورۀ زلزال می‌فرماید:

﴿إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا١ وَأَخۡرَجَتِ ٱلۡأَرۡضُ أَثۡقَالَهَا٢ وَقَالَ ٱلۡإِنسَٰنُ مَا لَهَا٣ يَوۡمَئِذٖ تُحَدِّثُ أَخۡبَارَهَا٤[الزلزلة: ۱-۴].

یعنی: «هنگامی‌که زمین با شدید‌ترین لرزه‌هایش به لرزه در آید. و زمین بار‌های سنگینش را بیرون ریزد. و انسان گوید: «آن (زمین) را چه شده است؟!». در آن روز (زمین) تمام خبرهایش را بازگو می‌کند».

کسی که خلقت را شروع کرد و برای بار دوم نیز اعاده نمود، مسلماً برای بار دوم نیز قادر به خلقت است همچنانکه بار اول آن را خلق کرد. مسئله خیلی مهم است و موضوع آینده‌ای دائمی و تمام‌ناشدنی است. مسئله زندگی ابدی است و این زندگی ابدی ممکن است با نعمات و لذات و یا خشم و عذاب ابدی توأم باشد.

خوف و هراس از آیندۀ مجهولت برطرف نخواهد شد مگر این که صدق گفته‌های پیامبران الهی برایت تحقق یابد و از ته دل بپذیری که اخباری را که آن‌ها برایت آورنده‌اند صحیح است و به خداوندی که تو را ایجاد کرده و می‌میراند و دوباره زنده می‌گرداند، ایمان آوری، فقط در آن صورت است که خاطرت آسوده و زندگی‌ات با سعادت توأم می‌شود و نگرانی‌های خاطرت محو ونابود می‌گردد. و دیگر به آیندۀ خود به عنوان مسیری مجهول نمی‌نگری، بلکه می‌توانی آن را روشن و واضح ببینی و همۀ این‌ها در صورتی برایت ملموس و قابل درک خواهد بود که به خدایت ایمان بیاوری و رسولانش را تصدیق نمایی. و باز می‌بینیم که اولین وظیفۀ هر انسان عاقلی همانا ایمان به خداوندأ و اعتراف قلبی به او و رسولانش() می‌باشد.