راه ایمان
و اگر در وجود انسان دقت کنیم خواهیم دید که خداوندأ او را قدرتی داده که بتواند علم و معرفت را فرا گرفته حق را از باطل و نفع را از ضرر تمییز دهد و برای تمییز حق از باطل و نفع از ضرر و کسب علم و آگاهی، وسایل و حواس لازمه را در اختیارش نهاده است و اگر به جستجوی حقیقت رفت و برای پیروی از آن کوشا و حریص شد، پیروز و بهرهمند شده و در صورت مخالفت با حقیقت و طی طریق باطل خسارت و ضرر آشکار و جبران ناپذیری نصیبش خواهد شد. این موضوع را خداوند تبارک و تعالی در آیات دوم تا پنجم سورۀ انسان چنین بیان میفرماید:
﴿إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ نَّبۡتَلِيهِ فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِيعَۢا بَصِيرًا٢ إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرٗا وَإِمَّا كَفُورًا٣ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ سَلَٰسِلَاْ وَأَغۡلَٰلٗا وَسَعِيرًا٤ إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ يَشۡرَبُونَ مِن كَأۡسٖ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا٥﴾[الإنسان: ۲-۵].
یعنی: «به راستی ما انسان را از نطفة مختلطی آفریدیم، او را میآزماییم، پس او را شنوای بینا قرار دادیم. همانا ما راه را به او نشان دادیم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس. به راستی ما برای کافران زنجیرها و غلها و آتش سوزان مهیا کردهایم. بیگمان نیکوکاران (در بهشت) از جامی مینوشند که آمیزهاش کافور است».
و در آیۀ ٧۸ سورۀ النحل میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ أَخۡرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَيۡٔٗا وَجَعَلَ لَكُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ٧٨﴾[النحل: ٧۸].
یعنی: «خدا از شکم مادرانتان برونتان آورد که چیزی نمیدانستید و شما را گوش داد و دیدگان و دلها. تاکه سپاس گذار باشید».
و پس از آن که خداوندأ انسان را عاقل و ممیز و عالم و مختار آفرید، و او را به وسایل تعلیم و تمییز مجهز کرد او را فرمان داد تا در راه کسب علم و آگاهی گام بردارد و از آن بهرهمند گردد و از وسایل و امکانات علمی که در اختیارش قرار گرفته، استفادۀ صحیح نماید و به اموری که در آن علم و آگاهی ندارد مبادرت نورزد. پس از این همه الطاف و عنایات و برخورداری از وسایل علم و معرفت و تمییز، اگر باز هم متمایل به انحراف گشت و مسیر غلطی را پیش گرفت، در برابر آفریدگار خویش مسئول و جوابگر خواهد بود. خدای تعالی در سورۀ «الإسراء» آیۀ ۳۶ میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا٣٦﴾[الإسراء: ۳۶].
یعنی: «چیزی را که در بارۀ آن علم نداری پیروی مکن که گوش و چشم و دل، از [دارندگان] هرکدام از آنها پرسش میشود».
پس هیچ عذری از انسان منحرف پذیرفته نخواهد شد، در صورتی که بعد از همۀ اینها راه گمراهی را پیش گیرد، و خداوند در این بارۀ در آیات ۱۴ و ۱۵ از سورۀ قیامت فرموده است:
﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِيرَةٞ١٤ وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِيرَهُۥ١٥﴾[القيامة: ۱۴-۱۵].
یعنی: «(خبر چه ضرور) بلکه انسان بینای ضمیر خویشتن است و گرچه عذرهای خود را بیارد».
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[محمد: ۱٩]. یعنی: «پس بدان که نیست خدایی جز خدای واحد».
حال که آفریدگار تو در حالی که در رحم مادرت به صورت نطفۀ کوچکی از گوشت و خون و اخلاط بودی، به تو دستگاه درک نور یعنی چشم عطا کرد، و در حالی که در ظلمت رحم جای داشتی به تو قدرت بینایی، دور یا نزدیک را داد و تو را قادر ساخت تا اشیاء را از هر حیث مورد شناسایی و تمییز قرار دهی. و توانستی با دیدی دقیق در این دنیا زندگی کنی و هرچه را به سویت میآید مشاهده کرده و آنچه را از تو دور میشود مراقبت کنی و همه چیز را تحت نظارت قرار دهی، و حال که آفریدگارت تو را در حالی که در رحم مادر بودی قدرت شنوایی داد و در آن عالم ظلمانی و سکون شنوایت ساخت، به طوری که بعدها توانستی دقیق و محکم صداهای مربوط به خود را تشخیص دهی و منظور و مقصودت را به دیگران بفهمانی، هرچه را نمیدانی از راه گوش یاد بگیری. و با این آلت شنوایی به تو امکان داد تا همنوع خویش را مخاطب قرار داده، منظورت را به او بفهمانی و منظورش را درک کنی و روابط گوناگون با دیگران برقرار سازی و انواع صداهای قابل سمع را بشنوی، حال که فهمیدی آفریدگارت کسی است که قوۀ عقل و فهم و آگاهی و تمییز بین حق و باطل و نفع از ضرر را به تو عطا کرد و با این ضمیر آگاه تو را از بهائم متمایز ساخت، در حالی که تو با آنها در چشم و گوش و بسیاری از حواس مشترک بودی. با قراردادن عقل و شعور در وجودت تو را قادر ساخت تا آنچه را برایت سودمند است بشناسی و کوهها و دریاها را تسخیر کنی و حیوانات و نباتات را به اطاعت درآوری، به اعماق دریاها فرو رفته، در اوج آسمانها پرواز کنی و زندگی خود را با آن لذتبخش و سعادتمند سازی و در راه کسب منافع بکوشی و عیش دشمنانت را با نیروی عقل و شعور خود مکدر و تیره سازی و ضررها را متوجه آنها کنی. و بدون این ضمیر آگاه و قلب سلیم، تو نه تنها از ایجاد آن همه اکتشافات و اختراعات و بناهای عظیم و مزارع بزرگ عاجز میبودی، بلکه در زمرۀ دیوانگان درمیآمدی، حال ای انسان: اگر خوب فکر کنی و زندگی بدون شنوایی و بینایی و ضمیر عاقل و آگاه خود را در نظرت مجسم کنی، خواهی دید که در آن صورت حتی از جابجایی خویش به مکانهای لازم و مناسب هم عاجز میشوی، در آن صورت از به دستآوردن خوراک و پوشاک نیز عاجزی و نمیتوانی خود را از هیچ خطری حفظ کنی. خطرات ناشی از جانوران و یا انسانها را نمیتوانی از خود دور سازی. در آن صورت حتماً مرگ از چنان حیاتی گواراتر خواهد بود، حال که مسئله را تا اینجا بررسی کردیم و این مطلب را که غیر قابل انکارند، ناگزیر پذیرفتیم. ای انسان، آیا قبول نداری که اولین وظیفه تو به کارگرفتن این ادوات و وسایل، اهدایی خالق در راه شناخت اوست؟ آیا قبول نداری که نخستین کار و وظیفۀ واجبت شناخت کسی است که این همه نعمت و این همه وسیلۀ درک و تمییز در اختیارت گذاشته است؟ آیا لازم نیست که این وسایل را جهت یادگرفتن مجهولات زندگیات به کار گیری، و آیا لازم نمیدانی که این وسایل را در شناخت آفریدگار خویش و رسول او ج مورد استفاده قرار دهی؟ و بکوشی که بدانی حکمت و مشیت خالق از خلقت تو چه بوده است؟ و آیا قبول نداری که اگر خدای تعالی تو را از چشم و گوش و یا عقل محروم ساخته بود، هیچ کدام از این اشخاص مورد علاقهات و یا این بتها و طاغوتها به هر صورتی که باشند، قادر نبود برایت چشم، یا گوش و یا عقل و شعور بسازند. خدای تعالی در آیه ۴۶ از سورۀ انعام میفرماید:
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَكُمۡ وَأَبۡصَٰرَكُمۡ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِهِۗ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ ثُمَّ هُمۡ يَصۡدِفُونَ٤٦﴾[الأنعام: ۴۶].
یعنی: «بگو به من بگوئید اگر خداوند گوش شما و چشمانتان را بگیرد و بر دلهایتان مهر زند، جز او کدام خداست که آن را به شما تواند داد. بنگر چگونه آیهها را گونه گون میکنیم و باز آنها روی همی گردانند».
و بدین ترتیب است که انسان عاقل خود را موظف میبیند تا از این وسایل علمی که به او اعطاء شده است در راه شناخت و معرفت خالق و کسب رضای آفریدگار و پیروی از دستورات حضرت محمد ج بکار گیرد.
﴿فَإِذَآ أَمِنتُمۡ فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمۡ تَكُونُواْ تَعۡلَمُونَ٢٣٩﴾[البقرة: ۲۳٩].
یعنی: «و خدا را یاد کنید که آنچه را نمیدانستید به شما یاد داد».
و در آن صورت است که ما هم در سلک فرمانبرداران و شکرگزاران درخواهیم آمد که میگویند:
﴿سُبۡحَٰنَكَ لَا عِلۡمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمۡتَنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ٣٢﴾[البقرة: ۳۲].
یعنی: (فرشتگان) گفتند: «منزهی تو!. ما چیزی جز آنچه به ما آموختۀ نمیدانیم، تو دانای حکیمی».
و لذا اولین وظیفۀ هر عاقلی آن است که امتثال فرمان خدای را بنماید که میفرماید:
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[محمد: ۱٩].
یعنی: «بدان که خدایی جز خدای واحد نیست».
و عقیده و تفکر خود را با علم و یقین کسب کند تا از مؤمنین راسخ گردد که ایمان غیر قابل تزلزل دارند. و از عاقلان و عالمانی گردد که با چشم علم و بصیرت به حقایق و مسئلۀ ایمان به خدا و رسولش بنگرد و نفس خویش را از درجۀ کوردلان و نادانان و جاهلانی که از حقیقت خدا و رسولش غافلند، به درجۀ عالمان و دانایانی برساند که میدانند خداوندأ حق است و هرآنچه بر او ج نازل شده حقند که خدا در بارۀ آنان طی آیۀ ۱٩ سورۀ رعد میفرماید:
﴿۞أَفَمَن يَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ كَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ﴾[الرعد: ۱٩].
یعنی: «آیا کسیکه میداند آنچه از (طرف) پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند کسی است که او نابیناست؟! تنها خردمندان پند میگیرند».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ﴾[الأعراف: ۱٧٩] یعنی: «آنها همانند بهائمند و بلکه پستتر از آنها».
زنهار ای عاقل، از غافلان مباش. از غافلانی مباش که خالق خود و قلبها و چشمها و گوشهای خود را سپاس نمیگویند و این وسایل را در راه شناخت او بکار نمیگیرند، بلکه از دیدن نشانههای خداوندأ در مخلوقاتش و شنیدن آیات او در کتابش هم اعراض میکنند، او از تفکر در بارۀ آنچه میبینند و میشنوند خودداری کرده، چشمها و گوشها و عقل و دلها را تعطیل و عاطل و باطل گذاشتهاند و به اوامر پروردگار خویش بیاعتنایند و آنها را برای کاری که خلق شدهاند مورد استفاده قرار نمیدهند. و به کسان و اشیایی غیر از خدای واحد معتقدند که هیچگونه نفع و ضرری برایشان رسانده نمیتوانند. به بتهایی از سنگ و چوب و درختان و ستارگان و آتش و گاوهای نرو ماده و یا انس و جن یا خورشید و ماه و یا سیارات و یا رعد و برق و باران گرویده آنها را بزرگ میدارند و خدای خود میشمارند، در حالی که همۀ آنها مخلوقات خدای واحدند و یا همچون ملحدان مدرن (کمونیستها و مادی گراها) به مجموعۀ بتهای نامبرده شده دل بسته، آن را که طبیعت نام نهادهاند، منشاء همۀ حوادث و افعال خیر و شر به شمار میآورند، و خود را ذلیل دست مخلوقاتی از جنس خویش کرده، نظریات و اوامر آنها را مقدس میشمارند و خالق حقیقی و واحد و توانای آنها را فراموش میکنند. خالقی که مرگ و زندگی و سعادت و شقاوت و کون و مکان را در اختیار دارد و در این مورد در آیۀ ٧۱ سورۀ حج میفرماید:
﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَمَا لَيۡسَ لَهُم بِهِۦ عِلۡمٞۗ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِن نَّصِيرٖ٧١﴾[الحج: ٧۱].
یعنی: «و (آنها) به جای الله چیزی را میپرستند که (او) هیچ دلیلی بر آن نازل نکرده است، و چیزی را که علم به آن ندارند، و برای ستمگران هیچ یاوری نیست». یا در سورۀ انعام آیۀ ۱۱٩ که میفرماید:
﴿وَإِنَّ كَثِيرٗا لَّيُضِلُّونَ بِأَهۡوَآئِهِم بِغَيۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُعۡتَدِينَ١١٩﴾[الأنعام: ۱۱٩].
یعنی: «و خیلیها به هوسهای خویش بدون علم گمراه میشوند که خدای تو به کار تجاوزگران داناتر است».
سبب این ضلالت و غفلت برمیگردد به این که آنها از حقایق ایمان غافل مانده و آن را نیاموختهاند و از چشم و گوش و عقل خود برای کسب اطلاعات در این باره سود نجستهاند، در حالی که این دلایل و حقایق برای هر جستجوگری ظاهر و آشکار شده و برای هر عالمی به وفور و آسانی قابل بررسی میباشد، اگر انسان از حق غافل شود جز باطل چیزی برایش نمیماند و باطل هم به دلیل و برهان متکی نیست، بلکه بر خیالات و اوهام و پندارهای واهی (بی اساس) استوار است. خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ هَلۡ عِندَكُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ١٤٨﴾[الأنعام: ۱۴۸].
یعنی: «بگو: مگر پیش شما دانشی هست که آن را بر ما آشکار کنید، شما جز پیرویِ ظن و گمان نمیکنید و جز تخمین نمیزنید».
غافلان وسایل علمی خدادادی را از معرفت خالق باز داشتهاند و با تجاهل نسبت به حق در عالم خیال مذبوحانه دست و پا میزنند و از این رو مستحقند که در پایان عمرشان به جهنمی دردناک واژگون گردند. به مصداق آیۀ ۱٧٩ از سورۀ اعراف که میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡيُنٞ لَّا يُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ١٧٩﴾[الأعراف: ۱٧٩].
یعنی: «بتحقیق، گروه بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدهایم، آنها دلهای دارند که با آن نمیفهمند، و چشمانی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند، آنان مانند چهار پایانند، بلکه اینان گمراهترند، اینان همان غافلانند».
و همینها در روز قیامت پشیمان شده و خواهند گفت:
﴿وَقَالُواْ لَوۡ كُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا كُنَّا فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ١٠ فَٱعۡتَرَفُواْ بِذَنۢبِهِمۡ فَسُحۡقٗا لِّأَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ١١﴾[الملك: ۱۰-۱۱].
یعنی: «و گویند اگر میشنیدیم یا تعقل میکردیم از اهل جهنم نمیبودیم و به گناه خویش اعتراف میکنند و لعنت بر اهل جهنم باد».
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ﴾[آل عمران: ۱۸].
«شهادت میدهند خداوند و ملائکه و علماء که نیست خدایی جز او که خدای واحد است». از آنچه گذشت برای ما روشن شد که کسی که انسان را آنچه نمیدانست آموخت: ﴿عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ٥﴾[العلق: ۵]. و وسایل علمی را به او اعطاء کرد و به او قدرت کسب علم و معرفت داد و راه نیل به ایمان به ذات خویش و رسول بزرگوارش را از طریق بکارگیری این ابزار و روشن مورد قبول و مطمئن علم، به انسان نشان داد، میفرماید:
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[محمد: ۱٩].
یعنی: «پس بدان که نیست خدایی جز خدای واحد».
و نیز در آیۀ ۱٩ سورۀ رعد میفرماید:
﴿۞أَفَمَن يَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ كَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ﴾[الرعد: ۱٩].
یعنی: «آیا کسیکه میداند آنچه از (طرف) پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند کسی است که او نابیناست؟!».
و نیز در آیۀ ۱۵۱ از سورۀ بقره میفرماید:
﴿كَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِيكُمۡ رَسُولٗا مِّنكُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِنَا وَيُزَكِّيكُمۡ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمۡ تَكُونُواْ تَعۡلَمُونَ١٥١﴾[البقرة: ۱۵۱].
یعنی: «چنانکه به شما پیغمبری فرستادیم از خودتان که آیههای ما را بر شما میخواند و پاکتان میکند و برای تان کتاب و حکمت میآموزد و آنچه را نمیدانستهاید، تعلیمتان میدهد».
همچنین در آیۀ ۳۶ از سورۀ اسراء خداوند تعالی ایشان را از پیروی جهل برحذر داشته میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا٣٦﴾[الإسراء: ۳۶].
یعنی: «چیزی را که در بارۀ آن علمی نداری پیروی مکن که گوش و چشم و دل، از (دارندگان) هرکدام از آنها پرسش میشوند».
و الله أ تأکید کرده است که جهل انسان را به سوی کفر و انکار رهنمون میشود و اگر این جهل با عناد و لجاجت و سرکشی همراه باشد سبب میشود تا بر دلها مهر ضلالت زده شود و دیگر در پی درک حقیقتی که آن را انکار کرده است، برنیاید و خداوند در آیۀ ۵٩ سورۀ روم میفرماید:
﴿كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ٥٩﴾[الروم: ۵٩].
یعنی: «بدین گونه، خداوند بر دل کسانی که نمیدانند مهر مینهد».
با به کارگرفتن ابزار علمی اعطایی خداوند، در شناخت آفریدگار و پیامبر گرامیش، انسان در زمرۀ کسانی داخل میشود که خداوند تعالی شهادت آنها را به وحدانیت خویش، با شهادت خود باری تعالی قرین ساخته و فرموده است:
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ﴾[آل عمران: ۱۸].
یعنی: «خدای یکتا عیان کرده و فرشتگان و دانشوران گواهی دادهاند که خدایی جز او نیست که توانا و فرزانه است و او قائم و برپا دارندۀ عدالت است» ﴿كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ٢٤﴾[يونس: ۲۴].
«و بدینسان آیات خود را برای آنهای که تفکر میکنند تفصیل میکنیم».
پس از آنکه فهمیدیم علم راه صحیح ایمانآوردن است پس باید به مشاهده و مطالعۀ بعضی از تفاصیل که علائم راه را توضیح میدهند بپردازیم، در این صورت میبینیم که برای درک هر حقیقت و هر مسألۀ مجهولی ناگزیر از استعمال یکی از طرق سه گانۀ ذیل خواهیم بود: