۳- یهودیان مدینه در برابر اسلام با هم تبانی میکردند و شرایط خود را ابراز مینمودند:
﴿وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱكۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ٧٢ وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن يُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِيتُمۡ أَوۡ يُحَآجُّوكُمۡ عِندَ رَبِّكُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٞ٧٣﴾[آل عمران: ٧۲-٧۳].
یعنی: «و جز به کسیکه از دین شما پیروی میکند؛ ایمان نیاورید، بگو: همانا هدایت، هدایت الله تعالی است. (گفتند:) مبادا به کسی همانند آنچه به شما داده شده داده شود، یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه و ستیز کنند. بگو: به راستی فضل و برتری به دست الله است، آن را به هرکس که بخواهد میدهد و الله گشایشگر داناست».
و بدین ترتیب حقد و حسد و طغیان و عصیان یهود را وادار به انکار نشانهها و آیاتی روشن میکند که خداوندأ به دست رسولی غیر یهودی یعنی محمد ج قریشی بیان میدارد.
یهود در حقیقت قومی و گروهی سابقهدار، در مقابله با رسولان حق تعالی و با موضعی مشابه در طول تاریخ بودهاند. خداوند در این باره میفرماید:
﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا فِي كُلِّ قَرۡيَةٍ أَكَٰبِرَ مُجۡرِمِيهَا لِيَمۡكُرُواْ فِيهَاۖ وَمَا يَمۡكُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمۡ وَمَا يَشۡعُرُونَ١٢٣ وَإِذَا جَآءَتۡهُمۡ ءَايَةٞ قَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ حَتَّىٰ نُؤۡتَىٰ مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ رُسُلُ ٱللَّهِۘ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَيۡثُ يَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ سَيُصِيبُ ٱلَّذِينَ أَجۡرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعَذَابٞ شَدِيدُۢ بِمَا كَانُواْ يَمۡكُرُونَ١٢٤ فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهۡدِيَهُۥ يَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ يَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَيِّقًا حَرَجٗا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي ٱلسَّمَآءِۚ كَذَٰلِكَ يَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ١٢٥﴾[الأنعام: ۱۲۳-۱۲۵].
یعنی: «و اين گونه در هر شهر و دياری، بزرگان (و سران) گناه کارانشان را قرار داديم، تا در آن نيرنگ کنند، ولی نمیدانند که جز با خودشان مکر نمیورزند. و چون نشانههای برای آنها بيايد، میگويند: «ما هرگز ايمان نمیآوريم، مگر اينکه همانند آنچه به پيامبران الله داده شده، (به ما هم) داده شود». الله تعالی آگاهتراست که رسالت خويش را کجا قرار دهد، بزودی به کسانیکه مرتکب گناه شدند، به سزای مکری كه میورزيدند؛ از جانب الله خواری، و عذاب سختی خواهد رسيد. پس هرکس را که اللهأبخواهد هدايت کند، سینهاش را برای (قبول) اسلام میگشايد، و هرکس را که بخواهد گمراه کند، سينهاش راچنان تنگ میکند که گويا به آسمان بالا میرود، اين چنين الله تعالی پليدی را بر کسانیکه ايمان نمیآورند؛ قرار میدهد».
و اینان همان رهبران مجرمیناند که در طول تاریخ بشریت و در تمام مکانها برای به شک و تردید انداختن مردم نسبت به خدا و دین او دست به ابتکارات مختلف میزنند و شرایط و ایرادهایی را عنوان میکنند که بر تکبر و عنادشان در برابر حق تعالی دلالت دارد و توقع دارند خداوند با آنها همانگونه که با انبیاء و پیامبران (†) رفتار کرده است، عمل نماید. ولی خداوندأ میداند رسالت خود را توسط چه کسانی به انجام برساند:
﴿ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَيۡثُ يَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ﴾[الأنعام: ۱۲۴].
یعنی: «خداوند تعالی میداند رسالت خود را چگونه مقرر دارد».
اما هدایتشدگان به سوی الله خواهان حق و حقیقتند و خداوند آنها را نعمت سعۀ صدر، اعطا میفرماید و موفق به شناخت اسلام و معرفت حق میشوند و آنان که غیر قابل هدایتند راه ضلالت و گمراهی به رویشان گشوده میشود، برعکس هدایتشدگان که به راه حق رفتهاند، بر هدایتشان افزوده خواهد شد.
﴿وَٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى وَءَاتَىٰهُمۡ تَقۡوَىٰهُمۡ١٧﴾[محمد: ۱٧].
یعنی: «و کسانیکه هدایت یافتهاند (الله) بر هدایتشان افزود، و به آنان پرهیزگاری عطا فرمود».
یا ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡۚ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ٥﴾[الصف: ۵].
یعنی: «و چون انحراف یافتند، خدا دلهایشان را منحرف کرد که خدا گروه عصیان پیشه را هدایت نمیکند».
و علامت و نشانه گمراهان، تنفر و گریز آنها، از مجالس اسلامی است. و بیزاری و نفرتشان از موعظه و تذکر خداأ و دین خدا و از این رو، تنگی سینۀ آنها به درجهای میرسد که به حال کسانی که در حال صعود به آسمان میباشند میافتند. و در اثر کمبود فشار هوا و نقصان هوای مورد لزوم، تنفسشان به زحمت صورت میگیرد و وسایل لازم برای تنظیم فشار و میزان هوا در دسترس ندارند. و چه مثالی صادقتر و گویاتر از آیات خدا برای بیان حال آنها وجود دارد. پس هدایتشدگان دارای سینههایی گشاده برای اسلامند و به جستجوی دلایل ایمان میپردازند و از تشکیک و شبهات مجرمین متکبر به دور میمانند و با دیگر پویندگان راه ایمان همسفر شده به درب جنتی میرسند که به فرمودۀ خداوندأ در آیۀ ۱۳۳ سورۀ آل عمران به اندازۀ آسمانها و زمین است.
﴿وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ١٣٣﴾[آل عمران: ۱۳۳].
یعنی: «و بهشتی که پهنای آن چون آسمانها و زمین است، برای پرهیزکاران مهیا گشته است».
پس ای عازمان بهشت آخرت، این است راه ایمان، پس آن را بپیمائید.
و بر شماست که با اهل ایمان معاشر شوید تا شما را در سفرتان همراهی کنند و از پیمودن راهی که به جهنم منتهی میشود دوری کنید و از مصاحبت با کسانی که با پای خودشان، راه جهنم را میپیمایند، اجتناب ورزید تا از مردمان پشیمان نباشید.
و بنا به آیات کریمۀ ۲٧ تا ۲٩ سورۀ فرقان در روز حساب پشیمانی خود را اینگونه بیان نکنیم:
﴿وَيَوۡمَ يَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيۡهِ يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِيلٗا٢٧ يَٰوَيۡلَتَىٰ لَيۡتَنِي لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِيلٗا٢٨ لَّقَدۡ أَضَلَّنِي عَنِ ٱلذِّكۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِيۗ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗا٢٩﴾[الفرقان: ۲٧-۲٩].
یعنی: «و (به یاد آور) روزیکه ستمکار (از حسرت) دست خود را میگزد، میگوید: ای کاش من با رسول (الله) راهی بر گزیده بودم. ای وای بر من، ای کاش فلانی را دوست نمیگرفتم. به راستی او مرا از ذکر (= قرآن) گمراه ساخت، بعد از آن که به سوی من آمده بود، و شیطان همواره انسان را تنها (و خوار) میگذارد».
این راه ایمان است. راه علم و عرفان. راه ارتقاء به درجات عالی انسانی:
﴿يَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖۚ﴾[المجادلة: ۱۱].
یعنی: «الله تعالی مقام (و درجات) کسانی را از شما که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم داده شدهاند بالا میبرد، و الله (جلّ مجده) به آنچه میکنید آگاه است».
سوالحمد لله رب العالمین