۳- بکارگیری مشاهدات (با دیدن به ماحول و اطراف خویش):
و این سومین روش شناخت آفریدگار و مخصوص کسانی است که عزمی راسخ و قلبی سلیم و طبعی صادق داشته باشند تا بتوانند به این طریق ره سپرده و آیات و نشانهها و دلایل وحدانیت خدا و حقانیت رسول را در اطراف خود حس کرده، به بحث و تحقیق و مطالعۀ آنها پردازند و در یک کلام، اول خود در طریق ایمان قرار گرفته باشند تا بتوانند دیگران را هم بدان راهنمون شوند. مردمی که با مشاهدۀ حقایق پیرامونشان به خدا ایمان بیاورند، ایمانشان واقعی و آگاهانه و در عالیترین درجۀ تصدیق و تأئید خواهد بود. و اینگونه ایمانی نصیب کسانی میشود که هدایت شده و از اوامر خدایشان اطاعت کرده و به ندای او پاسخ دادهاند، و دری برای رابطه و معاملۀ مستقیم بین آنها و خدایشان گشوده شده است. در نتیجه دلایل و آیات را واضح و بیواسطه و عیان از پشت پرده اسباب و سنتها و عادتهای قوی و میراثیشان مشاهده مینمایند. و این همان روشی است که مؤمنان در دعاهایشان بدان متوسل شده و با خدای خود مربوط میشوند. و خداوند دعاهای آنها را اجابت میکند. و خود شخصاً دهها مورد از این استجابت دعاها را در رابطهام با خدا احساس کردهام و هزاران نفر، بلکه میلیونها نفر از مؤمنین به این حقیقت دست یافتهاند و همانگونه که در بین همه ملل مسلمان مرسوم است مسلمین در تنگناهایی مثل قحطی و خشکسالی و مصیبتهای آسمانی و زمینی از خدای خویش حل معضل و مشکل را طلب کرده و خدا، خواستۀ آنها را اجابت میکند و هر انسانی میتواند تجربهای از پذیرش دعاهای ملتمسانه و مخلصانۀ خود را از جانب خداوند داشته باشد. ممکن است این خواسته، علاج یک مرض صعب العلاج باشد که طبیبان از درمان آن عاجز شده باشند یا گشایشی باشد در کاری که کاملاً به بن بست رسیده باشد یا رفع نیازهای مادی شخصی درمانده باشد و یا هر رحمت و نعمت دیگری که خداوند به بندهاش ارزانی دارد، اما همۀ اینها بعد از این خواهد بود که دو شرط در انسان جمع شود:
۱- ایمان به ذات اقدس الله تبارک و تعالی.
۲- لبیک به نداهایش و پیروی از دینش.
خداوندأ در آیۀ ۱۸۶ سورۀ بقره میفرماید:
﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمۡ يَرۡشُدُونَ١٨٦﴾[البقرة: ۱۸۶].
یعنی: «و اگر بندگانم مرا از تو بپرسند، من نزدیک هستم و چون صاحب دعا مرا بخواند، دعای او را اجابت کنم، مرا اجابت کنند و به من مؤمن باشند شاید به کمال (هدایت) برسند».
و این اجابت و قبول خواسته از سوی خدای واحد در مورد کسی که درمانده است و مخلصانه حاجتش را با خدای در میان نهاده و طلب کرده، بارها به وقوع پیوسته و خود باری تعالی چنین وعدهای را داده است. آنجا که در آیۀ ۶۲ سورۀ نمل میفرماید:
﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٦٢﴾[النمل: ۶۲].
یعنی: «آیا آن که درمانده را وقتی که بخواندش، اجابت کند و مهنت را رفع کند و جانشینان این سرزمینتان کند، چگونه با این خدا، خدایی هست؟ چه کم است اندرزی که فرا میگیرید!...»
و هرکس به این مقام برسد و به این درجه از اخلاص دست یابد ویا راه مستقیم را به خداوند پیدا کند، خود را از جملۀ بندگان مخلص خداوند تعالی خواهد یافت. بندگانی که خداوند دعای آنها را مستجاب میکند. پس، ای خردمند بکوش تا تو نیز از آن افراد باشی و تو ای مسلمان! بکوش تا به این درجه از اخلاص برسی. و مسلماً برای نیل به این مقام باید شرایط لازمهاش را در وجود خود تحقق بخشی. و هرکه به این درجه از خصوصیات و اخلاص در درگاه آفریدگارش رسید، پروردگار هم آمال و آرزوهایش را برآورده خواهد ساخت و جامعۀ چنین افرادی سعادتمندترین جوامع روی زمین خواهد شد.
و آنگاه که عاقل به استجابت دعاهای مؤمنین از سوی خدا بیندیشده میفهمد که خداوند کسی است که امراض صعب العلاج را بدون هیچ سبب و عامل معینی مداوا میکند و پاسخگوی خواستههای مؤمنین است. شاهد و ناظر بر نیازهای بندگان خویش است، زنده و جاوید است و دعاهای مؤمنین به ذات خویش را در سختترین لحظات زندگیشان از قدیم الایام و تا امروز و تا روز محشر استجابت کرده و میکند، اوست که دعاهای مسلمان چینی و مغربی را پاسخ داده و میدهد. اوست که هر خواستهای که به ضمیر ما خطور کند میداند و برآورده میسازد، خواستههایی که شاید چنان در خفا و در ته دل از او خواسته باشیم که نزدیکترین کسان ما هم متوجه آن نشده باشند و اوست که به هر زبانی او را بخوانی جوابت میدهد و تو را در مییابد.
عاقل اگر با تفکر و تعقلی عمیق به واقعیت مشاهدات محیط بیندیشد متوجه میشود که به وسیلۀ این حقایق میتواند با خداوند سمیع و بصیر و حکیم و فریادرس بیهمتا، در ارتباط مستقیم باشد و اگر راه دیدن حقایق و وقایعی که عملاً در تاریخ مسلمین اتفاق افتاده بررسی کنیم، اعتقاد و ایمانمان به خداوند و رسالت حضرت محمد ج تقویت خواهد شد و از صمیم قلب خواهیم گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّـهِ».
اما آنچه در طول تاریخ به وقوع پیوسته و ملل مختلف آن را ثبت کردهاند و افراد مورد تأئید و اعتماد نیز آن را روایت کردهاند و بعضی از آن وقایع هم در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است، همه نصرت خداوند و تأئید الهی را نشان میدهد که خدای تعالی در مورد بندگان مؤمنش و پیروان راستین حضرت محمد ج مبذول داشته است و آنها را بر دشمنان خویش نصرت داده و در رسیدن به سعادتمندانهترین و برترین نوع زندگی بشری یاریشان فرموده است و مصلحت و سعادت تمام بشریت را در آن قرار داده و آنها را ﴿خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾یعنی بهترین امت برپای خاسته از میان مردم خوانده و واقعاً و عملاً هم چنان بودهاند و خداوند بندگانش را در وراثت زمین و در تحقق وعدهای که در کتاب مجیدش به آنها داده یاری فرموده است:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡٔٗاۚ وَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٥٥﴾[النور: ۵۵ [۱٧]].
یعنی: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده که در این سرزمین جانشینشان کند چنانکه اسلافشان را جانشین کرد و دینشان را که برایشان پسندیده، استقرار دهد و از پی ترس شان، امنیت آرد که مرا عبادت کنند و چیزی را با من انباز نکنند، و هرکه پس از این کافر شود آنها خودشان عصیان پیشه گانند». و آنچه در مورد امت مخلص محمد ج و علل سعادت آنها در تمام حالات سختی و آسایش، خوف و امن و ضعف و قدرت مورد گواهی تمام مردم قرار گرفته نتیجه این بوده که آنها همیشه به اخلاق حسنه و استقامت فکری و ثبات قدم و اتکای به عنایات خالق خود مؤمن و معتقد و پایبند بودهاند و اگر در آیات روشن و واضح قرآن تدبر و تفکر شود، خود بهترین گواه آسمانیبودن آن و دلیلی بر رسالت حضرت محمد ج خواهد بود. کما این که خداوند در آیۀ ۲۴ سورۀ محمد میفرماید:
﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ٢٤﴾[محمد: ۲۴].
یعنی: «چرا در این قرآن نمیاندیشند مگر بر دلهایی قفلهای آن هست؟» [۱۸].
و باز در آیه ۱۰۸ از سورۀ یوسف میفرماید:
﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ﴾[يوسف:۱۰۸].
یعنی: «بگو: راه من این است به سوی خدا میخوانم، من و هرکه پیرویم کرده قرین بصیرتیم».
پس این است راه ایمان، راه علم و آگاهی و سعادتمند و رستگار کسی است که به این راه گام نهد و در این ره سیر و سلوک نماید. و از چشم و گوش و عقل خود به نحو احسن بهره جوید، تا سعادت دنیا و آخرت را از آن خود سازد. این چنین سالکی، راه شناخت آفریدگارش را که در نهایت باید به سوی او باز گردد یافته است و در روز حساب میتواند پاسخگو در برابر ذات مقدس پروردگار خویش باشد.
﴿قَدۡ جَآءَكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَنۡ أَبۡصَرَ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ عَمِيَ فَعَلَيۡهَاۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيۡكُم بِحَفِيظٖ١٠٤﴾[الأنعام: ۱۰۴].
یعنی: «(ای پیامبر به مشرکین بگو): (دلائل و) بینشهایی از (جانب) پروردگارتان برای شما آمد، پس کسیکه ببیند، به (سود) خود اوست، و کسیکه (از دیدن آن چشم بپوشد و) نابینا شود، پس به زیان خود اوست، و من (مراقب و) نگهبان شما نیستم».
﴿وَكَذَٰلِكَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِيَقُولُواْ دَرَسۡتَ وَلِنُبَيِّنَهُۥ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ١٠٥﴾[الأنعام: ۱۰۵].
یعنی: «و این چنین آیات را گوناگون بیان میکنیم، تا مبادا بگویند: «درس خواندهای» و ما این آیات را برای گروهی که میدانند (و درک میکنند) بیان میکنیم».
و در زندگیاش راه راست را طی کرده است، راهی که در ابتدا یعنی آغاز خلقت به امر و فرمان خدای تعالی بوده و در طول حیاتش در این دنیا تسلیم مقدرات خداوند شده است و آخرتش هم باید در پیشگاه خداوند حاضر شده و با رأی و حکم او محاکمه و پاداش داده شود. پس چه خوبست که در فاصله اول و آخر حیات که همان زندگی گذرای دنیوی اوست راهی را انتخاب نماید که در نهایت به پاداش نیکی برسد.
[۱٧] گمان میرود که سعادت با برخورداری از رفاه مادی و تسهیلات معیشتی حاصل میشود و البته شکی نیست که کثرت وسایل رفاهی و تحقق خواستههای مادی بشر از عوامل و اسباب خوشبختی او به شمار میآید، ولی به عنوان عوامل اصلی و اولیه نمیتوان آنها را پذیرفت، بلکه اینها علل ثانویه سعادت دنیویاند و علل اولیه و اساسی سعادت اجتماعی همانا زیستن تحت لوای اسلام و اخلاق اسلامی و اطمینان به آینده و اعتقاد به مقدرات الهی میباشد، از این رو میبینیم در جوامعی که حوائج مادی کاملاً برآورده شه باز فرزندان آن برای فرار از تنگناهای زندگی به خودکشی پناه میبرند و حتی در میان مسلمانان ضعیفالایمان هم این موضوع مشاهده میشود. [۱۸] این قرآن که تکذیبکنندگان خود را به تجربهای عملی فرا خوانده و میگوید: اگر در آنچه ما نازل کردهایم شک دارید، پس سورهای مانند آن را بیاورید. و در این راه از همفکران و یاران خود غیر از خدای واحد دعوت کنید، اگر راستگو هستید و اگر نتوانستید پس از آتشی بترسید که فروزنیۀ آن مردم و سنگهایند و برای کافرین آماده شده است و از خصائص دیگر قرآن اینست که مردم به راحتی آن را درک میکنند و تا ابد هم قابل استفاده است و خواندن مکرر آن ذهن را خسته نمیکند. آیا بشر قادر است کتابی بیاورد که تکرار در خواندنش باعث ملال خاطر نشود؟ مسلماً جواب منفی است و قرآن دارای خصوصیات زیادی است پس کسی نمیتواند مانند آن را بیاورد و کفار قریش که جدیترین دشمنان آن بودند، مسلماً اگر چنین قدرتی داشتند کوتاهی نمیکردند، ولی به گواهی تاریخ آنها پس از عجز از آوردن مشابه آن به ناچار ایمان آوردند و از حامیان آن شدند و این معجزه هنوز دست نخورده در بین ما هست و ما هم معتقدیم که قرآن کلام خدای تعالی است.