بردگی از دیدگاه اسلام

بردگی در یونان باستان

بردگی در یونان باستان

بنابر آنچه ویل دورانت (Will Durant) در کتاب «تاریخ تمدّن» آورده، مردم یونان، بردگان فراوانی داشتند که: «از زندانیان جنگ، اسیران یورش‌های برده‌گیری، کودکان سر راهی، کودکان ولگرد و مجرمین» [۳]فراهم آمده بودند. یعنی یونانیان متمدّن، همه این راه‌ها را برای به دست آوردن برده، مشروع و مجاز می‌شمردند بازار برده‌فروشی و تجارت بردگان در آتن، گرم بود. دورانت می‌نویسد: «تاجران یونانی، غلام را چون هر کالای دیگر خریداری می‌کردند و در خیوس، دلوس، کورنت، آیگینا، آتن و هر جای دیگری که خریداری پیدا می‌شد، آنان را برای فروش عرضه می‌داشتند. برده‌فروشان آتن از ثروتمندترین اتباع خارجی به شمار می‌رفتند. در دلواس اگر روزی یک هزار برده فروخته می‌شد، برخلاف معمول نبود. کیمون، پس از جنگ ائورو مدون بیست هزار تن از اسیران جنگی را به بازار برده‌فروشان برد»! [۴]

یونانیان در قوانین خود مقرر کرده بودند که: «اگر غلامی بد‌رفتاری یا خطایی کند، با تازیانه تنبیه می‌شود، اگر بر امری شهادت دهد، شکنجه می‌بیند. و اگر آزاد مردی، او را بزند نباید از خویش دفاعی کند ولی اگر ظلمی بزرگ بر او وارد شود، وی می‌تواند به معبد پناه برد و آنگاه صاحبش باید او را بفروشد» [۵].

به فرض اینکه برده‌ای از بند اسارت رهایی می‌یافت، در آن صورت: «آزاد شدگان – یعنی کسانی‌که زمانی برده بودند و سپس آزاد شدند – در محرومیت ازحقوق سیاسی و از لحاظ اقتصادی، با اتباع خارجی شریک بودند» [۶]. یعنی بردگی آنان تا پایان عمر به نحوی دوام می‌یافت!

اینک باید دید که فرزندان این گروه ستمدیده و محروم،چه سرنوشتی در یونان باستان، داشتند؟

موریس لانژله M.Lengelle در کتاب «بردگی» می‌نویسد:

«یونانیان به علت همجوار بودن با منابع تمام‌نشدنی بربرها، پرورش انسان و حیوان را پرخرج می‌دانستند. بردگانی که در خانه متولّد می‌شدند، تعدادشان بسیار کم بود. اغلب تازه به دنیا آمده‌ها را یا می‌کشتند یا سر راه می‌گذاشتند» [۷]. که البته، کودکان سرراهی دوباره، به دام بردگی می‌افتادند.

در پی آگاهی از این اوضاع اسفبار، سزاوار است که بدانیم دو فیلسوف بزرگ یونان باستان، یعنی افلاطون و ارسطو با این نظام ستمگرانه چه برخوردی را داشتند؟ و آیا در فلسفه خود، نظام برده‌داری را بدان صورت وحشتناک، پذیرفته بودند یا نه؟

افلاطون درکتاب: «جمهور» که در اصل پولی‌تیا (Politeia) نام دارد، نشان داده که نظام بردگی را پذیرفته است. وی از اینکه در حکومتی بردگان با مردم آزاد، برابر باشند، ابراز شگفتی و مخالفت می‌کند. افلاطون در این باره نوشته است:

«ای دوست! منت‌ها درجه افراط در آزادی این‌جا است، در چنین حکومتی غلام و کنیز زر خرید از حیث آزادی چیزی از صاحبان خود که آن‌ها را با پول خریده‌اند کم ندارند» [۸]!

افلاطون در آن‌جا که از «نظام اشتراکی» سخن به میان آورده، باز هم روا ندانسته است که بردگان، حتی در بهره‌برداری از مواد خوراکی با آزادگان برابر باشند. موریس لانژله می‌نویسد:

«روحیّه فیلسوف (افلاطون) اجازه نمی‌دهد که بردگان همطراز با هم شهریان از حیث موادّ خوراکی باشند. برای اینان، جیره زیاد و برای بردگان و کارگران جیره کم را لازم می‌داند». [۹]!

ارسطو فلیسوف بزرگ و شهیر یونانی در سخن معروف خود، برده را افزاری جاندار! شمرده و گفته است: «بنده آلت جاندار (است) و آلات و اسباب، بندگان بی‌جان‌اند» [۱۰]!

این فلیسوف برجسته یونانی، به گزارش ویل دورانت در کتاب: «تاریخ فلسفه» عقیده داشته است که:

«بنده در دست مولای خود همچون بدن در برابر ذهن و قوّه مفکّره است. همچنان که بدن از قوای ذهنی و تفکّر باید پیروی کند، بنده نیز ملزم به اطاعت از مولی است» [۱۱]. بنابراین، اگر مولی، بنده خود را به کاری ناروا فرمان دهد، به نظر ارسطو آن بنده ناگزیر باید از مولایش فرمان برد!

[۳] تاریخ تمدّن، اثر ویل دورانت، ترجمه فتح الله مجتبایی، بخش یونان باستان، ج۲، ص ۳۰۸، چاپ تهران. [۴] تاریخ تمدن، ج ۲، ص ۳۰۸ و ۳۰۹. [۵] تاریخ تمدّن، ج ۲ف ص ۳۰۹. [۶] تاریخ تمدّن، ج ۲، ص ۳۰۸. [۷] بردگی، اثر موریس لانژله (از مجموعه: چه می‌دانیم؟)، ترجمه حبیب الله فضل اللهی، ص ۳۲، چاپ تهران. [۸] جمهور، اثر افلاطون، ترجمه فوءاد روحانی، ص ۴۹۰، چاپ تهران. [۹] بردگی،ص ۵۵. [۱۰] تاریخ فلسفه، اثر ویل دورانت، ترجمه عبّاس زریاب خویی، ج ۱، ص ۱۱۹، چاپ تهران. [۱۱] تاریخ فلسفه، ج ۱، ص ۱۱۹.