نتیجۀ مباحث
از آنچه تاکنون گفته شد بدین نتیجه میرسیم که بردگی در تمام مذاهب و اقوام، سابقه داشته و اسلام، بنیانگذار آن نیست. و آنچه در اسلام به عنوان «استرقاق» تصویب شده «آدم دزدی» یا «فرزند فروشی» و امثال این امور نبوده است، بلکه مبدا بردهگیری در اسلام، جنگ است و اگر جنگی در میان نیاید، اسلام اجازه نمیدهد کسی را به عنوان «برده» یا «اسیر» گرفتار کنند و فقهای اهل سنّت، بر این معنا اجماع دارند همانگونه که فقیهان شیعه نیز همگی آن را پذیرفتهاند.
ضمناً کسانیکه با مسلمانان پیمان صلح دارند، پیمانشان معتبر است و نمیتوان بدون دلیل آن را نقض کرد هر چند مشرک و بیدین باشند چنان که قرآن مجید درباره حفظ پیمان با مشرکان میفرماید:
﴿فَمَا ٱسۡتَقَٰمُواْ لَكُمۡ فَٱسۡتَقِیمُواْ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٧﴾[التوبة: ۷].
«تا هنگامی که برایتان پایداری کردند (و پیمانشان را نشکستند) شما هم برای آنان پایداری کنید که خدا پرهیزکاران را دوست دارد».
بنابراین، اسیرانی که مسلمانان بر آنان دست مییابند، از «کفار محارب» گرفته میشوند نه از «کافران صلحجو».
اما پس از مرحله اسیرگیری، درباره نحوه رفتار با اسیران، راههایی در برابر اسلام وجود داشته که اسلام برخی از آنها را برگزیده و پارهای از آنها را رد کرده است.
نخست آنکه: اسلام میتوانست دستور دهد تا مسلمانان همواره اسیران را بکشند چنان که این کار در میان بعضی از اقوام ملل، مرسوم ومعمول بوده است [۱۵۹]، ولی اسلام که خود را «آئین رحمت» [۱۶۰]معرفی میکند، این رفتار را نپسندیده است.
دوم آنکه: اسلام میتوانست فرمان دهد که پیروانش همه اسیران را آزاد کنند تا به وطن خویش باز گردند! پیدا است که این کار هم موافق با مصلحت نبود و در هر شرایطی نمیتوان آن را اجراء کرد بویژه که دشمنان اسلام، هیچگاه متعهد نشدهاند تا سربازان آزاد شده را دوباره به صحنه نبرد فرا نخوانند! [۱۶۱]. با وجود این، هر گاه پیشوای مسلمانان مصلحت بیند و خطری در پیش نباشد، میتواند بدین کار دست زند چنان که قرآن مجید تصریح میفرماید:
﴿فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً﴾[محمد: ۴].
«پس از آن (که اسیران را گرفتند) یا برایشان منت نهاده آزادشان سازید و یا تاوان بگیرید و رهاشان کنید».
و پیامبر گرامی اسلام نیز بعد از جنگ با هوازن، ۶۰۰۰ تن اسیران آنها را بدون تاوان آزاد فرمود. از اینجا بخوبی میتوان استنباط کرد که پیشوایان مسلمانان اجازه دارند تا با آزادسازی (یا مبادله) اسیران، بردهگیری را تعطیل کنند! زیرا هنگامی که اسیری در میان نباشد، استرقاق اسیر نیز منتفی خواهد بود. اینست که به نظر ما اسلام پیش از آن که تمدّن جدید در اندیشه الغاء بردگی افتد، راه این کار را هموار کرده و به مسلمانان نشان داده است. و از این رو، ملاحظه میکنیم که به اعتراف اروپائیان، کشور مسلمان تونس پیش از همه دولتها دستور آزادی عموم بردگان را صادر کرد و در این کار، از موافقت علمای دین نیز برخوردار بود.
سوم آنکه: اگر شرایط آزادی همه اسیران – مانند قرون گذشته – فراهم نبود، اسلام میتوانست دستور دهد که اسیران جنگی را – به جای آنکه در اردوگاههای کار اجباری ببرند – در میان خانوادههای مجاهدان تقسیم کنند تا در خدمت آنان باشند و برطبق «قوانین عتق» بتدریج آزاد شوند. و اسلام، این راه را برگزیده و در قرون پیشین، اغلب به مرحله اجراء نهاده است و البته اسیران جنگ را در خانوادههای مسلمانان بردن و با آنها به نرمی و نیکی رفتار کردن و بر سر سفره مسلمین نشاندن، بمراتب از بردن آنها در اردوگاههای کار اجباری برتر است. این عمل، آنان را با مسلمانها آشتی میدهد و به فرهنگ اسلام نزدیک میکند ولی آن رفتار، بر دشمنی وکینه ایشان میافزاید و از اسلام بیگانهترشان میسازد!
بدین ترتیب اسیران و بردگان (اگر فوراً آزاد نشوند) روزگاری چند، در جامعه اسلامی به سر میبرند و برادرانه با مسلمانان زندگی میکنند تا نوبت آزادی کامل ایشان فرا رسد.
به طور خلاصه، اگر ضوابطی را که اسلام در رفتار با اسیران و بردگان آورده، در نظر گیریم به یقین میتوان گفت که این آئین مقدس، دادگرانهترین – بلکه کریمانهترین – رفتار را با اسرای دشمن سفارش کرده است و در هیچ شریعت و قانونی نسبت به خصم مغلوب تا این اندازه تسامح و ملایمت دیده نمیشود، مشروط بر آنکه ما راه انصاف را بپوییم و مثلاً اعمال ننگین بازرگانان بردهفروش (یا رفتار امراء و شیوخ هوسباز) را به جای تعالیم عادلانه اسلام ننهیم که بنابر آنچه در آثار اسلامی آمده است پیامبر بزرگوار ما درباره اینگونه افراد فرمود:
«شر الناس من باع الناس!» [۱۶۲].
«بدترین مردم، کسانی هستند که انسانها را میفروشند»!.
والسلام علی من اتبع الهدی
مصطفی حسینی
رمضان ۱۴۱۳ هجری قمری
اسفند ۱۳۷۱ هجری شمسی
[۱۵۹] در جنگهای صلیبی، اروپائیان مسلمانانی را که دست از پیکار کشیده و تسلیم شده بودند، به سختی میکشتند. استیون رانسیمان در کتاب «تاریخ جنگهای صلیبی» مینویسد: «صلیبیان که بعد از آن همه بدبختی و رنج، مستی این پیروزی عظیم عقلشان را زائل کرده بود، بیمحابا به خیابانها وکوی و برزن و مساجد و خانهها ریختند، هر که را دیدند از زن و مرد و کودک، بیدریغ به قتل آوردند... بامدادان روز بعد، گروهی از سربازان به قهر به مسجد در آمده تیغ در پناهندگان نهادند... یهودیان شهر، دسته جمعی به کنیسه جامع خود پناه بردند ولی صلیبیان همه را به گناه یاری مسلمانان بیهیچ گونه شفقتی با بنای کنیسه یکجا آتش زدند»! (تاریخ جنگهای صلیبی، اثر استیون رانسیمان، ترجمه منوچهر کاشف، ج ۱، ص ۳۷۶، چاپ تهران). جالب است که چون مسلمانان، دوباره بیتالمقدس را فتح کردند رفتارشان بسیار کریمانه بود بگونهای که اروپائیان را به شگفتی و ستایش واداشت. استیون رانسیمان در این باره مینویسد: «مردان پیروز، افرادی شریف و با مروت بودند. درست در همان جا که در ۸۸ سال پیش فرنگیان از دریای خون گذشتند. حتی یک خانه به یغما نرفت و به یک جاندار آسیب نرسید. به امر صلاحالدین، سربازان خیابانها و دروازهها را زیر نظر گرفتند و از هر گونه دستاندازی احتمالی به جان و مال مردم جلوگیری به عمل آوردند.» (تاریخ جنگهای صلیبی، ج ۲، ص ۵۴۴). [۱۶۰] چنان که در قرآن مجید آمده است: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ ١٠٧﴾ [الأنبیاء: ۱۰۷]. «تو را جز برای رحمت بر جهانیان نفرستادیم.». [۱۶۱] آزادی گروه بسیاری از اسیران، خطرات گوناگونی در پی دارد. منتسکیو Montesquieu حقوقدان و جامعهشناس مشهور فرانسوی با آنکه از مخالفان سرسخت بردهداری به شمار میآید، در کتاب «روح القوانین» نوشته است: «آزاد کردن عدّه بیشماری از غلامان بوسیله وضع یک قانون مخصوص، صلاح نیست زیرا موجب اختلال نظم اقتصادی جامعه میگردد و حتی معایب اجتماعی و سیاسی دارد... آزاد کردن غلامان باید تدریجی باشد مثلاً ممکن است قانونگذار اجازه بدهد غلامان از عوائد کارهای خود، سرمایه گرد آورده و خود را از آقای خویش خریداری کنند». (روح القوانین، اثر منتسکیو، ترجمه علی اکبر مهتدی، ص ۴۲۸، چاپ تهران) پیشنهاد منتسکیو، «قانون مکاتبه» را به یاد میآورد که چند قرن پیش از وی قرآن کریم بدان دستور داده است جز آنکه راه آزادی اسیران یا بردگان، ازدیدگاه اسلام محدود به قانون مکاتبه نیست و راههای دیگری هم که در این رساله از آنها یاد کردیم، در فقه اسلامی مطرح شده است. البته رعایت آن قوانین، مایه آزادی تدریجی همه اسیران و بردگان خواهد شد. [۱۶۲] الفروع من الکافی، اثر کلینی رازی، ج ۵ (کتاب المعیشة)، ص ۱۱۴، چاپ تهران.