بردگی از دیدگاه اسلام

بردگی در امریکا و اروپا

بردگی در امریکا و اروپا

در اروپا و آمریکا نیز تا قرن‌ها پس از ظهور اسلام، بردگی رواج داشت. اروپاییان انسان‌های بی‌شماری را در دریا و خشکی می‌دزدیدند و به بردگی می‌فروختند. بازارهای برده فروشی در سراسر آمریکا و اروپا برقرار بود و بازرگانان برده، بویژه از راه فروش «سیاه‌ پوستان» به ثروتهای کلانی دست می‌یافتند. از قرن هیجدهم به بعد که بتدریج در غرب زمزمه‌هایی برضدّ برده‌داری شنیده شد بسیاری از کشورها با آزادی بردگان به مخالفت برخاستند. پس از انقلاب کبیر فرانسه در اثر مساعی کسانی همچون ابراهام لینکلن [۳۲]A. Lincoln برده‌داری کهن در آمریکا و اروپا منسوخ شد [۳۳].

ولی نوعی برده‌گیری جدید که استعمار و استثمار کشورهای کوچک از سوی قدرتمندان غرب باشد جای آن را گرفت، و در واقع «بردگی فردی» به «بردگی جمعی» تبدیل گشت! یورش ایتالیا به لیبی و تصّرف الجزائر و مراکش و تونس و هند و چین و ماداگاسکار از سوی فرانسه، و اقدامات سود‌جویانه انگلیس در مستعمرات وسیع خود، حکایت روشنی از این برده‌گیری تازه و دسته‌جمعی می‌کند. آیا رفتار ناپسندی که آمریکا و انگلیس و شوروی و آلمان در جنگ‌های بین‌الملل با شکست‌خوردگان و اسیران از خود نشان دادند و قتل‌ها و هتک ناموس‌ها و شکنجه‌هایی که آمریکا در جنگ ویتنام درباره اسرای جنگ روا داشت، از برده‌گیری کهن زشت‌تر نیست؟

آیا جنایاتی که هم اکنون دولت غاصب اسرائیل به هنگام اسارت زن و مرد و کودک فلسطینی، روا می‌دارد و فجایعی که صرب‌های متمدّن‌نما! در بوسنی و هرزه‌گوین نشان می‌دهند، از برده گرفتن قدیم ظالمانه‌تر نیست؟

شگفت آنکه برخی از خاورشناسان غربی، این همه را می‌دانند ولی به نظام قانونی اسلام درباره «اسیران جنگی» اعتراض می‌نمایند و آن را به بهانه «برده‌داری» تخطئه می‌کنند، گویی در دنیای ایشان هیچ اسیری وجود نداشته و ندارد و برده‌داری یونانی و رمی و اروپایی و امریکایی و همه جنایات قدیم و جدید، یادگار اسلام است!

[۳۲] لینکلن، رئیس جمهور ایالات متحدّه امریکا (در سال ۱۸۶۰ م) بود که در راه «الغاء بردگی» کوشش مؤثری کرد و سرانجام به دست یکی از طرفداران متعصّب برده‌فروشی، به قتل رسید. [۳۳] در «دائرة المعارف فارسی» درباره الغاء بردگی در اروپا و آمریکا چنین می‌خوانیم: «در سال ۱۸۰۴ (م) بردگان سرزمین هائیتی طغیان کردند و مالکین و اربابان خود را از کشور بیرون راندند و کشور خود را مستقل و آزاد اعلام نمودند. بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین از بدو تشکیل خود، بردگی را در کشور خویش ملغی ساختند. جنبش‌های بشردوستی و نوع‌پروری موجب شد که تجارت برده در سال ۱۸۰۷ در انگلستان ملغی شود. در کشور‌های متحدّ آمریکا احساسات ضدّ بردگی از ایالات شمالی شروع شد و کسانی‌که طرفدار الغاء بردگی بودند این اصل را یکی از هدف‌های مبارزات سیاسی خود قرار دادند. قسمت عمده زد و خوردهایی که بین ایالات شمالی و جنوبی در گرفت (۱۸۲۰ تا ۱۸۶۰) بر اساس مبارزه با طرفداران آزادی بردگان و خرید و فروش آن‌ها بود. اما اصول بردگی در کشورهای متحّده آمریکا ادامه داشت تا آنکه در سال ۱۸۶۳ م، اعلامیّه آزادی بردگان توسط آبراهام لینکلن منتشر شد و در نتیجه پیروزی ایالات شمالی بر جنوبی این رسم در آمریکا منسوخ شد و بردگان آزاد شدند. پس از آنکه در سال ۱۸۸۸ کشور برزیل هم آزادی بردگان را اعلام کرد در تمام قاره آمریکا رسم بردگی برافتاد». (دائرة المعارف فارسی، ج ۱ ص ۴۰۴) به اعتراف اروپائیان کشور مسلمان تونس پیش از همه دولت‌ها دستور آزادی بردگان را صادر کرد و در این کار، از موافقت علمای دین نیز برخوردار بود. خاورشناس اروپایی برونشویگ می‌نویسد: «برای تونس این افتخار حاصل است که فرمان عام آزادی را پیش از همه دولت‌ها به سود بردگان سیاهپوست (و مسلمان، البته در آن زمان دیگر عملاً برده سفید پوست در قلمرو نایب السلطنه در تونس وجود نداشت) منتشر ساخت. بیک احمد با فرمان ۱۲ شعبان ۱۲۸۰ (۲۳ ژانویه ۱۸۴۶)... دستور داد که به هر برده متقاضی، خط آزادی داده شود... دو تن از بلندترین مقامات از رؤسای محلی مذاهب حنفی و مالکی، آن (آزادی عمومی) را تصدیق و تأیید کردند». (THE ENCYLOPAEDIA OF ISLAM، ج ۱ چاپ لیدن، ذیل واژه عبد = ABD مقاله برونشویگ، ترجمه آقای احمد سمیعی، ص ۵۳ و ۵۴).