تابعین

فهرست کتاب

پاسخ به این اتهامات:

پاسخ به این اتهامات:

۱- اینکه عبدالملک بن مروان مردم شام را از حج باز بدارد غیر معقول است زیرا حج فریضه‌ای است واجب بر هر مسلمانی که توانایی آن را دارد؛ چگونه ممکن است کسی مانند عبدالملک [به دلایل سیاسی] مردم را از حج باز بدارد در حالی که خود او معروف به عبادت و صلاح و علم بود تا جایی که پیش از خلافت جزو فقهای مدینه به شمار می‌رفت. ابوالزناد می‌گوید: «فقهای مدینه چهار کسند: سعیدبن مسیب و عروه بن زبیر و قبیصه بن ذؤیب و عبدالملک بن مروان».

منطقی نیست که عبدالملک بن مروان مردم را از حج باز دارد و ائمه تابعین که در دوران وی کم نبودند سکوت پیشه کنند و دست از طاعت او نکشند. همچنین دلایل تاریخی بسیاری هست که ثابت می‌کند عبدالملک مردم شام را از حج منع نکرده است چنانکه در تاریخ طبری آمده است: «در این سال -یعنی سال ۶۸ هجری- در عرفات در یک آن چهار پرچم برافراشته شده بود. محمد بن عمر می‌گوید: شرحبیل بن ابی‌عون از پدرش چنین نقل کرده است که: به سال ۶۸ هجری چهار پرچم در عرفات وجود داشت: ابن حنفیه و یارانش لوای خود را داشتند... و ابن زبیر لوای خود را داشت... و نجده حروری (از خوارج) پشت سر آن دو بود و لوای بنی‌امیه در سمت چپ آنان قرار داشت» [۴٩].

۲- منابع اسلامی ذکر نکرده‌اند که عبدالملک «قبة الصخرة» را بنا کرده است بلکه از فرزند وی ولید بن عبدالملک به عنوان بانی آن نام برده‌اند. دکتر مصطفی سباعی/می‌گوید: «نیافته‌ایم که آنان حتی یک روایت را آورده باشند که بنای آن را به عبدالملک نسبت داده باشد، و شکی در این نیست که بنای آن به هدف حج -آنطور که گلدزیهر ادعا می‌کند- از بزرگ‌ترین حوادث و مهم‌ترین آن‌ها در تاریخ اسلام است و منطقی نیست مورخان مسلمان از کنار چنین قضیه‌ای به سادگی گذر کنند در حالی که آنان حوادث کوچک‌تر و کم اهمیت‌تر از این را مانند وفات علما و بر عهده گرفتن قضاوت توسط افراد و دیگر حوادث، در کتاب‌های خود آورده‌اند. بنابراین اگر عبدالملک آن را بنا کرده بود آن را ذکر می‌کردند اما می‌بینیم آنان بنای آن را در دوران ولید ذکر نموده‌اند.

البته در کتاب «الحیوان» دمیری به نقل از ابن خلکان آمده است که عبدالملک «قبة الصخرة» را بنا کرده است و عبارت وی چنین است: «عبدالملک آن را بنا نمود و مردم در روز عرفه نزد آن وقوف می‌کردند» اما با وجود ضعف تاریخی نسبت بنای آن به عبدالملک و مخالفت آن با آنچه ائمه علم تاریخ ذکر کرده‌اند، این جمله دلیل آن نیست که وی -یعنی عبدالملک- آن را به این هدفه ساخته است بلکه ظاهر این جمله نشان دهنده این است که مردم خود این کار را انجام می‌دادند و اشاره‌ای به حج نیز در آن نیست، بلکه در آن به وقوف نزد «قبة الصخرة» در روز عرفه اشاره شده است که این عادت در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی شایع بود و فقها آن را بد دانسته‌اند، و مردم تنها نزد «قبة الصخرة» چنین کاری نمی‌کردند بلکه مردم هر سرزمین عادت داشتند در این روز به نزد بنای مشهور و مهم سرزمین خود می‌رفتند و همچون حجاج که در عرفه وقوف می‌کنند نزد آن می‌ایستادند» [۵۰].

همچنین از جمله دلایلی که نشان‌دهنده بطلان ادعای گلدزیهر است موضع دشمنان و مخالفان امویان است که هیچ اشاره‌ای به این حادثه نکرده‌اند. اگر ادعای یعقوبی و گلدزیهر صحیح بود طبیعتا دشمنان او چنین حادثه‌ای را که باعث تکفیر عبدالملک می‌شد رها نمی‌کردند و از آن در تبلیغات خود علیه امویان سود می بردند.

۳- اما اینکه عبدالملک با کمک زهری که به سود وی حدیث می‌ساخته است سعی در این نموده که مردم را به حج بیت المقدس وادار کند به طور قطع صحیح نیست و ما سعی می‌کنیم از دو جنبه به رد این اتهام بپردازیم. نخست از طریق بیان رابطه زُهری با امویان و دوم از منظر تاریخی.

[۴٩] به نقل از تاریخ طبری. [۵۰] به نقل از «السنة ومکانتها فی التشریع الاسلامی» نوشته دکتر مصطفی سباعی.