فضیلت و جایگاه وی:
فضیلت عبدالملک انکار ناشدنی است، اما شهرت پدرش باعث گردید پژوهشگران از توجه به وی غفلت نمایند، زیرا مورخان معمولا به ذکر پادشاهان و دستاوردهای آنان میپردازند و کمتر به نقش وزیران توجه میکنند.
ابونعیم در «حلیة الاولیاء» به نقل از برخی مشایخ اهل شام میگوید: «ما بر این رای بودیم که عمر به سبب آنچه از فرزندش عبدالملک دیده بود رو به عبادت آورد».
سیار بن الحکم، خادم عمر بن عبدالعزیز میگوید: «فرزندی از فرزندان عمر که وی را عبدالملک میگفتند و بر پدرش فضیلت داشت، خطاب به عمر میگفت: ای پدر حق را برپا بدار، حتی اگر برای ساعتی از روز باشد». (یعنی اگر برای به پا داشتن حق تنها همین اندازه مهلت داشته باشی از آن دست مکش).
خود عمر بن عبدالعزیز میگوید: «اگر اینگونه نبود که کار عبدالملک در نظرم زیبا جلوه داده میشود چنان که هر پدری کارهای فرزندش را زیبا میبیند، او را شایسته خلافت میدانستم». این سخنِ عمر بن عبدالعزیز است که برای تایید هر کسی کافی است، اما وی فرزندش را از خلافت به دور داشت هر چند شایستگی آن را داشت.
دورقی میگوید: «روزی عمر به فرزندش گفت: ای عبدالملک، چیزی به تو میگویم، به خدا سوگند جوانی عابدتر و فقیهتر و قاریتر از تو ندیدم و کسی ندیدم که در خردسالی و بزرگسالی به مانند تو از سبکسری دور باشد».
برای همین ابن رجب حنبلی در مناقب عبدالملک گفته است: «چه بسا در شنیدن اخبار وی برای همردههای او الگویی باشد و شاید بزرگواری از فرزندان دنیا [با شنیدن این داستانها] غیرتمند شود، زیرا شنیدن اخبار این سرور بزرگوار با سن [کمی] که داشت توبیخی است برای آنان که از سن وی گذشتهاند و به کارهای بیهوده مشغولند و همچنین برای آنان که از اسباب دنیا دورند اما به آن مایلند».