زهد عبدالملک بن عمر:
زاهد آن است که به دست آوَرَد و ترک گوید، نه آنکه بهرهای از دنیا نبرده و سپس در صومعهای به عبادت پردازد و معلوم نیست اگر درِ دنیا به رویش گشوده شود چه حالی خواهد داشت! چنین کسی در واقع فقیر است نه زاهد، و خداوند به نیت او آگاهتر است. همانا زاهد کسی است که دنیا را به دست آورده و سپس برای به دست آوردن آنچه نزد خداوند است از آن چشم پوشد و آن را مزرعه آخرت قرار دهد و این است تفاوت فقر و زهد. رسول اللهصنیز زاهد بود نه فقیر، اگر دنیا به او رو میآورد شاد نمیشد و هرگاه روی برمیتافت غمگین نمیشد.
در پیری احتمال زاهد شدن بیشتر است اما در جوانی نادر است، و این راه و روش عبدالملک بن عمر بن عبدالعزیز بود.
میمون بن مهران میگوید: نزد عبدالملک بودم، خورشتی آورد که تنها استخوان داشت سپس ثرید آورد که پر از نان و چربی بود. سپس کره و خرما آورد. گفتم: «اگر بخواهی با امیرالمومنین صحبت میکنم که برایت مستمری خاصی در نظر گیرد». گفت: «امیداروم نزد خداوندی نصیب و جایگاه بهتری از این داشته باشد [که برایم مستمری خاص در نظر گیرد]». با خود گفتم: بیشک تو پدرت هستی! باری دیگر نزد او وارد شدم و دیدم در برابرش سه تکه نان و ظرفی حاوی سرکه و روغن بود.
ابن رجب حنبلی در کتابش «سیرت عبدالملک بن عمر» میگوید: «وی -خدایش رحمت کند- با وجود سن کمی که داشت در عبادت کوشا بود و با آنکه در دنیا متمکن بود به آن میلی نداشت و زهد را ترجیح میداد».