دوری عبدالملک بن عمر از مال حرام:
عبدالملک درباره اموالی که بر اثر سوء استفاده از قدرت یا هدایا نزد مسئولان انباشته شده بود نظر خاصی داشت. روزی عمر بن عبدالعزیز به «مزاحم» که وابستهاش بود گفت: «این قوم -یعنی عموزادههایش که پیش از او قدرت را در دست داشتند- عطایایی به ما بخشیدهاند که نمیتوانستیم آن را رد کنیم و اکنون در اختیار من است و من نیز در مورد آنها محاسبهکنندهای جز خداوند ندارم». مزاحم گفت: «ای امیر مومنان آیا میدانی چقدر اهل و عیال داری؟ آنان اینقدر و اینقدرند...» ناگهان اشک در چشمان عمر حلقه زد و گفت: «آنان را به خداوند میسپارم». مزاحم به سرعت خود را به عبدالملک رساند. عبدالملک گفت: «چه باعث شده اینجا بیایی ای مزاحم؟ آیا حادثهای پیش آمده است؟» گفت: «حادثهای سخت برای تو و برادرانت پیش آمده است». عبدالملک گفت: «چه شده است؟» مزاحم داستان را برای عمر بازگو کرد.
عبدالملک گفت: «تو به او چه گفتی؟» گفت: «به او گفتم آیا میدانی چقدر اهل و عیال داری؟» عبدالملک گفت: «او چه پاسخ داد؟» گفت: «در حالی که میگریست میگفت: آنان را به خداوند میسپارم». عبدالملک گفت: «چه بد وزیری هستی تو در امر دین!» سپس به سرعت خود را به عمر رساند و از او اجازه ورود خواست. گفتند: «امیرالمومنین در خواب پیش از ظهرند». گفت: «بیمادر برایم اجازه ورود بخواه!» عمر صدای او را شنید و گفت: «بگذارید وارد شود» و گفت: «چه باعث شده در این ساعت به اینجا بیایی؟» گفت: «به سبب سخنی که مزاحم به من رساند». عمر گفت: «رای تو چیست؟» عبدالملک گفت: «تصمیمت باید همین الان اجرا شود». عمر سپاس پروردگار را به جای آورد و گفت: «آری فرزندم، نماز ظهر را میگذارم و سپس به منبر بالا میروم و آن [حقهای پایمال شده] را در حضور مردم به صاحبان آن پس میدهم». عبدالملک گفت: «چه کسی تضمین میکند که به ظهر خواهی رسید و اگر تا ظهر بمانی چه کسی تضمین میکند که نیت تو تا ظهر سست نشود؟» عمر گفت: «اما مردم پراکنده شدهاند و برای خواب پیش از ظهر به خانههای خود رفتهاند!» عبدالملک گفت: «منادی را امر کن تا مردم جمع شوند». و عمر چنین کرد...
در این داستان عبدالملک پدرش را به انجام کار و مبادرت برای انجام آن تشویق نمود پیش از آنکه عزمش سرد شود یا آنکه نیتش پیش از انجام کار سست گردد یا پیش از آن از دنیا برود. چه بسا انسان اراده خیری میکند اما تنبلی و این روز به آن روز انداختن باعث از بین رفتن اثر آن نیت میشود.