از نصیحتهای وی:
وی در نصیحت به «عطای خراسانی» میگوید: علمای پیش از ما با علم خود از دنیای دیگران بینیاز شده بودند و به دنیای دیگران اهمیتی نمیداند و اهل دنیا، دنیای خود را به خاطر رغبتی که به علم آنان داشتند به پایشان میریختند اما علمای امروز علم خود را برای دنیای دیگران به پای اهل دنیا میریزند و اهل دنیا نیز به این علت به علم اینان بی اعتنا شدهاند پس از باب سلاطین بر حذر باش که در کنار در آنان فتنههایی است به مانند زانوبند شتران، چیزی از آنان به دست نخواهی آورد مگر آنکه به همان اندازه از دینت کم خواهند کرد. سپس گفت: ای عطا،! اگر آنچه برایت کافی است تو را بینیاز میکند همهی زندگیات برایت کافی خواهد بود و اگر بینیازت نکند دیگر هیچ چیز برایت کافی نخواهد بود بلکه شکمت به مانند دریایی خواهد شد چون دیگر دریاها و درهای به مانند درههای دیگر و جز خاک چیزی آن را پر نخواهد کرد.
روزی مردی به نزد او آمد و گفت: تصمیم دارم که هم نشینی با مردم را ترک کنم. وهب گفت: این کار را نکن که تو به مردم محتاجی و آنان به تو محتاجند... اما در میان آنان گنگ باش و شنوا، کور باش و بینا و ساکت باش و گویا.