عبادت وی:
هر که قصد رسیدن به خداوند متعال را دارد راهی برای این رسیدن بر میگزیند. برخی با نماز شب و برخی دیگر با استغفار صبحگاهان و برخی دیگر با اندیشیدن... اویس به مانند دیگر مردم نبود که جز به خوردن و نوشیدن نیندیشد. او حقیقت این دنیا را دانسته بود و برای پس از مرگ تلاش میکرد.
روش اویس اینچنین بود که سعی میکرد با تفکر در مخلوقات خداوند به محبت خالق دست یابد. هنگامی که «هرم بن حیان» به کوفه آمد دربارهی اویس پرسید. به او گفتند که او مکانی را در کنار فرات بسیار دوست دارد که به آن «عریض» گفته میشود... پس به آن جا رفت و اویس را در حالی یافت که نشسته است و به آب نگاه میکند و در اندیشه است. عبادت اویس اندیشیدن بود...
عبادت اویس در اخلاق او دیده میشد چنانکه اثر مثبتی بر دیگران میگذاشت و تاثیرگذاری رفتار او از گفتار او بیشتر بود. او اویس بود، شخصیتی متواضع و نیکوکار در حق مادرش، و با این وجود ، بسیار دیگران را نصیحت و راهنمایی میکرد و با وجود دشمنی دیگران با وی و تهمتهای بزرگی که علیه او منتشر میکردند دست از امر به معروف و نهی از منکر بر نداشت.
روایت شده است که مردی از قبیلهی «مراد» به نزد او آمد و بر او سلام گفت. اویس سلام او را پاسخ گفت. آن مرد حالش را پرسید و اویس گفت: به خیر هستم و حمد خداوند را میگویم. آن مرد گفت: زمانه چگونه بر شما میگذرد؟ اویس گفت: چه میپرسی از کسی که اگر شب کرد گمان نمیکند که صبح را ببیند و اگر صبح کرد امید دیدن شب را ندارد... ای برادر مرادی، مرگ برای مومن شادی باقی نگذاشته... ای برادر مرادی، شناخت حقوق خداوند، برای مومن نقره و طلایی به جا نگذاشته، ای برادر مرادی... انجام امر خداوند برای مومن دوست و یاری باقی نگذاشته. به خداوند سوگند، ما آنها را به معروف امر میکنیم و از منکر باز میداریم و آنان به این سبب با ما دشمنی میکنند و برای دشمنی ما در میان فاسقان یاورانی پیدا میکنند و تا جایی که به الله سوگند، بزرگترین تهمتها به من زدهاند و به خدا سوگند که این مرا از تلاش در راه حق خداوند باز نمیدارد...